دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نیازهای جهانی، نقش‌های جهانی

حوزة علمیه نهادی است که باید در سطح بین‌المللی، انتظارات مختلف از مذهب شیعه را پاسخگو باشد و همچنین نقش‌های جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی خویش را درک‌کرده و برای انجام آنها برنامه‌ریزی نماید. آشنایی طلاب جوان با این منظر، می‌تواند سبب خودباوری آنها و وقوف به گسترة نیازها شود. این آشنایی به همراه راهبری بزرگان و نخبگان می‌تواند باعث ارتقای نشاط و انگیزة طلاب جوان شود و گوهری است که حوزه به آن نیاز دارد. در پی این تأملات، به سراغ حجت‌الاسلام و المسلمین احمدی از مسئولان مجمع جهانی اهل‌بیت و مسئول گروه فرق و ادیان معاونت تبلیغ حوزه رفتیم. ایشان در حوزة مسائل کلان تبلیغی خارج از کشور تجربیات و اطلاعات فراوانی دارد. مطالعة گفت‌وگوی ما با ایشان دربارة نیازها، انتظارات و آسیب‌های حوزه می‌تواند محل تأمل خوبی برای دوستان...
No image
نیازهای جهانی، نقش‌های جهانی
نیازهای جهانی، نقش‌های جهانی گفت‌وگو دربارة مطالبات کلان از حوزه و طلاب جوان اشاره: حوزة علمیه نهادی است که باید در سطح بین‌المللی، انتظارات مختلف از مذهب شیعه را پاسخگو باشد و همچنین نقش‌های جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی خویش را درک‌کرده و برای انجام آنها برنامه‌ریزی نماید. آشنایی طلاب جوان با این منظر، می‌تواند سبب خودباوری آنها و وقوف به گسترة نیازها شود. این آشنایی به همراه راهبری بزرگان و نخبگان می‌تواند باعث ارتقای نشاط و انگیزة طلاب جوان شود و گوهری است که حوزه به آن نیاز دارد. در پی این تأملات، به سراغ حجت‌الاسلام و المسلمین احمدی از مسئولان مجمع جهانی اهل‌بیت و مسئول گروه فرق و ادیان معاونت تبلیغ حوزه رفتیم. ایشان در حوزة مسائل کلان تبلیغی خارج از کشور تجربیات و اطلاعات فراوانی دارد. مطالعة گفت‌وگوی ما با ایشان دربارة نیازها، انتظارات و آسیب‌های حوزه می‌تواند محل تأمل خوبی برای دوستان جوان باشد. خشت اول: کلان‌نگری علمی و اجتماعی چه تأثیری در شناخت هویت طلاب جوان دارد؟ این شناخت چگونه حاصل می‌شود و چگونه باید آن را به طلاب جوان و متولیان انتقال‌داد؟ جای باحثی که گفتید، در حوزه خالی است. طلبه با انرژی جوانی وارد حوزه می‌شود و در ابتدا مدتی سردرگم است. بعد از مدتی هم که فهمید چه کار باید کند، دیگر انرژی برایش نمانده، مگر این‌که به صورت فردی کار کند. برخی از این افراد که در جوانی فهمیدند چه‌کار کنند، کارهای خوبی انجام دادند: المیزان، یک کار فردی است. آقابزرگ تهرانی، علامه جعفری، شهید مطهری و... از جمله این افرادند. در آن موقع، کار گروهی هنوز در حوزه رایج نبود. البته اکنون هم خیلی فرق نکرده است. به‌جز عده‌ای محدود از طلبه‌ها که به طور فردی کارهایی کرده‌اند، مابقی درمانده می‌شوند و دائم خود را سرزنش می‌کنند که چرا خود را آماده نکردم؟ من که این‌همه درس خوانده‌ام و.... به نظر من این سرزنش اشتباه است. عمدة این نقایص به متولیان حوزه برمی‌گردد که بر اساس نیاز، طلبه را آماده نکرده‌اند. ببینید طلبه مثل یک توپ‌چی است که باید به او گرا داده شود تا او بتواند هدف‌گیری کند؛ وگرنه من نقاط کور را می‌زند؛ چه بسا خودی را بزند. طلبه‌ای که با همان ذهنیت دبیرستان و منطقه و محل و شهر خود وارد حوزه شده و بعد از ورود به درستی با فضای بومی، علمی و معنوی حوزه مأنوس نشده، حالا بعد از ده سال بر اساس همان نیاز و ذهنیت‌هایی که در ذهنش هست، پشت توپ نشسته و خودی را می‌زند. دقت کنید که او خود هم نمی‌داند که خودی‌ها را می‌زند! شاید هم می‌داند، ولی غافل است. با یک مثال دیگر بحث را ادامه می‌دهم. طلبة ما مثل یک ورزشکار مبتدی است که به او گفته‌ایم خودت را برای مبارزه با حریف آماده‌کن، ولی حریف را برای او تعریف نکرده‌ایم. نه تنها هدف را روشن نکرده‌ایم، بلکه روش تمرین و آماده‌سازی را هم به‌صورت سربسته به او گفته‌ایم؛ او بعد از ده سال می‌گوید: میدان مبارزه کجاست؟ کدام دانشگاه، کدام شهر و... ؟ می‌رود و وارد میدان می‌شود و با چهار سؤال از پای درمی‌آید و خود را به باد انتقاد می‌گیرد. ولی انصاف این است که متولیان غافل بوده‌اند، زیرا به او تمرین صحیحی نداده‌اند. این گرا دادن و تمرین دادن، همان نیازسنجی است. کتاب‌ها و متون درسی باید متناسب با نیاز باشند. آیا کتابهایی که اکنون تدریس می‌شود، پاسخگوی مسائل اعتقادی هست؟ در سیرة بزرگان ما این‌گونه بوده که ائمه و بزرگان، بر اساس نیازِ زمانه برنامه‌ریزی می‌کردند. همین نابسامانی باعث می‌شود که برخی طلاب جذب مؤسسات و مراکز غیرحوزوی شوند، یا درس را رها کنند و.... گاهی ما با حوزة قم و نجف و ایران و سوریه کار داریم، گاهی هم حوزة شیعه را به‌طور کلان می‌بینیم. به عبارتی یک وقت نگاهِ منطقه‌ای و محلی داریم و یک وقت نگاه جهانی و فرا منطقه‌ای. اگر بخواهیم بحث حوزة شیعه را بررسی کنیم، باید فرامنطقه‌ای به موضوع نگاه‌کنیم. با نگاه حوزة قم نمی‌شود به حوزة نجف و پاکستان و سوریه پرداخت. اکنون بیش از صد مدرسة علمیه در پاکستان داریم. باید زاویة دید وسیعی داشت و منفعت عامی را در نظر داشت. برای تشکیل نظام فراگیر شیعی، حوزة شیعه، به دو نوع طلبه نیاز دارد: مبلغ عام و مبلغ خاص. هر یک از این‌ها، دو شاخه می‌شود: درون کشور و بیرون کشور. اکنون در دنیا زبان اسپانیولی جزء زبان‌های مطرح جهان است، ولی ما برای مسلمانان اسپانیولی‌زبان، چند طلبه تربیت کرده‌ایم؟ در بنگلادش 147 هزار مسلمان زندگی می‌کنند. پاکستان 160 میلیون مسلمان دارد، که 40 میلیون آنها شیعه‌اند. اندونزی 175 میلیون مسلمان دارید. همة این مسلمانان و شیعیان به عالِم دین نیاز دارند. بر اساس این نیازها باید برنامه‌ریزی کرد. طلبه‌های مستعد را باید برای این میدان‌ها آماده‌کرد. طلبه‌های خوزستانی، بوشهری و سیستانی باید به کشورهای گرم‌سیر، و طلبه‌های مشهدی به کشورهای آسیای میانه، و طلبه‌های آذری به آذربایجان و ترکیه اعزام شوند. البته طبیعی است که این کار باید با دقت و احتیاط و رعایت مسائل امنیتی و دیپلماسی، و با هماهنگی سازمان‌های مربوط انجام‌گیرد، وگرنه نتیجه عکس می‌شود و طلبه به‌جای تأثیرگذاری، خودش اثر می‌پذیرد! خشت اول: به عبارتی می‌فرمایید اگر متولیان، برای طلبة جوان چشم‌اندازی وسیع‌تر از سطح حوزه‌های داخل کشور را ارائه‌کنند و جایگاه و هویت او را جهانی ببینند و به‌جای سازمان محدود روحانیت و هویت محدود روحانی، سازمان جهانی شیعه و تشکّل شیعه را مد نظر قرار دهند، یقیناً هدف طلبه، کلان و انگیزه‌اش قوی‌تر می‌شود. یعنی تا زمانی که طلبه در محدودة حجره و مدرسه و قم می‌اندیشد، نقش‌ها و مأموریت‌های فراملّی و جهانی به ذهنش خطور نمی‌کند؛ ولی اگر غایت و هدف او تمدن‌سازی و جامعه‌پردازی شد، نگاه او به تبلیغ، تدریس، پژوهش و همة شئوناتی که به طلبه مربوط است، متحول خواهدشد. اگر طلبه بداند که از سوی سازمان جهانی شیعه، پاسخ به یک نیاز بین‌المللی به او سپرده شده است، بدون شک، خواندن فقه و اصول را طوری تنظیم می‌کند که به آن هدف و آن نیاز نزدیک‌تر باشد. ببینید وقتی یک تیم کوهنوردی برای صعود به قله‌ای برنامه‌ریزی می‌کند، یکی از مسئولیت‌های مدیر تیم، آن است که اطلاعات لازم از جمله شناسایی منطقه، ارتفاع قله، میزان دما، فشار هوا و... را جمع‌آوری کرده باشد. حال اگر این جمع‌آوری اطلاعات انجام نشود، یا به درستی به اعضای تیم، اطلاع‌رسانی نشود، آن‌ها یا بار زیادی برمی‌دارند و خسته می‌شوند و وسط راه می‌بُرند، و یا این‌که بار کم برمی‌دارند و به مقصد نمی‌رسند. وضعیت طلبه جوان، همین‌گونه است. طلبه با دیدی نازل و محدود وارد حوزه می‌شود. شاید او دیده است در محل زندگی‌شان، عالِمی نبوده که به مردم غسل و نماز و طهارت یاد بدهد، پس تصمیم می‌گیرد که عالِم شود و به جامعة شیعی خود خدمت‌کند. مانعی ندارد، این می‌شود همان مبلغ عام، آن‌هم در داخل کشور. اما همین مبلغ عام هم باید دارای آن کلان‌نگری اجتماعی باشد تا بتواند اطرافیان خود را از لحاظ فکری و فرهنگی ارتقا دهد. خشت اول: چه کسی باید این نیازها را بشناسد؟ چه کسی باید اطلاعات لازم را به طلبه بدهد تا دامنة دید او وسیع‌تر شود؟ باید وارد صحنه شد و نیازها را شناخت. مثلاً اکنون در یکی از مناطق پاکستان، زمین‌های شیعیان را به غارت می‌برند و تصاحب می‌کنند. یک حقوق‌دان مسلط به زبان منطقه نداریم که بفرستیم تا از حقوق آنها دفاع کند. حال شما قضاوت کنید که آیا این حیطه از نقش‌های یک طلبه هست یا نه؟ مگر طلبه حافظ کیان شیعه و دین و دیانت شیعه نیست؟ سازمان‌های مربوط بیایند و لجنه‌هایی تشکیل دهند از ده طلبة آفریقایی و چند ایرانی، اروپایی، هندی و... تا با فرهنگ یکدیگر آشنا شوند و از یکدیگر تأثیر مثبت بپذیرند. اگر نیازها خوب شناخته شود، خیلی کارها می‌توان‌کرد. خشت اول: به‌فرض که این نیازها شناخته شد؛ اطلاع‌رسانی به طلبه را چه کسی باید انجام دهد؟ اول مسئولان حوزه، دوم خود طلبه‌ها. طلبه‌ها هم باید حرکت کنند و نیازها را بررسی کنند، نمی‌شود نشست و منتظر بود. از قدیم می‌گفتند در قم استاد هست اما شاگرد نیست، و در حوزة شهرستان‌ها شاگرد هست و استاد نیست. در قم عدة کثیری از اساتید در علوم مختلف داریم، ولی همه شرایط تدریس را ندارند. یکی از بزرگان کشور سودان آمده بود ایران، التماس می‌کرد تا یک طلبه که بتواند به زبان عربی المنطقِ مرحوم مظفر را تدریس کند به ما بدهید، تمام امکانات را در اختیارش قرار می‌دهیم و برای او کرسی شیعه‌شناسی راه می‌اندازیم. ببینید، طلبه ما که المنطق را خوب بگوید می‌تواند برود سودان و استاد دانشگاه بشود! اوج نیاز تشیع را حس می‌کنید؟ اکنون در دنیا چون یک کرسی درست و حسابی برای شیعه‌شناسی وجود ندارد، دانشجویان مسیحی و یهودی برای تحقیقات خود به منابع و استادان بهایی رجوع می‌کنند. در صربستان چقدر تلاش کردند که کرسی شیعه‌شناسی و کرسی زبان فارسی راه بیندازند. مقام معظم رهبری هم خیلی بر فارسی‌شناسی تأکید دارد و یکی از دلایل آن، رابطة قوی بین تشیع و زبان فارسی است. خشت اول: به نظر شما در کدام حوزه‌های علوم دینی باید وارد شد؟ حوزه‌های مختلف، برای کارکردن جا دارند. اصول اعتقادات شیعه، عرفان شیعی، سیاستِ شیعه. مثلاً یکی از اصول اعتقادی ما شیعیان، اعتقاد به مهدویت است و این‌که در آخر‌الزمان، حضرت ولی‌عصر(عج) ظهور می‌کند و احکام اسلام را اجرا می‌کند. اگر اعتقاد داریم که سرانجامِ جهان، از آنِ متدیّنان است، پس باید قله‌های علمی جهان را فتح کنیم تا جایگاهی برای سخن‌گفتن داشته باشیم. نمونة دیگر، عرفان اسلامی است. اکنون در داخل و خارج از کشور، عرفان‌های بدون شریعت بیداد می‌کند، عرفان‌های بی‌اساس. با توصیه به ذکر و نسخه‌پیچی برای افراد، دکانِ عرفان، باز کرده‌اند. این موضوع هم در داخل کشور، حتی درون حوزه، هست؛ و هم در کشورهای دیگر. چرا؟ چون عرفان ناب اسلامی معرفی نشده است. اگر آن عرفانی که امام(ره) می‌فرمود بیان‌شود، عرفانی که در آن انسان دیگر عزلت‌نشین و دور از جامعه نیست، دیگر کسی سراغ این عرفان‌های غلط نمی‌رود. به وفور پیش می‌آید که در یک منطقة شیعه‌نشین از یک کشور سنی‌مذهب، ما حتی یک روحانی شیعه نداریم که نماز میت یک شیعه را بخواند. دست آخر یک سنّی، نماز میت یک شیعه را می‌خواند. ببینید تا چه حدّ خلأ داریم. در کشور خودمان در برخی مناطق، استاد سنّی به دانشجویِ شیعة ما اصول اعتقادات می‌گوید! حال در قم طلبة ما تنها کارش شده این‌که هر روز به مدت بیست سال مسیر خانه تا درس را برود و برگردد. آخر هم.... خشت اول: پیشنهاد شما چیست؟ به نظرم باید یک بخش «مشاوره بین‌الملل» تشکیل شود. تعدادی از طلاب گزینش شوند و برای آنها مشاوره‌های مفید گذاشته شود. از افراد با تجربه دعوت‌کنیم و برخی نیازها را معرفی‌کنیم. آمار بدهیم و برای این طلبه مسیری را طرّاحی‌کنیم که بعد از چند سال بتواند وارد این میدان شود. باید بر اساس نیازهای جامعة شیعی، یک استراتژی تعریف کنیم، همچنین برنامه‌های کوتاه مدت و بلند مدت. اگر طلبه بداند که در کجای این جهان ایستاده است و چه توانایی‌هایی دارد، دیگر سردرگم نمی‌شود. وقتی کارکرد خوبی از خود ارائه‌کرد و پاسخگوی نیازهای جهانی شیعه شد، هویت او هم رشد می‌کند و تکمیل می‌شود. متأسفانه جایگاه مشاوره در کشور و به خصوص در حوزه روشن نیست. کسی به طور جدی به نیازسنجی نمی‌پردازد. اکنون اعضای محترم شورای عالی حوزه باید برای ده سال آیندة طلاب برنامه‌ریزی‌کنند و بر اساس آن برنامة آموزشی تدوین‌کنند؛ البته اگر قرار است طلبه به جامعه خدمت کند؛ اگر هم قرار نیست آن‌چه را آموخته به جامعه ارائه کند که هیچ؛ مثل کاسب‌های قدیم تهران و قم که طلبه هم نبودند ولی تا حد زیادی متاجر و مکاسب بلد بودند و می‌رفتند پای درس استاد، ولی کاری به مردم نداشتند و برای خودشان بود. ولی طلبه‌ای که لباس می‌پوشد، یونیفُرمِ خدمت به جامعه شیعه را می‌پوشد، باید به فکر نیاز جامعه باشد. باید به او آموزش متناسب با نیاز جامعه را داده باشند تا بتواند خدمت‌کند. یک وقت می‌خواهیم یک پزشک به منطقه‌ای اعزام‌کنیم، شاید خیلی فرق نداشته باشد که مسیحی باشد یا مسلمان. ولی اینجا بحث پزشک و مهندس نیست، نمی‌شود یک روحانی مسیحی را برای منطقه مسلمان‌نشین فرستاد تا امور دینی آنها را سامان‌دهی کند! خشت اول: در واقع چون نیازشناسی نیست، نیروسازی هم نیست. بله، دقیقاً همین‌طور است. باید یک مرکز منسجم، نیازها را شناسایی کند و آنها را همواره بازگو کند. اگر این اطلاع‌رسانی مقطعی باشد، فراموش می‌شود. ما کار زیاد کرده‌ایم، ولی به جرئت نمی‌توان‌گفت همة این کارها بر اساس نیاز بوده‌است. اکنون بعد از سی سال که از انقلاب می‌گذرد، یک نفر نیامده است سازمان شیعه، حوزه قم و یا حوزة نجف با سابقه‌ای چند صد ساله را معرفی‌کند. وقتی شما به دایرة المعارف ایرانیکا (IRANICA) مراجعه می‌کنید، در مدخل شیعه می‌بینید که چقدر علیه شیعه مطالب نوشته شده است. دو سه سال است که به نقد این دایرة المعارف اقدام‌شده‌است، آن‌هم یک کار فردی بوده است. برای نیازسنجی باید کار میدانی انجام شود، البته برای برخی از این کشورها مثل پاکستان، کار میدانی شروع شده است. بعد از این نیازسنجی‌ها باید این نیازها را تبیین‌کرد و نتیجة این نیازسنجی‌ها را به طلاب و مسئولین منتقل‌کرد. خود این تبیین هم هنر می‌خواهد. یکی از راههای تبیین خوب این است که این فضا را از نزدیک به طلاب نشان دهیم، بیاییم طلبه را به قلب نیازها ببریم. اردوهای خارج از کشور برگزارکنیم. طلبه‌ها بروند در کشورهای آفریقایی، پاکستانی، و حتی اروپایی و از نزدیک نیازها را ببینند. یا حداقل فیلم‌های مستند مخصوصی با این هدف ساخته شود. اگر طلبه‌ای ببیند که مثلاً چقدر نیاز است همین احکام و اصول اعتقادات و اخلاق به زبان این منطقه ارائه شود، آن‌وقت احساس نشاط و انرژی می‌کند تا این‌کار را انجام دهد. خشت اول: در واقع به نظر شما نیازهای خارج از کشور، یک حوزة ویژه‌ای از نیازهاست و با این نیازهای رایج متفاوت است؟ بله. وقتی یک اقلیت دینی مثلاً پنجاه هزار شیعه، در منطقه‌ای دورافتاده از یک کشور چند میلیونی، زندگی می‌کنند و به سختی از عقیدة خود دفاع می‌کنند؛ حال اگر طلبه‌ای وارد این منطقه شد، با تمام وجود و دلسوزی به یاری هم‌دین و هم‌ملک خود می‌رود، از این کار خود لذت می‌برد و کارکرد خود را می‌شناسد. حدود ده سال قبل یک خانم جوان مجرد به‌عنوان یک نیروی فرهنگی، از طرف یکی از مؤسسات مسیحی انگلستان، به شمال پاکستان رفت و آنجا با معلمه‌های شیعه همراه شد و گفت: «اگر روش‌های آموزشی می‌خواهید، من یادتان می‌دهم.» خودش هم با روسری بود، تقریباً حجابی نداشت. ماهیانه مَبلغی پول از انگلیس برایش می‌آمد، او هم شروع‌کرد به این خانم‌های شیعه، امکانات دادن و کمک‌کردن. ظاهراً دو سه ماه آنجا بود. در بعضی از مدارس نفوذ کرد و نتیجه‌اش این بود که حجاب چادر را به مانتو و مقنعه تبدیل‌کرد.... آن خانم برای جامعه مسیحیت این‌گونه سرمایه‌گذاری می‌کند و از همه چیز می‌گذرد، چرا؟ دلیلش این است که اگر این شیعیان در این‌جا قدرت بگیرند، در یک نوار مرزی از این سمت به کشمیر وصل می‌شوند و برای استکبار خطر دارد. در خیلی از مکان‌ها، شیعیانی داریم که در دفاع از اعتقادات خودشان دچار مشکل هستند. به عنوان مثال در یکی از مناظرات علمی دربارة وهابیت و شیعه، که بین یک عالم شیعی و عثمان الخمیص، از علمای وهابی انجام می‌گیرد، آقای عثمان الخمیص با یک هیئت 71 نفره کارشناس که در هتل مجاور سازماندهی شده‌اند و از طریق کامپیوتر با ایشان ارتباط دارند، پشتیبانی می‌شود. به نظر شما نتیجه چه می‌شود و چه کسی مسئول است؟! طلبه باید با مشکلات خاص شیعیان در مسائل اجتماعی آشنا شود. وقتی یک روحانی با تجربه برای تبلیغ می‌رود، چند طلبه پایین‌تر را با خود به تبلیغ ببرد تا در آن محیط قرار بگیرند و زاویه دید آنها رشد کند. همین‌ها باعث ایجاد جرقه در روح و ذهن طلبه می‌شود. خشت اول: به نظر می‌رسد در امر نیازسنجی نباید به نیازهای فعلی و موجود اکتفا کرد. باید بتوان نیازها و مسائل بیست سال آینده را تخمین زد و بر اساس آن برنامه‌ریزی کرد. بله. اگر ما برای چند سال آینده، در نزد طلاب، فهرستی از نیازها را ترسیم‌کنیم، یقیناً او نیز طوری برنامه‌ریزی خواهد کرد که برای آن ایام با استخوان‌بندی محکم خود را آماده سازد. باید طلبه را متناسب با نیازهای علمی و دینی کشور و جهان بورسیه کنیم. امروز در دنیا، یک نفر را از کودکستان تحت تربیت قرار می‌دهند تا به هدف خود برسند. مدرسة فوتبال تیم منچستر، نوجوان آفریقایی را جذب می‌کند و تحت تربیت مربیان خود قرار می‌دهد تا برای ده سال آینده آماده شود. این یک مثال عینی است. چه عیبی دارد حوزه هم چنین کارها و فکرهایی را داشته باشد. مرکز جهانی با مرکز مدیریت، برنامه‌ریزی کنند و بگویند ما در سال، برای فلان کشور آفریقایی به ده طلبه نیاز داریم. برای چند سال هم طلبه را پشتیبانی مالی و علمی کنند تا او زبانِ آن منطقه را فرا‌بگیرد و جا افتاده شود. ان‌شاءالله بعد از ده سال می‌بینیم که در آفریقا، اقیانوسیه، اروپا و … دارای کرسی شیعه‌شناسی هستیم. خشت اول: یعنی شما می‌فرمایید کارگزارانی که در معرض این نیازها هستند، یعنی آنهایی که در رده ارتباط حوزه‌ها با بیرون هستند، باید نیازهایشان را تبیین کنند و این نیازها را به تشکیلات حوزه سرریز کنند و بگویند ما امکانات را می‌دهیم و شما نیرو بدهید، مانند ارگان‌ها و نهادهای مختلف دیگر که افراد را بورسیه می‌کنند. چه بسا ممکن است شما بگویید نیازی نیست ما طلبة ایرانی را آموزش زبان بدهیم؛ می‌رویم طلبة آفریقایی را می‌آوریم، آموزش می‌دهیم؛ این هم عیبی ندارد. مهم این است که پس از آموزش، محیط کاری برای شخص تعریف شود تا مخاطب خود را پیدا کند. باید حداقل یکی دو سال اول، هر ماه پنجاه دلار به او داده شود تا بتواند مخاطب خود را پیداکند و خودکفا شود. پس ببینید یک موضوع نیروسازی داریم و یک موضوع استفاده از نیرو. یک موقع است ما نیروسازی می‌کنیم، ولی نیرو را وسط راه رها می‌کنیم و او هم فرار می‌کند و به مراکزی که او را تحویل می‌گیرند، جذب می‌شود. ما اکنون در دنیا، پزشکان بدون مرز داریم. آیا مُبلغان شیعة بدون مرز هم داریم؟ جمعی از بچه‌های طلاب جوانِ خوش‌ذوق بیایند و یک تشکلی را ایجاد کنند با عنوان مبلغان بین‌الملل. واقعاً هم بدون مرز راه بیفتند، به هر جا که احساس نیاز کردند بروند و مثلاً مجمع جهانی هم موظف باشد تأمین‌شان کند. ما حقوق‌دان پیرو اهل‌بیت(ع) می‌خواهیم، آن‌هم بدون مرز. چرا که در هر نقطه‌ای از دنیا غائله‌ای به‌پا می‌شود و حق شیعه پایمال می‌شود و کسی هم نیست از حق آنها دفاع کند. فکر می‌کنید چرا ما هنوز مشکل مسجد بابری و امثال این‌ها را داریم. اکنون در انگلستان به محض ایجاد مشکل برون‌مرزی، فلان تشکیلاتِ بدون مرز بلند می‌شود و با کلی تبلیغات رسانه‌ای به آن منطقه می‌رود و مشکل را حل می‌کند. به نظرم باید لجنه‌های مشترک بین دو یا چند کشور بنشینند و برنامه‌ریزی کنند. لجنة طلاب ایرانی و پاکستانی بنشینند و تشکل‌های فرهنگی-تبلیغی راه‌اندازی کنند. نیازها را بشناسند، و خود را آماده‌کنند. یکی از مشکلات موجود نگاه مردم و توقع آنها از طلبه است. از طلبه توقع یک فردِ جامعِ معقول و منقول را دارند. در حالی که اگر طلبه را به‌صورت موضوعی پرورش دهیم، خیلی بهتر است. اشکال ندارد که طلبه‌ای باشیم، با مسئولیت محدود؛ مثل بسیاری از شرکت‌ها عبارت «مسئولیت محدود» توقع‌ها را هم محدود می‌کند. اکنون از من طلبه سؤال می‌کنند و توقع دارند سؤالشان در هر زمینه‌ای بود، پاسخگو باشم. در صنف‌های دیگر این‌گونه نیست. در فنی و مهندسی و پزشکی همة گرایشها تخصصی است. این مطلب منافاتی با سعی و تلاش کافی طلبه ندارد، بله اگر کسی شبهه کلامی دارد، طلبه باید سعی کند تا حدّی که در شأن یک طلبه هست، آن را بداند؛ در غیر این‌صورت یا باید متخصص و اهل فن را معرفی کند، یا کتاب و مرجع. البته یک بی‌همتی هم در طلبه‌ها مشاهده می‌شود که انصافاً این دیگر مربوط به مسئولین حوزه نیست؛ در همین مبحث پاسخ به شبهات، مسئولین زحمات خوبی کشیده‌اند، ولی در همین دارالشفا و فیضیه، از این طلبه‌ها بپرسید که من فلان شبهة قرآنی یا کلامی را دارم، به کجا مراجعه کنم؟ خیلی از طلبه‌ها از زحمات مسئولین و تشکیل مراکز پاسخ به شبهات بی‌اطلاع‌اند. ضعف در اطلاع‌رسانی هم وجود دارد. در نمایشگاه بین‌المللی کتاب، کتاب‌ها و سایت‌های مسیحیت، ترویج و تبلیغ می‌شود. ما یک نفر هم نداریم که حتی با یک کاغذ کوچک دربارة مراکز پاسخ به شبهات، اطلاع‌رسانی و معرفی کند. حوزه ما یک مدیریت کلان نیاز دارد. البته به عینه شاهد هستیم که بزرگان با تمام وجود مشغول‌اند. اما این کار با یک نفر و چند نفر حل نمی‌شود. نگاه کلان و آینده‌نگر و نظام‌مند وجود ندارد. در این راه باید طلاب جوان به‌کارگرفته شوند. یکی از اشکالاتی که در سطح عمومی طلاب مشاهده می‌شود، این است که طلبه تصور می‌کند که باید بعد از ورود به نظام طلبگی با جامعه و اطرافیان خود قطع رابطه‌کند و تمام فضای ذهنی خود را از ارتباطات قبلی و مسائل جامعه، خالی کرده و دور همه چیز را خط بکشد؛ مثلاً به این دلیل که شأن او بالاتر از جامعه است! این کار درست نیست و آفات زیادی دارد. این طلبه باید به این ارتباطات، رنگ و بوی معنوی بدهد و نباید خودش را از جامعه دور کند. او با این کار در واقع صورت مسئله را پاک می‌کند. قبل از طلبگی با اهالی محل، کاسب محل، جوانان محل، ارتباط داشته است؛ یک‌دفعه این ارتباط را بریده است، مردم هم می‌گویند: «آقا طلبه شده، دیگر سراغ ما نمی‌آید!» این طلبه، به‌تدریج زاویه دیدش هم عوض‌می‌شود و از مسائل عرفی جامعه بی‌اطلاع می‌شود. ارتباطش با جوانان و دوستانِ جوانش قطع‌می‌شود. حتی گاهی ارتباط فامیلی را هم قطع‌می‌کند. خلاصه عرایض بنده این شد که باید به‌جای سازمان محدود روحانیت، به سازمان جهانی شیعه بیندیشیم. این کلان‌نگری، نقش‌ها و کارکردهای جهانی و بین‌المللی را خلق و طلبة جوان را مشتاق و پرنشاط می‌کند. بر اساس نیازها باید برنامه‌ریزی کنیم تا ان‌شاء‌ا... آن تئوری اصیل اسلام ناب محمدی و علوی در عالَم فراگیر شود. خشت اول: از وقتی که در اختیار ما قرار دادید متشکریم. از زحمات شما نیز تشکر می‌کنم. سوتیتر: 1) به نظرم باید یک بخش «مشاوره بین‌الملل» تشکیل‌شود. تعدادی از طلاب گزینش شوند و برای آنها مشاوره‌های مفید گذاشته‌شود. از افراد با تجربه دعوت‌کنیم و برخی نیازها را معرفی‌کنیم. آمار بدهیم. باید بر اساس نیازهای جامعه شیعی، یک استراتژی تعریف کنیم، اگر طلبه بداند که در کجای این جهان ایستاده است و چه توانایی‌هایی دارد، دیگر سردرگم نمی‌شود. وقتی کارکرد خوبی از خود ارائه‌کرد و پاسخگوی نیازهای جهانی شیعه شد، هویت او هم رشد می‌کند و تکمیل می‌شود. 2) باید طلبه را متناسب با نیازهای علمی و دینی کشور و جهان بورسیه کنیم. امروز در دنیا، یک نفر را از کودکستان تحت تربیت قرار می‌دهند تا به هدف خود برسند. مدرسة فوتبال تیم منچستر، نوجوان آفریقایی را جذب‌می‌کند و تحت تربیت مربیان خود قرار می‌دهد تا برای 10 سال آینده آماده‌شود. این یک مثال عینی است. چه عیبی دارد حوزه هم چنین کارها و فکرهایی را داشته باشد. 3) طلبه مثل یک توپ‌چی است که باید به او گرا داده‌شود تا او بتواند هدف‌گیری کند. منِ طلبه نشسته‌ام پشت توپ، باید یکی به من گرا بدهد، وگرنه من نقاط کور را می‌زنم، چه بسا خودی را بزنم. 4) اکنون در دنیا زبان اسپانیولی دومین زبان مطرح جهان است، ولی ما برای مسلمانان اسپانیولی‌زبان، چند طلبه تربیت کرده‌ایم؟ در بنگلادش 147 هزار مسلمان داریم. در پاکستان 160 میلیون مسلمان داریم، که 40 میلیون آن شیعه‌اند. در اندونزی 175 میلیون مسلمان داریم. همة این مسلمانان و شیعیان به عالِم دین نیاز دارند. بر اساس این نیازها باید برنامه‌ریزی کرد. 5) طلبه با یک دیدی نازل و محدود وارد حوزه می‌شود. شاید او دیده است در محل زندگی‌شان، عالِمی نبوده که به مردم غسل و نماز و طهارت یاد بدهد، پس تصمیم می‌گیرد که عالِم شود و به جامعة شیعی خود خدمت‌کند. 6) اگر غایت و هدف طلبه تمدن‌سازی و جامعه‌پردازی شد؛ نگاه او به تبلیغ، تدریس، پژوهش و همة شئوناتی که به طلبه مربوط است متحول خواهد‌شد. 7) اکنون در دنیا چون یک کرسی درست و حسابی برای شیعه‌شناسی وجود ندارد، دانشجویان مسیحی و یهودی برای تحقیقات خود به منابع و اساتید بهایی رجوع می‌کنند. 8) یکی از مشکلاتی که داریم، نگاه مردم و توقع آنها از طلبه است. از طلبه توقع یک فردِ جامعِ معقول و منقول را دارند. اشکال ندارد که طلبه‌ای باشیم، با مسئولیت محدود؛ مثل بسیاری از شرکت‌ها، مثلاً شرکت مهندسی فلان با مسئولیت محدود. 9) یکی از اشکالاتی که در سطح بعضی مدارس هم دیده می‌شود در این است که به طلبه القاء می‌شود تا با جامعه و اطرافیان خود قطع رابطه‌کند.
نشریه خشت اول

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
No image

نحوه های مختلف شـروع کلاس توسط مربی

در این بخش "شـروع ها" در جهت آموزش کلاسداری مطرح می شود.
Powered by TayaCMS