13 مهر 1394, 13:51
خاکهاى مسیحایى
برادران نیکبخت جزایرى به سمت عراق رهسپار شدند و([1]) پس از سفرى بسیار دشوار به «سامرّا» رسیدند.([2]) حضور راهزنان، هراس کاروان کوچک مشتاقان اهل بیت (علیهم السلام) و سرانجام رهایى مؤمنان در سایه قرآن کریم از نکات فراموش ناشدنى این سفر به شمار مى آید. دانشور پرهیزگار صباغیه داستان آن کرامت قرآنى را چنین باز گفته است:
«وقتى به نهر رسیدیم اسبهاى دزدان آشکار شد. پس به سوى ما تاختند. من آیة الکرسى خواندم و همه همراهان را فرمان دادم تا آیة الکرسى بخوانند. چون دزدان به ما رسیدند نخست از ما فاصله گرفته، در گوشه اى به تفکر پرداختند. آنگاه به سمت ما آمده، گفتند: شما راه را گم کرده اید!البته درست مى گفتند، ما راه را گم کرده بودیم. دزدان یکى از افرادشان را با ما همراه ساختند تا ما را به منزل بعدى رساند.»([3])
سید پس از زیارت معصومان خفته در سامرّا به کاظمین شتافت و از آن سرزمین مقدس رهسپار کربلا و نجف شد. او از آرامگاه هر امام معصوم قدرى خاک برداشته، آنها را در آمیخت و سرمه دیدگان ساخت این داروى گرانبها بى درنگ اثر بخشید و بینایى و توان جوانى را به چشمان استاد مخلص مدرسه دولت آبادى باز گرداند.([4])
البته دستاورد سفر به عراق تنها درمان دیدگان نبود. او علاوه بر بهره هاى بسیار معنوى، در مزار امیرمؤمنان گوهرى سپید یافت و آن را نگین انگشترى ساخت.([5])
[1] - کشف الاسرار، ج1، ص59.
5 - 2 - الانوارالنعمانیه، ج4، ص316 - 313.
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان