13 مهر 1394, 13:51
سلوک عبادى
سیر و سلوک و ریاضت منطبق بر شریعت اسلامى در حیات آیت الله بافقى از جایگاه محورى برخوردار بودآنچه حیات نورانى این عالم فرزانه فراروى مخاطبان خود مى نهد، این است که هیچ حادثه و رخدادى، چه در زندگى فردى و چه در زندگى سیاسى و اجتماعى نباید فرد را از عبادت، تهجد و توسل بازدارداز این رو بافقى را مى توان در زمره کسانى برشمرد که از آغاز طلبگى، یعنى آن هنگام که زانوى ادب در برابر بزرگان عرفان و دانش بر زمین زده، تا آن هنگام که خود بر مسند استادى و ارشاد تکیه زده بود، سیر و سلوک خود را ترک نکرد.
آیت الله بافقى طى هفده سالى که در نجف اشرف مشغول تحصیل بود، تمام شبهاى پنجشنبه که دروس حوزوى تعطیل مى شد، پیاده به سوى مسجد سهله مى شتافت و در آن بیتوته مى کرد.[39] به راز و نیاز با خداى خود و توسل به وجود مقدس امام زمان(عج) مى پرداخت. بعدها با این که از بزرگان و عالمان قم به شمار مى رفت، این شیوه را ادامه مى دادهمه شبهاى چهارشنبه پیاده به سوى مسجد جمکران مى شتافت و تا سحرگاه به مناجات و توسل مى پرداخت.
بافقى در نجف اشرف از حرم مطهر امیرمؤمنان(علیه السلام) جدا نمى شد، در ایام اقامت خود در این شهر مقدس هر هفته پس از شب زنده دارى، در شب پنج شنبه در مسجد سهله و خواندن نماز صبح، فاصله چهارده فرسنگى را پیاده به طرف کربلا حرکت مى کرد و براى اینکه شب به حرم مطهر حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) برسد، مجبور بود از راههاى سنگلاخ و سخت بیابان بگذرد و مسیرى را که دیگران در حاشیه رودخانه در چند روز طى مى کردند، در یک روز طى کند.
بافقى پس از ورود به کربلاى معلا و به جا آوردن آداب زیارت و تشرف به روضه مبارکه، در حالى که شب گذشته را در مسجد سهله به شب زنده دارى پرداخته و روز را در مسافرت بود، شب جمعه را در حرم مطهر امام حسین(علیه السلام) به تهجد و توسل مى پرداخت و پس از به جا آوردن نماز صبح، براى عرض ارادت و زیارت، راهى مرقد مطهر حضرت ابوالفضل العباس(علیه السلام)مى شد. پس از زیارت نیز پیاده به سوى نجف بازمى گشت و در پاى تپه سلام نجف، معروف به «خان مصلى» که در دو و نیم فرسنگى نجف قرار داشت -از حرکت مى ایستاد- نوشتارهاى درس روز بعد خود را مرور مى کرد و پس از دو شب تهجد و بیدارى و سفر پیاده، به خواب مى رفت. صبح پس از به جاآوردن نماز صبح به سوى نجف و درس و بحث خود باز مى گشت.[40] سیره پیاده رفتن بافقى به حرم دیگر ائمه نیز در ایام اقامت خود در عراق به همین منوال بود.
سید جلیل محمدباقر قزوینى(ره) چنین نقل مى کند:
«در سامرا در نزدیک پل رودخانه دجله آن شیخ بزرگوار را دیدم که از شهر سامرا بیرون آمده، به سرعت به طرف بغداد روان است. به او گفتم: کجا مى روى؟ گفت: کربلا. گفتم: پیاده؟ گفت: آرى. و حال آنکه بین سامرا و بغداد و کربلا را در دو روز و نصف قریب سه روز مى پیمود که با وسیله هم طى این راه دشوار بود، چه رسد به پیاده.»
سیره آیت الله بافقى در تهجد و شب زنده دارى در حرم مطهر ائمه و امامزادگان نیز چنین بود. وى در کنار حرم حضرت معصومه(علیه السلام) نیز همان سیره بیتوته و شب زنده دارى را داشت. بافقى پس از تبعید به شهر رى در کنار حرم حضرت عبدالعظیم(علیه السلام)نیز همین سیره را داشت و شبهاى جمعه پس از موعظه و برپاداشتن دعاى کمیل تا سحر به تهجد و توسل مى پرداخت.
بافقى هیچ فرصتى را براى زیارت و تهجد و عبادت در اماکن متبرکه از دست نمى داد. وى در ایام تبعید در شهر رى، با اینکه از سوى دستگاه ستم شاهى رضاخان ممنوع الخروج و تحت حفاظت بود، پس از واقعه مسجد گوهرشاد براى تسلى خاطر به زیارت امامزاده داوود حسنى(علیه السلام)در چهار فرسنگى تهران شتافت. وى نخست به زیارت امامزاده ابوالحسن عریضى از راه اندرمان شهر رى و از آنجا به سوى زیارت امامزاده حسن تهران، معروف به کوکبى رفت و از آن جا به زیارت امامزاده داوود مشرف شد و پس از چند روز اقامت به زیارت امامزاده صالح در تجریش و از آن جا از راه لاریجان پیاده به سمت مشهد امام رضا(علیه السلام)، حرکت کرد. پس از ورود به حرم رضوى با صداى بلند از رضاخان برائت جست، این سفر زیارتى و پیاده آیت الله بافقى سه ماه به درازا کشید.[41]
بافقى در طول حیات نورانى و سیر و سلوک عرفانى خود دوبار نیز پیاده به مکه مکرمه مشرف شد.[42]
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان