13 مهر 1394, 13:51
بزرگیها و بزرگواریها
محقق علیارى در «بهجة الآمال»، درباره اساتید علمى و مشایخ حدیثى و روائى خود مطالب بسیار ارزشمندى دارد.[17] او به اهل علم و دانش مى آموزد که چگونه باید حرمت علمى و منزلت معنوى استاد را حفظ کرد و آن را گرامى داشت. در بین اجازه نامه هایى که از اساتیدش آورده، اجازه روایى و اجتهادى استادش میرزا محمدحسن شیرازى به او به عنوان شاگرد میرزا از اهمیت بیشترى برخوردار است. میرزا با عباراتى شیوا و تعبیراتى بلند و پرمحتوا، مقام علمى و فقهى محقق علیارى را معرفى کرده است. اما آنچه موجب شگفتى است، اجازه نامه روایى میرزاى شیرازى از شاگردش محقق علیارى است! واقعاً شگفت انگیز است که استادى با آن عظمت و شهرت و زعامت و مرجعیت عامّه، وقتى مقام بلند علمى، اجتهادى، رجالى و حدیثى شاگردش علیارى را مى شناسد و مى داند که او از عالمان دیگر نیز اجازه نامه دارد، براى حرمت گذارى به او، از او مى خواهد که: تو هم براى من اجازه روایى بنویس! محقق علیارى از آن همه عنایت و بزرگوارى استادش میرزاى شیرازى هم شرمنده مى شود و هم مى داند که میرزا اهل تعارف و مَجاز نیست. او مرد حقیقت و تابع دین و ایمان و شناخت دقیق علمى خود است و بِجدّ از او اجازه نامه مى خواهد. بنابراین او هم براساس طُرُق و سلسله روایى خویش، به استادش میرزا محمدحسن شیرازى اجازه روایت مى نویسد. اما با تمام هوشیارى و تواضع، حق بزرگى و بزرگوارى استاد را فرو نمى گذارد، بلکه آن را بزرگ مى دارد و با افتخار در پایان اجازه نامه اش مى گوید:
«...من هم به استادم اجازه نوشتم تا از من روایت حدیث کند، زیرا در علوم حدیث این یک اصل ثابت است که بزرگ ترها از کوچک ترها هم حدیث نقل مى کنند.»[
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان