دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

بررسى ازدواج مسلمانان با اهل کتاب از منظرقرآن کریم

با توجه به اینکه اقدامات پیشگیرانه و احتیاطى، منطقى‌ترین روش براى جلوگیرى از نفوذ انحرافات فکرى، عقیدتى و اخلاقى بیگانه است، اعمال محدودیت از سوى اسلام نسبت به مسئله ازدواج مسلمان با اهل کتاب بر همین اساس قابل تفسیر است...
No image
بررسى ازدواج مسلمانان با اهل کتاب از منظرقرآن کریم
چکیده اسلام براى پیروان ادیان دیگر احترام زیادى قائل است. با این وجود، عواطف اجتماعى و ارتباط صمیمانه را بر محور ایمان، تقوا و بر اساس دین الهى محدود مى‌کند و در آیات بسیارى، مسلمانان را از برقرارى چنین ارتباطى نزدیک منع مى‌کند و آن‌ها را از اینکه در روابط خود، دوستى و سرپرستى غیرمسلمانان را بپذیرند، سخت بر حذر مى‌دارد. با توجه به اینکه اقدامات پیشگیرانه و احتیاطى، منطقى‌ترین روش براى جلوگیرى از نفوذ انحرافات فکرى، عقیدتى و اخلاقى بیگانه است، اعمال محدودیت از سوى اسلام نسبت به مسئله ازدواج مسلمان با اهل کتاب بر همین اساس قابل تفسیر است. مقدّمه قرآن کریم در کنار سنّت و سیره معصومان علیهم‌السلام ، انسان را در تمامى ابعاد فردى و اجتماعى به سوى کمال و رستگارى رهنمون است؛ بر ماست که در حد امکان از معارف زلال آن بهره گیریم. از صدر اسلام تاکنون، زندگانى مسلمانان و حیات جامعه اسلامى به شکل‌هاى گوناگون با گروه‌ها و مذاهب دیگر پیوند داشته و تأثیر متقابل میان آن‌ها وجود داشته است. اسلام به لحاظ برخوردارى از سعه صدر لازم و احترام به حقوق انسان‌ها و مقام انسانیت، ارزش‌هاى انسانى و معنوى را تنها ملاک برقرارى روابط سالم بین پیروان خود و دیگر ادیان قرار داده و بر این اساس، قومیت، زبان، رنگ، نژاد و منافع گروهى را در ایجاد روابط دخیل نمى‌داند. در طول تاریخ، مسلمانان در روابط خود با اهل کتاب، با تکیه بر معارف قرآن کریم و پاى‌بندى به دستورات حیاتبخش آن، به حدّى حقوق اهل کتاب را مراعات نموده‌اند که دانشمندان و نویسندگان منصف اهل کتاب را به تمجید و تکریم مسلمانان وادار نموده‌اند. بنابراین، با توجه به اینکه شناسایى دستورات و احکام اسلامى در زمینه این برخوردها و تنش‌ها، بخصوص میان مسلمانان و اهل کتاب در جهان معاصر، بسیار راهگشا و کارساز است، سعى شده تا با تکیه بر معارف قرآن کریم، به گوشه‌اى از این معارف و دستورات دست یافته، درباره ازدواج مسلمان و کتابى کنکاشى کرده باشیم . احترام اسلام به اهل کتاب قرآن کریم در میان غیر مسلمانان، هیچ‌گونه شرافتى براى مشرکان قایل نشده است.(2) اما با دقت در آیات قرآن و سیره معصومان علیهم‌السلام ، درمى‌یابیم که اهل کتاب داراى احترام بوده‌اند و این احترام به خاطر انسانیت بوده است.(3) قرآن کریم به دلیل اهمیت دادن به زندگى مسالمت‌آمیز، که براى رسیدن مسلمانان به اهداف عالى داشتن چنین محیطى الزامى است، جزئیات روابط میان مسلمانان و غیرمسلمانان را مورد بحث و بررسى قرار داده و از اینکه درباره روابط اجتماعى، اخلاقى، اقتصادى و قضایى، در آیات و روایات، احکام و دستورهایى صادر شده، به اهمیت این موضوع در دین مبین اسلام پى مى‌بریم. از میان انواع روابط، رابطه اجتماعى مى‌تواند مهم ترین نقش را در تأمین منافع مادى و معنوى یک جامعه داشته باشد که به تناسب تأثیرهاى گوناگون، ممکن است نقش آن مثبت و یا منفى باشد. به چند نوع تقسیم در این رابطه اشاره مى‌شود: 1. برقرارى روابط و همزیستى مسالمت‌آمیز، تأمین‌کننده مصالح مادى و معنوى باشد؛ و این در صورتى است که بین آحاد جامعه وحدت دینى برقرار باشد(4) که در روابط با اهل کتاب، چنین وحدتى برقرار نیست. 2. دو جامعه یا دو گروه در یک جامعه که در ارتباط آنان، مصالح مادى و معنوى یکى از دو طرف تهدید شود (روابط بین کشورهاى استعمارگر و استعمارشده)؛ با این رابطه، که داراى ارزش منفى است، باید مبارزه کرد.(5) 3. ایجاد رابطه با جامعه‌اى که نه مصلحت معنوى داشته باشد و نه زیان معنوى، بلکه تنها نفع مادى همچون تبادل اطلاعات و فناورى داشته باشد؛ مثل دو کشورى که یکى مسلمان و دیگرى غیر مسلمان است و کشور غیر مسلمان در صدد آسیب رساندن به کشور مسلمان نیست، یا اقلّیت‌هاى دینى ساکن در جامعه اسلامى که در صدد اخلال در نظم و امنیت آن نیستند.(6) 4. برقرار کردن ارتباط با جامعه دیگر از نظر مادى مفید باشد، اما از نظر معنوى زیان‌بار باشد؛ چون مصالح معنوى بر مصالح مادى مقدّم است، در این صورت قطع رابطه ضرورى است، گرچه لازمه آن از دست دادن منافع مادى باشد،(7) مگر در بعضى موارد استثنایى که قطع رابطه نیز علاوه بر خسارت‌هاى مادى، خسارت‌هاى معنوى براى اسلام و مسلمانان داشته باشد.(8) قرآن کریم عواطف اجتماعى را بر محور ایمان، تقوا و بر اساس دین الهى محدود کرده، اجازه تجاوز از این حدود را نمى‌دهد و با عواطف و دوستى‌هایى که از چهارچوب و ملاک تعیین‌شده تجاوز کند، برخوردى شدید و تند نموده، در آیات بسیارى، مسلمانان را از برقرارى ارتباط نزدیک و همبستگى منع مى‌کند(9) و به همه مسلمانان هشدار مى‌دهد که عزّت خود را در همه شئون زندگى، اعم از اقتصادى، فرهنگى، سیاسى و مانند آن در دوستى با دشمنان اسلام نجویند، بلکه تکیه‌گاه خود را ذات پاک خداوندى قرار دهند که سرچشمه همه عزّت‌هاست،(10) و غیر خدا از دشمنان اسلام عزّتى ندارند که به کسى ببخشند.(11) افراد با ایمان نباید غیر مؤمنان (کافران) را به عنوان دوست و ولى و حامى خود انتخاب کنند و هر کس چنین کند، رابطه خود را بکلى از پروردگارش گسسته است. باید توجه داشت که حساسیت این امر در مسئله ازدواج، به علت تأثیرپذیرى بیشتر و ولایت مرد بر زن ـ اگر مرد مسلمان نباشد ـ مضاعف مى‌شود. البته این مسئله با اصل بشردوستى و رحمت براى بشر بودن منافاتى ندارد؛ چرا که لازمه بشردوستى این است که انسان به سرنوشت و صلاح و سعادت واقعى همه انسان‌ها علاقه‌مند باشد. به همین دلیل، هر مسلمانى علاقه‌مند است همه انسان‌هاى دیگر، مسلمان باشند و هدایت یابند، اما وقتى این توفیق حاصل نشد، دیگران را که چنین توفیقى یافته‌اند نباید اجازه داد مرزها در هم بریزند و هر نوع فعل و انفعالى صورت گیرد، بلکه مرزهاى آزادى را باید بازشناخت و در محدوده آن‌ها عمل کرد و تا آنجا که ممکن است، باید اغماض مبناى سیاست ارتباطى باشد. مسلمانان در طول تاریخ، با استفاده از شیوه رفتارى مورد تأکید اسلام، همچنان این افتخار را براى اسلام حفظ کرده‌اند، که در برخورد با اهل کتاب، نهایت تساهل و تسامح را رعایت نموده، در مواردى عملاً ایشان را به سوى پذیرش دین اسلام جذب کرده، موجبات تحسین عده‌اى از ایشان را برانگیخته‌اند. براى نمونه، پروفسور توماس آرنولد در مورد تغییر کیش مسیحیان «بنى غسان»، که در کناره‌هاى فرات زندگى مى‌کردند و در جنگ قادسیه (سال 14 ه) مسلمان شدند، مى‌نویسد: «فشار و تحمیل عامل تعیینگر در تغییر کیش آن‌ها به اسلام نبود، بلکه روابط صمیمى بین مسیحیان و عرب‌ها علت اساسى بود. محمّد صلى‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم خودش قبلاً با بسیارى از قبایل مسیحى پیمان بست و به آن‌ها قول داد که جان و مال مسیحیان را حفظ کند و آن‌ها را براى انجام آزادانه اعمال مذهبى خویش آزاد بگذارد و نیز به روحانیان مسیحى این ضمانت را داد که از حقوق و اقتدار سابق خویش بهره‌مند باشند.»(12) یکى از برجسته‌ترین ویژگى ها و امتیازات جامعه اسلامى این است که مسلمانان از کمک و نیکى به غیر هم‌کیشان خود دریغ نمى‌کنند، تا آنجا که غیر مسلمانان خود به این امر اعتراف کرده، آن را مى‌ستایند.(13) ژوزف فان اس مى‌گوید: «گرچه مسیحیان یا یهودیان بیرون از حوزه کشور اسلامى دشمن محسوب مى‌شدند، اما کسانى که در داخل کشور اسلامى زندگى مى‌کردند، برخوردار از حقوقى تعریف شده بودند و با آنان به تسامح و تساهل رفتار مى‌شد. آنان ملزم نبودند در محله‌هاى جداگانه زندگى کنند، حتى با مسلمانان هم‌غذا مى‌شدند و به میهمانى‌هاى آن‌ها دعوت مى‌شدند. از این حیث، اسلام نسبت به یهودیت از سعه صدر زیادى برخوردار است.»(14) نُرمَن دانیل نیز در مقاله‌اى با عنوان «وضعیت کنونى روابط مسیحیان و مسلمانان»، در ابتدا از طرز تلقّى‌هاى انتقادى مسیحیان در قرون گذشته نسبت به مسلمانان و از پیدایش نوعى گرایش به لزوم تساهل و تسامح در روابط با مسلمانان سخن مى‌گوید که در بعضى موارد، مستند به تساهل و همزیستى مسالمت‌آمیز مسلمانان با مسیحیان در امپراتورى عثمانى است و مى‌افزاید: «از همه مهم‌تر، تصمیم شوراى واتیکان دوم مبنى بر به رسمیت شناختن سهیم بودن مسلمانان در برخوردارى از دین ابراهیمى و اعتقاد آنان همچون مسیحیان به پرستش خداى یکتاى مهربان و اعتقاد به روز جزا مى‌باشد» و در نهایت، توصیه مى‌کند که «ما مسیحیان باید نوعى همدلى با مسلمانان را در اعتقاد آنان به تقدیس محمّد بن عبدالله صلى‌الله‌علیه‌و‌آله پذیرا باشیم.»(15) اصول حاکم بر روابط اجتماعى میان مسلمان و کتابى قرآن کریم در مسئله مربوط به روابط با اهل کتاب، ضوابطى تعیین کرده است و مسلمانان موظّفند آن‌ها را رعایت کنند و اساس روابط خود را بر آن مبنا تنظیم نمایند. آشنایى با ضوابط کلى حاکم بر روابط، که مى‌توان از آیات کریمه به دست آورد، در نتیجه‌گیرى نهایى این بحث مفید مى‌باشد. 1. عدالت یکى از اصولى که در قرآن کریم بسیار مورد تأکید و اهتمام قرارگرفته(16) و اهمیت آن به حدّى است که از اصول اعتقادى امامیه شمرده شده، مسئله «عدل» است و این عقیده در فرد فرد مسلمانان و جوامع اسلامى اثر مى‌گذارد و وقتى به مرحله اجرا درآید، مى‌تواند مسلمانان را به سوى مدیریت صحیح در کارها و برافراشتن پرچم عدل و داد، نه تنها در کشورهاى اسلامى، بلکه در کل جهان سوق دهد. اهمیت این موضوع به حدّى است که هیچ چیز نمى‌تواند مانع آن گردد؛ دوستى‌ها و دشمنى‌ها، قرابت و خویشاوندى، یا دورى و نزدیکى نمى‌توانند در آن اثر داشته باشند و هرگونه انحراف از آن متابعت از هواى نفس است.(17) در آیات قرآن، به صراحت از ستم روا داشتن به دشمن، چه دشمن شخصى باشد و چه دینى، نهى شده است. با این دیدگاه، حتى به مشرک نمى‌توان ستم کرد، چه رسد به اقلّیت‌هاى دینى.(18) گستره اجراى عدالت تا جایى است که حقوق اقلّیت‌هاى دینى را نیز در بر مى‌گیرد.(19) در روایات نیز ائمّه اطهار علیهم‌السلام تأکید بسیارى بر این مطلب نموده‌اند.(20) نمونه عینى تحقق عدالت، داستانى است از دوران امارت حضرت على بن ابى‌طالب علیه‌السلام ، زمانى که توسط یاغیان طرفدار معاویه، از پاى زن یهودى خلخالى به عُنف کشیده شد، حضرت فرمود: «... در این صورت، چنانچه مسلمانى از اندوه و تأسف بمیرد، بر او ملامت نیست، بلکه نزد من به مردن سزاوارتر است.»(21) آنچه در برنامه‌هاى اجتماعى، سیاسى، نظامى و اقتصادى جامعه اسلامى باید به عنوان زیر بنا و اصل اساسى در روابط متقابل بین مسلمانان و اهل کتاب حاکم باشد، عدالت است؛ چرا که یک جامعه پیشرو، سربلند و قوى، جامعه‌اى است که روى پاى خود بایستد و پیوند و ارتباطش با دیگران، پیوندى بر اساس رعایت عدالت و منافع متقابل باشد؛ همان‌گونه که قرآن مى‌فرماید: «لاتَظلِمون و لاتُظلَمون.»(بقره: 279)(22) هرگاه حکومت‌ها از این اصل اساسى غفلت کرده یا به آن پشت پا زده‌اند، باعث تباهى خود و دیگران شده‌اند، و هرگاه به این اصل پاى‌بند بوده‌اند، از عزّت و سربلندى برخوردار بوده‌اند. تاریخ شاهد است که یهودیان در سرزمین‌هاى اسلامى زندگى خوبى داشتند. این در حالى بود که یهودیان مقیم کشورهاى اروپایى مجبور بودند در اماکن خاصى به نام «گتو»(23) با ذلت تمام زندگى کنند.(24) تاریخ‌نگاران یهودى و مسیحى رفتار انسانى مسلمانان با اقلّیت‌هاى دینى را به ثبت رسانده‌اند.(25) 2. نفى سبیل (حفظ سیادت اسلام) حفظ سیادت اسلام و جامعه اسلامى از جمله وظایف عمومى است که نقض آن از حدود اختیارات مسلمانان خارج بوده و بر اساس «قاعده نفى سبیل» حتى تعهدات بین المللى نیز نمى‌توانند ناقض آن باشند. این اصل کلى تحت عنوان «أَلإِسْلامُ یَعْلُو وَ لا یُعْلى عَلَیْهِ»،(26) به صورت یک قاعده حقوقى(27) در فروع و موارد گوناگون حقوق اسلامى استفاده مى‌شود. بنابراین، دادن هر نوع امتیاز سیاسى، اقتصادى، نظامى، قضایى و اجتماعى به غیرمسلمانان، که به سیادت اسلام و جامعه مسلمانان لطمه وارد آورد، بى‌ارزش و بى‌اعتبار خواهد بود. قرآن کریم در این زمینه مى‌فرماید:«وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبِیْلاً.»(نساء: 141)(28) از سوى دیگر، به مسلمانان هشدار مى‌دهد: «یا ایّها الَّذِینَ امَنُواْ لا تَتَّخِذُواْ بِطَانَةً مِّنْ دُونِکُمْ لا یَأْلُونَکُمْ خَبَالاً وَدُّواْ مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ مَا تُخْفِى صُدُورُهُمْ أَکْبرُ قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الاَیاتِ إِنْ کُنتُمْ تَعْقِلُونَ.»(آل عمران: 118)(29) وقتى دوست گرفتن افراد غیر مسلمان این چنین نتایج ناگوار به بار آورد و فرصتى به آنان دهد که در تباه نمودن کارها و افساد امور بکوشند و توطئه‌هاى خصمانه به راه اندازند، نتایج و آثار سیادت و تسلّط آنان بر مسلمانان و تصدّى مقامات دولتى و سیاسى و نظامى و اقتصادى از طرف غیرمسلمانان چگونه خواهد بود؟(30) توجه به این نکته نیز ضرورى است که ازدواج زن مسلمان با مرد غیر مسلمان، با توجه به تسلّطى که مرد بر خانواده دارد، به نحوى مسئله سیادت غیر مسلمان بر مسلمان را به دنبال خواهد داشت. 3. تعادل در روابط و حفظ احترام متقابل اصل «اعتماد متقابل» پشتوانه فعالیت‌هاى هماهنگ اجتماعى و همکارى در سطح وسیع مى‌باشد. همین معنا در روابط بین‌المللى و در سطح جهانى نیز صادق است. یکى از مصادیق بارز و تعیین کننده به عنوان ضامن اجراى این اصل، وفاى به عهد و پیمان مى‌باشد؛ چرا که وفادارى به عهد و پیمان، تأکیدى بر حفظ این همبستگى و اعتماد متقابل است و اگر عهد و پیمان‌ها شکسته شوند، دیگر اثرى از این سرمایه بزرگ (اعتماد عمومى) باقى نخواهد ماند، و این مطلب، هم در داخل جامعه اسلامى در روابط با اقلّیت‌ها، و هم در سطح جهانى در ایجاد روابط با کشورهاى غیراسلامى صادق است. به همین دلیل، در آیات قرآن و احادیث اسلامى، به‌طور گسترده بر مسئله وفاى به عهد و ایستادگى در برابر سوگندها تأکید شده است، و شکستن آن از گناهان کبیره محسوب مى‌شود.(31) ازدواج اقلّیت‌ها با مسلمانان الف. ازدواج با زن مسلمان از مسائلى که قرآن کریم در بحث روابط اجتماعى مسلمانان با اهل کتاب به آن پرداخته، مسئله ازدواج با اهل کتاب است. ازدواج یکى از سنن آفرینش انسان و از خواسته‌هاى طبیعى و غریزى بشر مى‌باشد و اسلام این واقعیت را براى اقلّیت‌هاى دینى متعهد به عنوان یک حق مشروع مسلّم، غیرقابل نقض تلقّى نموده است. از نظر حقوقى هم ازدواج‌هایى را که در میان مردان و زنان اقلّیت‌ها طبق مقررات متبوع صورت مى‌گیرند قانونى و رسمى مى‌شمارد، ولى در عین حال، در قانون ازدواج مسلمانان این حق و آزادى در چهارچوب افراد هم‌کیش محدود شده و به زنان مسلمان اجازه داده نشده است با مردان غیر مسلمان ازدواج نمایند. اسلام براى آنکه ازدواج یک پیوند معنوى اصیل باشد و محیط زندگى مشترک زناشویى با هماهنگى فکرى و روح تعاون و مسالمت و صفاى معنوى همراه گردد، شرط کفو و برابر بودن زن و مرد را در تحقق ازدواج حقیقى، ضرورى و غیر قابل اجتناب مى‌شمارد. اسلام کفو بودن زوجین و برابرى آن دو را با مقیاس‌هاى مادى و صورى قابل سنجش نمى‌داند و به همین علت، ثروت، مقام، حسب و نسب، نژاد، موقعیت خانوادگى، شخصیت اجتماعى و نظایر آن هیچ‌کدام تعیین‌کننده برابرى زوجین محسوب نمى‌گردند. تنها مقیاسى که از نظر اسلام، برابرى و کفویت زوجین را مشخص مى‌سازد، ایمان و عقیده است و روى این اصل کلى، اسلام، مردى را کفو و برابر و شایسته همسرى زن مسلمان مى‌شمارد که با وى از نظر ایمان و عقیده، برابر و هم‌سطح باشد ـ که با توجه به آنچه گفته شد، این مسئله نمود بیشترى پیدا مى‌کند. این واقعیت را نیز نباید از نظر دور داشت که زن همواره در زندگانى زناشویى بر اساس یک سلسله علل روانى و اجتماعى تابع و مقهور اراده مرد مى‌باشد و این واقعیت را اگر به عنوان یک قانون طبیعى عمومى نپذیریم، نمى‌توانیم صدق آن را در بیشتر ازدواج‌ها، در محیط‌ها و شرایط اجتماعى گوناگون انکار نماییم. روشن است که اسلام نیز نمى‌تواند چنین واقعیتى را نادیده گرفته، در برابر آثار و نتایج آن بى‌تفاوت باشد؛ زیرا تجویز ازدواج زنان مسلمان با مردان غیرمسلمان به منزله آن است که نسبت به ایمان و عقیده زنان مسلمان، در برابر خطر مسلّمى که آنان را تهدید مى‌کند، نه تنها ابراز بى تفاوتى گردد، بلکه راه انحراف براى گرایش زنان مسلمان به سوى کفر باز شده، بدین‌وسیله انبوهى از مسلمانان در معرض ارتداد قرار گیرند. پرواضح است که این واقعیت تلخ با هدف‌هاى اصیل و ایده اسلامى کاملاً مغایر بوده، هرگز نمى‌تواند مورد تأیید آیینى که مدّعى رسالت جهانى است، قرار گیرد.(32) بررسى آیات: قرآن کریم در سوره بقره مى‌فرماید: «وَ لاَ تَنْکِحُوا الْمُشرِکاتِ حَتَّى یُوءْمِنَّ وَ لاَءَمَةٌ مُّوءْمِنَةٌ خَیْرٌ مِّنْ مُّشرِکَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَ لاَ تُنْکِحُواْ الْمُشْرِکِینَ حَتَّى یُوءْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُّوءْمِنٌ خَیْرٌ مِّنْ مُّشرِکٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ أُولَئِکَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ اللَّهُ یَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَ یُبَیِّنُ ءَایاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ.» (بقره: 221)(33) ازدواج پایه اصلى تکثیر نسل و پرورش و تربیت فرزندان و گسترش جامعه است، و محیط تربیتى خانواده در سرنوشت فرزندان، فوق‌العاده مؤثر مى‌باشد؛ از یک سو، آثار قطعى وراثت، و از سوى دیگر، آثار قطعى تربیت در طفولیت (زیرا نوزادان پس از تولد، غالبا در دامان پدر و مادر پرورش مى‌یابند و در سال‌هایى که سخت شکل‌پذیرند، زیر نظر آن‌ها هستند.) همچنین شرک، که خمیرمایه انواع انحرافات بوده و در واقع، آتشى سوزان در دنیا و آخرت است، مى‌تواند دلیل روشنى بر این تحریم و حساسیت باشد. بنابراین، قرآن کریم اجازه نمى‌دهد مسلمانان، خود یا فرزندانشان را در این آتش بیفکنند. از این گذشته، مشرکان، که افرادى بیگانه از اسلام هستند، اگر از طریق ازدواج به خانه‌هاى مسلمانان راه یابند، جامعه اسلامى گرفتار هرج و مرج و دشمنان داخلى مى‌شود. البته این تا زمانى است که آن‌ها بر مشرک بودن پافشارى مى‌کنند. اما راه به روى آن‌ها باز است؛ مى‌توانند ایمان بیاورند و در صفوف مسلمانان قرار گیرند و به اصطلاح، کفو آن‌ها در مسئله ازدواج شوند. طرح دو سؤال: 1. آیا تحریم ازدواج شامل اهل کتاب نیز مى‌شود؟ واژه «مشرک» در قرآن، غالبا به بت‌پرستان اطلاق شده، ولى بعضى از مفسّران معتقدند: «مشرک» شامل سایر کفّار مانند یهود و نصارا و مجوس (و به طور کلى، اهل کتاب) نیز مى‌شود؛ زیرا هر کدام از این طوایف براى خداوند شریکى قایل شده‌اند.(34) ولى با عنایت به آنچه گفته شد، این عقاید گرچه شرک‌آورند، اما با توجه به اینکه در آیات متعددى مشرکان در برابر اهل کتاب قرار گرفته‌اند و نیز به این دلیل که یهود و نصارا و مجوس در اصل، متکى به نبوّت راستین و کتاب آسمانى هستند، معلوم مى‌شود که منظور قرآن از «مشرک»، همان بت‌پرست است.(35) 2. آیا این آیه نسخ شده است؟ بعضى از مفسّران معتقدند: حکم در آیه 221 سوره بقره، نسخ شده و ناسخ آن آیه «وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ» (مائده: 5) مى‌باشد که اجازه ازدواج با زنان اهل کتاب را مى‌دهد. ولى باید توجه داشت که این آیه فقط به ازدواج با بت‌پرستان نظر دارد، نه کفّار اهل کتاب؛ مانند یهود و نصارا. البته در مورد ازدواج با کفّار اهل کتاب نیز قراینى در آیه و روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام وجود دارند که نشان مى‌دهند منظور فقط ازدواج موقّت است. ظاهر آیه شریفه که مى‌فرماید: «وَ لاَ تَنْکِحُواْ الْمُشرِکاتِ حَتَّى یُوءْمِنَّ»، تنها مى‌خواهد ازدواج با زن و مرد بت‌پرست را تحریم کند، نه ازدواج با اهل کتاب را. پس اینکه گفته‌اند: آیه شریفه ناسخ آیه 5 سوره مائده است، که مى‌فرماید: «الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ وَ طَعَامُ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ حِلٌ لَّکمْ وَ طعَامُکُمْ حِلٌ لهَُّمْ وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُوءْمِنَاتِ، وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ»، صحیح نیست.(36) علاّمه طباطبائى رحمه‌الله نکته‌اى را یادآور شده، مى‌فرمایند: «آیه سوره بقره به ظاهرش شامل اهل کتاب نمى‌شود، و آیه سوره مائده تنها شامل اهل کتاب است. پس هیچ منافاتى میان آن دو نیست تا بگوییم: آیه سوره بقره ناسخ آیه سوره مائده و یا منسوخ به آن است، علاوه بر اینکه سوره بقره اولین سوره‌اى است که پس از هجرت در مدینه نازل شده، و سوره مائده آخرین سوره‌اى است که بر رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم نازل گشته، و این سوره نمى‌تواند منسوخ واقع شود؛ چون پس از آن، آیه‌اى نازل نشده، معنا ندارد آیات سوره‌هاى قبل ناسخ آن باشد.»(37) ب. ازدواج با زنان اقلّیت‌هاى دینى یکى از ادیانى که پیروان خود را به شدت از ازدواج با بیگانگان بر حذر مى‌دارد، آیین یهود است که در بخش‌هایى از تورات با شدیدترین لحن، یهودیان را از این امر منع کرده، آن را از گناهان بزرگ معرفى نموده است.(38) آیین یهود به عنوان یک آیین ملّى و نژادى مطرح بوده، هیچ‌گونه تبلیغى در جهت یهودى کردن دیگر مردمان نداشته است. در آیین مسیحیت نیز ازدواج با بیگانگان ممنوع است، و این ممنوعیت نه از حیث حفظ افتخارات ملّى و نژادى، بلکه به سبب مصونیت اعتقادى افراد است. به همین دلیل، درباره مردان که به صورت طبیعى از مصونیت بیشترى برخوردارند، در صورتى که بتوانند همسر خود را به آیین مسیحیت درآورند، این ازدواج مجاز تلقّى گردیده، ولى در مورد زنان، به صورت مطلق ممنوع شمرده شده است. آیین مسیحیت نیز گرچه بر اساس عبارات انجیل(39) و عباراتى از قرآن(40) همانند آیین یهود، مخصوص قوم بنى‌اسراییل بوده است، ولى از زمانى که کنستانتین، قیصر روم، به این آیین گروید، انحصارى بودن آن به فراموشى سپرده شد، و در حال حاضر نیز چنین است. ازدواج با بیگانگان در آیین مجوس نیز ممنوع است و ظاهراً در این آیین نیز ممنوعیت ازدواج با بیگانه، بیشتر به سبب دورى از آلودگى اعتقادى و حفظ کیان خانواده بوده است. اما آیین اسلام از همان آغاز به عنوان یک آیین جهانى مطرح شده و پیامبرِ آن به عنوان پیامبر رحمت براى جهانیان مبعوث گردیده و(41) کوشیده است گرایش‌هاى ملّیت‌پرستى را در میان امّت اسلامى ریشه کن سازد و در عمل نیز پیامبر اکرم صلى‌الله‌علیه‌و‌آله مسلمانان را از هر قوم و ملتى که باشند، با یکدیگر برابر قرار داده و با افتخارات نژادى به شدت مبارزه نموده است. از این‌رو، تردیدى نیست که ممنوعیت ازدواج با بیگانگان در مواردى که مطرح است، بر اساس حس ملّى‌گرایى و برترى‌طلبى نبوده، بلکه به سبب مصونیت اعتقادى مسلمانان و دور نگه داشتن آنان از آلودگى اخلاقى و حفظ اصالت‌هاى خانوادگى بوده است.(42) بر همین اساس است که زن مسلمان به هیچ وجه نمى‌تواند با مرد کافر ازدواج کند و آیه «وَ لَنْ یَجْعَلَ اَللّهُ لِلْکافِریِنَ عَلَى المُؤمِنیِنَ سَبیِلاً» (نساء: 141) راه تسلّط کافر بر مسلمان را بکلى مسدود ساخته است.(43) ماده 1069 قانون مدنى نیز ناظر بر این مسئله است و این ممنوعیت، اجماع تمامى فرق مسلمانان است.(44) در مسئله ازدواج با زنان اهل کتاب، برخى از فقها به موجب آنکه طبق آیه قرآن، یهود عزیر پیغمبر را فرزند خدا مى‌پندارند و نصارا مى‌گویند مسیح فرزند خداست،(45) آن‌ها را مشرک تلقّى کرده، ازدواج با آنان را حرام مى‌دانند.(46) اما ظاهر آیه شریفه «...وَالمُحْصَنَاتُ مِنَ الَذیِنَ اوتُوا الکِتَاب...»(مائده: 5) بر حلّیت ازدواج مسلمانان با زنان اهل کتاب دلالت دارد. منتها با توجه به اینکه بعضى از فقها از باب جمع میان مفاد دو آیه، و اینکه آیه از کلمه «اجورهنّ»استفاده کرده، به جواز ازدواج منقطع مردان مسلمان با زنان اهل کتاب حکم داده‌اند. همچنین چون همه اصناف یهود و نصارا مشرک محسوب نمى‌شوند، مى‌توان گفت: ازدواج با زنان این قبیل فرقه‌ها جایز است. در ضمن، باید توجه داشت که اختلاف ملّیت، که همراه با اختلاف سنن و شعایر زندگى است، بخصوص اختلاف مذهبى که بسیار عمیق است، موجب ناسازگارى مرد و زن مى‌شود؛ چنان‌که اگر به آمار این‌گونه ازدواج‌ها دقت کنیم، درمى‌یابیم که بیشتر این ازدواج‌ها به جدایى منجر شده‌اند.(47) گفته شد که فقها در این مسئله اختلاف نظر دارند. عده‌اى از فقهاى اهل تسنّن ازدواج مرد مسلمان با زن اهل کتاب را حلال مى‌دانند که این نظر بیشتر فقهاست،(48) و عده‌اى آن را حرام مى‌دانند.(49) آراء علماى امامیه نیز در این باب متفاوت است: بعضى از آن‌ها ازدواج مرد مسلمان با زن کتابى را، چه به صورت دایم و چه به صورت منقطع، جایز نمى‌دانند. عده‌اى، هم به صورت دایم و هم منقطع آن را جایز مى‌دانند. گروه سومى هم هستند که به جواز ازدواج منقطع و عدم جواز ازدواج دایم ـ به خاطر جمع بین ادلّه ـ حکم کرده‌اند.(50) در پایان، مطلبى را که در قانون مدنى آمده است، یادآور مى‌شویم: قانون مدنى نیز ازدواج مرد مسلمان با زن غیرمسلمان را به طور مطلق جایز دانسته، ولى با توجه به مقرّرات نکاح قانون مدنى، که از حقوق امامیه اقتباس شده، نکاح دایم را ممنوع شمرده، ولى نکاح منقطع را جایز دانسته است. طبق همین قانون، به طور کلى، ازدواج مردان غیر مسلمان، گرچه ذمّى و متعهد هم باشند، با زنان مسلمان ممنوع گشته است و ارتکاب به آن جرم محسوب مى‌شود و در مواردى که در متن قرارداد «ذمّه»، خوددارى ذمّیان از تعرّض به زنان مسلمان و تقاضا و انجام ازدواج با زنان مسلمان تصریح شود، جرم مزبور موجب نقض پیمان تلقّى مى‌گردد.(51) نتیجه آنکه: 1. با وجود تمام احترامى که اسلام براى پیروان ادیان دیگر قایل است، ولى عواطف اجتماعى را بر محور ایمان، تقوا و بر اساس دین الهى محدود مى‌کند و اجازه تجاوز از این حدود را نمى‌دهد و با عواطف و دوستى‌هایى که از چهار چوب ملاک تعیین شده تجاوز کنند، برخوردى شدید نموده و در آیات بسیارى، مسلمانان را از برقرارى چنین ارتباطى نزدیک و صمیمانه منع مى‌کند و مسلمانان را از اینکه در روابط خود، دوستى و سرپرستى غیر مسلمانان را بپذیرند، سخت بر حذر مى‌دارد، البته نه به دلیل آنکه دوست‌داشتن انسان‌هاى دیگر را امرى زشت و مذموم بداند و در هر حال و به طور مطلق طرفدار بغض مسلمان نسبت به غیر مسلمان باشد، بلکه به این دلیل که اولاً، ایشان به دلیل اختلاف عقیده و دین، قابل اعتماد و اطمینان نیستند؛ چرا که وقتى ارتباط و پیوندشان را با خدا و رسول او گسسته‌اند، با مؤمنان نیز پیوندشان ظاهرى و صورى بوده، مطمئنا در باطن، طور دیگرى درباره آنان فکر مى‌کنند. به همین دلیل، تظاهر دشمن به دوستى نباید آنان را غافل کند و موجب گردد که آنان دشمن را دوست پندارند و به او اطمینان کنند. ثانیا، روابط دوستانه و صمیمانه مسلمان با غیر مسلمان باید در حدّى باشد که دست کم عضویتش با پیکره اسلامى ناسازگار نباشد؛ یعنى به وحدت و استقلال پیکره اسلامى آسیبى نرساند و تظاهر آنان به دوستى مسلمانان نباید موجب غفلت آنان شود و ـ همان‌گونه که در تاریخ نیز بارها تجربه شده است ـ از این ناحیه متحمّل ضربات جبران‌ناپذیر شوند. باید این روابط در حدّى باشند که عضویت در یک پیکره و جزئیت در یک کل ایجاب مى‌کند.(52) روشن است که این مسئله ـ چنان‌که از اطلاق آیات کریمه و سیره معصومان علیهم‌السلام نیز استفاده مى‌شود ـ منافاتى با احسان و نیکى به غیر مسلمان ندارد. 2. اقدامات پیشگیرانه و احتیاطى منطقى‌ترین روش براى حفظ استقلال و تمامیت فکرى، عقیدتى و اخلاقى پیروان یک مکتب بوده و مؤثرترین وسیله براى جلوگیرى از نفوذ انحرافات فکرى، عقیدتى و اخلاقى بیگانه‌اند. از این‌رو، محدودیت اسلام نسبت به مسئله ازدواج مسلمان با کتابى، طرح مسئله طهارت و نجاست و نیز حلّیت یا حرمت خوردن غذاى اهل کتاب بر همین اساس قابل توجیه و تفسیر است. علاوه بر آن، جز در مسئله حرمت ازدواج زن مسلمان با مرد کتابى، که مورد اتفاق است، سایر مسائل مورد اختلاف مى‌باشد. 1. دانش‌آموخته جامعة‌الزهرا، محقق و نویسنده. 2. سیدمحمدحسین الطباطبائى، المیزان فى تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، 1390 ق، ج 6، ص 196. 3. براى نمونه نک: آل عمران: 20، 110، 113، 115 و 199 / نساء: 55 و 162 / مائده: 48 و 65 / رعد: 36 / حج: 17 / عنکبوت: 47. 4. مؤمنون: 52. 5. قصص: 4. 6. مصداق آیه :«لاَ یَنْهَاکمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِى الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِّنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ.»(ممتحنة: 8) 7. مصداق آیه «إِنَّمَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قاتَلُوکُمْ فِى الدِّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِّنْ دِیارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلَى إِخْرَجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ.» (ممتحنه:9) 8. محمدتقى مصباح یزدى، اخلاق در قرآن، تحقیق و نگارش محمدحسین اسکندرى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى رحمه‌الله ، 1378، ج 3، ص 96ـ99. 9. ممتحنه: 9 / آل عمران: 28. 10. یونس: 65. 11. نساء: 139. 12. Thomas Arnold, The SPREAD OF ESLAM IN THE WORLD (First Published in London, 1996 / First Published by Good Word Books 2001) pp. 47-49 13. نمونه‌اى از بزرگوارى و نجابت پیروان مکتب اسلام را در برخورد با اهل کتاب در زمان حاضر از نظر مى‌گذرانیم: یکى از یهودیان ایران در گزارشى از وضعیت یهودیان برمه (میانمار)، ابراز نگرانى مى‌کند از اینکه در دهه‌هاى اخیر، به علت سیر نزولى تعداد یهودیان در برمه، مشکلاتى در امر ازدواج و حفظ اصول یهودیت به وجود آمده است و این امر عملاً ادامه حیات یهودیت را در این کشور (که از قانون اساسى کشورهاى اروپاى شرقى پیروى مى‌نماید، و حکومت آن جمهورى سوسیالیستى بوده و مسائل حقوقى‌اش، مشابه مسائل حقوقى انگلستان است) با مشکل روبه‌رو نموده است، به طورى که در سال‌هاى دهه 1930 تعداد یهودیان از حدود 2500 نفر در سراسر برمه به حدود 20 تا 25 نفر تنزّل یافته است. این فرد یهودى مى‌نویسد: «آقاى شموئیل به عنوان مسئول کنیسا همیشه نگران این مسئله است که در صورت مهاجرت وى، کنیسا و تومارهاى تورات موجود در آن دچار چه سرنوشتى مى‌شوند، اما از جهتى خاطره مراسم برمیصوا (جشن تکلیف) پسرش تا حدى از نگرانى‌ها مى‌کاهد. در این جشن، بیش از پانصد میهمان حضور داشتند که جمع کثیرى از آن‌ها را دوستان مسلمان و همسایگان تشکیل داده بودند.» (سیما مقتدر، «گزارشى از یهودیان برمه (میانمار)»، نشریه افق بینا، انجمن کلیمیان ایران، ش 18، «اسفند 1381».) 14. Hans kung & Josef Van Ess, CHRISTIANITY & WORLD RELIGIONS Trans. by. Doubdeday & Company, inc (Gardencity, NewYork, 1986) pp. 97-106 کتاب مزبور توسط هانس کنگ و ژوزف فان اس به صورت سلسله مقالات، تنظیم و چاپ شده و مطالب مزبور از مقاله «ژوزف فان اس» نقل گردیده است. 15. Normandaniel - ISLAM AND THE WEST (one world oxford - reprinted 2000), German to English by Peoer Heineyg, pp.326-337. 16. یکى از مفاهیم آیه «یَا اَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَئَانُ قَوْمٍ عَلى أَلاَّ تَعْدِلُواْ إِعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى» (مائده: 8ـ9) این است که با دشمن نیز نباید بى عدالتى کرده، ستم روا داشت. (ابوعلى فضل بن حسن الطبرسى، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج 2، ص 169). 17. ص: 27. 18. یاسر خادم مى‌گوید: از نیشابور به مأمون نامه نوشتند که مردى از زردشتیان به هنگام مرگ وصیت کرده که مالى هنگفت از اموال او را میان فقیران و مستمندان تقسیم کنند و قاضى این مال را به فقیران مسلمان داده است. مأمون به امام رضا علیه‌السلام عرض کرد: اى سرور من! در این باره چه مى‌فرمایى؟ امام رضا علیه‌السلام فرمودند: «إِنَّ الْمَجُوسَ لاَیَتَصَدَّقُونَ عَلَى فُقَرَاءِ الْمُسْلِمیِنَ فَاکْتُبْ إِلَیْهِ یُخْرِجْ بِقَدْرِ ذَلِکَ مِنْ صَدَقَاتِ الْمُسْلِمیِنَ فَیَتَصَدَّقَ بِهِ عَلَى فُقَرَآاءِ الْمَجُوسِ»؛ زردشتیان که براى فقیران مسلمان خیرات نمى‌کنند. به قاضى نیشابور بنویس، به اندازه همان مبلغ، از بیت المال بردارد و به فقیران زردشتى بدهد و آن پول را در میان قواى زردشتى تقسیم نماید. (محمد بن على بن الحسین بن بابویه القمى، عیون اخبار الرضا علیه‌السلام ، تصحیح سیدمهدى حسینى بروجردى، جهان، 1378، ج 2، ص 15.) 19. ر. ک: محمدرضا حکیمى، جامعه‌سازى قرآنى، مجموعه مقالات، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1378، ص 141ـ148. 20. حضرت على علیه‌السلام اجراى عدالت را از نشانه‌هاى عقل و دلیل بر عاقل بودن مى‌دانند. (عبدالواحد بن محمد تمیمى آمدى، غررالحکم و دررالکلم، ص 306.) 21. نهج البلاغه، خطبه 27. 22. «نه ستم کنید و نه زیر بار ستم روید.» 23. ghetto. 24. جولیوس کرینستون، انتظار مسیحا در آیین یهود، ترجمه حسین توفیقى، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، ص 14ـ15. 25. ابا ابان (وزیر خارجه سابق اسراییل) مى‌نویسد: «حقیقتى را که نباید هیچ وقت فراموش کرد، این است که در حدود دو قرنى که یهودى‌ها تحت سرپرستى و قیمومیت اعراب بودند و با کمال فروتنى از ایشان تمکین مى‌کردند، جوامع یهودى اسپانیا و شمال آفریقا در تمام زمینه‌هاى علم و دانش به پیشرفت‌هاى بسیار مهم نایل شدند و در این مدت، این ملت شاهد به وجود آوردن و خلق آثار گران‌بهایى بود که تا آن زمان در هیچ کجا یهودى‌هاى پراکنده از وطن، یک چنین تحوّل و پیشرفتى را به خود ندیده بودند. پیشرفت‌هاى فوق‌العاده علم و دانش در بین ملت یهود تا وقتى که فساد اخلاق در جوامع مسلمین و اعراب رخنه نکرده و حکّام از طریق عدالت و درستى منحرف نشده بودند و امکان هرگونه همکارى و همزیستى مسالمت‌آمیز را مسلمین از یهودى‌ها سلب نکرده بودند، به خوبى و به سرعت در حال شکفتگى و ترقّى بود. بدبختانه فرمانروایان بعدى از جاده عدل و انصاف خارج شده و حقیقتى که در صدر اسلام حکمفرما بود، از بین رفت؛ حکّام و فرمانروایان پیرو تعصّبات بیجا و عقاید خرافاتى بى‌حاصل‌شده، براى حفظ قدرت، از ظلم و تعدّى پروایى نداشتند و در نتیجه، جلوى هرگونه پیشرفت و ترقّى گرفته شد و خود اعراب نیز به نیستى و فنا محکوم شدند. درسى است غم‌انگیز و تأسّف‌بار، از این جهت که دوره رفاه و آسایش ملتى سپرى مى‌شود و زمان بدبختى و ذلّت فرامى‌رسد. یهودیان تحت حکومت مسیحیان هیچ وقت ترقّیاتى را که در دوره اعراب به آن نایل شدند، حاصل نکردند» (ابا ابان، قوم من ـ تاریخ بنى اسرائیل ـ، یهودا بروخیم و پسران، 1358، ص 185.) 26. المتّقى بن حسام الدین الهندى، کنز العمّال فى سنن الاقوال و الافعال، تعلیق کبرى صیانى، تصحیح صفوة السقاء، المؤسسة الرسالة، ج 1، ص 17. 27. محمدسن النجفى، جواهر الکلام فى شرح شرائع الاسلام، تحقیق و تعلیق، عباس قوچانى، چ سوم، تهران، اسلامیه، 1367، ج 21، ص 136. 28. «خداوند هرگز براى کافران نسبت به مؤمنان تسلّط و حاکمیت قرار نداده است.» 29. «هان اى مؤمنان! غیرمسلمانان را دوست مخصوص و محرم اسرار خویش نگیرید؛ زیرا آنان از فساد و تباه نمودن امور شما کوتاهى نمى‌کنند و هر چه را باعث رنج و زحمت شما گردد، دوست دارند. عداوت و کینه از زبانشان هویدا گشته و آنچه را در دل کتمان نموده‌اند بیش از این‌هاست. ما نشانه‌ها و دلایل را بر شما روشن نمودیم، اگر شما تعقّل نمایید.» 30. عباسعلى عمید زنجانى، حقوق اقلّیت‌ها، چ چهارم، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1376، ص 285ـ287. 31. امیر موءمنان على علیه‌السلام در فرمانى به مالک اشتر، به اهمیت این مسئله در اسلام و جاهلیت اشاره کرده، آن را مهم‌ترین و عمومى‌ترین مسئله مى‌شمرند و تأکید مى‌کنند که حتى مشرکان نیز به این امر پاى بند بوده‌اند؛ زیرا عواقب دردناک پیمان‌شکنى را دریافته بودند. (ر. ک: نهج البلاغه، نامه 62.) 32. عباسعلى عمید زنجانى، پیشین، ص 208. 33. «و با زنان مشرک و بت‌پرست، تا ایمان نیاورده‌اند، ازدواج نکنید! (اگرچه جز به ازدواج با کنیزان دست‌رسى نداشته باشید؛ زیرا) کنیز با ایمان، از زن آزاد بت‌پرست بهتر است، هرچند (زیبایى، یا ثروت، یا موقعیت او) شما را به شگفتى آورد. و زنان خود را به ازدواج مردان بت‌پرست، تا ایمان نیاورده‌اند، درنیاورید! (اگرچه ناچار شوید آن‌ها را به همسرى غلامان با ایمان درآورید؛ زیرا) یک غلام با ایمان از یک مرد آزاد بت‌پرست بهتر است، هرچند (مال و موقعیت و زیبایى او) شما را به شگفتى آورد. آن‌ها دعوت به سوى آتش مى‌کنند و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود مى‌نماید و آیات خویش را براى مردم روشن مى‌سازد، شاید متذکر شوند.» 34. أبى جعفر محمد بن الحسن الطوسى، التبیان فى تفسیر القرآن، تحقیق و تصحیح احمد حبیب قیصر العاملى، بیروت، داراحیاء التراث العربى، ج 2، ص 217 / ابوعلى فضل بن حسن الطبرسى، پیشین، ج 1 ص 317. 35. بانو امین اصفهانى، مخزن العرفان در علوم قرآن، تهران، نهضت زنان مسلمان، ج 2، ص 303. 36. «امروز طیّبات بر شما حلال شد، و نیز طعام کسانى که پیش از شما به ایشان کتاب داده شده، و غذاى شما هم براى آن‌ها حلال است. و نیز پاک‌دامنان از زنان مؤمنه و پاک‌دامنان از زنان اهل کتاب براى شما حلال هستند.» 37. سیدمحمدحسین الطباطبائى، پیشین، ج 2، ص 204. 38. کتاب مقدّس، سفر تثنیه، 7: 1ـ5. در سفر پیدایش (24: 2ـ4) نیز آمده است: «و ابراهیم علیه‌السلام به خادم خود، که بزرگ خانه وى و بر تمام مایملک او مختار بود، گفت: "... به یهوه خداى آسمان و زمین تو را قسم مى‌دهم که زنى براى پسرم از دختران کنعانیان، که در میان ایشان ساکنم نگیرى، بلکه به ولایت من و به مولدم بروى و از آنجا زنى براى پسرم اسحاق بگیرى".» 39. انجیل متى، باب 15، آیات 21ـ29 و نیز باب 10، آیات 6ـ7. 40. آل عمران: 49. 41. انبیاء: 107. 42. محمد ابراهیمى، ازدواج با بیگانگان، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1377، ص 23ـ33 با تصرف و تلخیص. 43. محمد خزائلى، احکام قرآن، چ پنجم، جاویدان، 1361، ص 42. توضیح اینکه جمعى از فقها در مسائل گوناگون (از جمله موضوع مورد بحث) به این آیه براى عدم تسلّط کفار بر مؤمنان، از نظر حقوقى و حکمى استدلال کرده‌اند و با توجه به عمومیتى که در آیه دیده مى‌شود، این توسعه بعید به نظر نمى‌رسد. (ناصر مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج 4، ص 176.) 44. سید حسن امامى، حقوق مدنى، چ پانزدهم، اسلامیه، 1377، ص 342. 45. توبه: 30. 46. زین‌الدین بن على العاملى، مسالک الافهام الى تنقیح شرائع الاسلام، قم، مؤسسة المعارف للاسلامیة، 1416 ق، ص 358ـ363. 47. محمد خزائلى، پیشین، ص 42. 48. مصطفى مشرفه، العلاقات الاجتماعیة بین المسلمین و غیر المسلمین: الشریعة الاسلامیة والیهودیة والمسیحیة، مرکز الاسکندریة لکتاب، ص 43. 49. همچون ابن عمرو الهادى به نقل از: مصطفى مشرفه، پیشین، ص 43. 50. محمد خزائلى، پیشین، ص 42. درباره بحث منع ازدواج با اهل کتاب (به طور مطلق) ر. ک: ابى جعفر محمد بن الحسن الطوسى، الاستبصار فیما اختلف من الاخبار، تهران، اسلامیه، 1380، ج 3، ص 178، ح 648؛ و در موضوع جواز ازدواج منقطع و منع ازدواج دایم، ر. ک: على بن الحسین الکرکى، جامع المقاصد فى شرح القواعد، بیروت، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، 1411 ق، ج 12، ص 391؛ و در باب جواز ازدواج با اهل کتاب (به طور مطلق)، ر. ک: الحر العاملى، وسائل الشیعه، ج 14، ص 416. 51. سیدحسن امامى، پیشین، ج 5، ص 342 و 343. 52. ر. ک: مرتضى مطهرى، ولاءها و ولایت‌ها، چ ششم، تهران، صدرا، 1370، ص 22-13.
ماهنامه بانوان شیعه، شماره 1

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

هرم غذایی جدید چگونه است؟

هرم غذایی جدید چگونه است؟

با توجه به ناکارآمدی رژیم‌های غذایی لاغری سنتی و مخاطره‌آمیز بودن رژیم‌های غذایی جدید مانند برنامه غذایی اتکینز، افرادی که قصد لاغر شدن دارند، چه باید بکنند؟
No image

ابراز وجود

بعضی‌ها به گونه‌ای رفتار می‌کنند که انگار حقّی بر فضایی که اشغال کرده‌اند ندارند. بعضی‌ها طوری حرف می‌زنند که انگار قصدشان این است که صدایشان را نشنوید. بعضی‌ها طوری رفتار می‌کنند که انگار حق زندگی کردن و موجودیت داشتن را به خود نمی‌دهند.
آداب تربیتی پس از تولد

آداب تربیتی پس از تولد

تربیت اساسی ترین مسأله انسان است که بدون آن به سعادت دنیا و آخرت نایل نمی گردد. معصومین علیهم السلام همچنان که در سایر ابعاد زندگی، چراغ هدایت پیروان خود بوده اند در زمینه تربیت نیز بهترین و مطمئن ترین الگویند. این مقاله بر آنست تا نکاتی از دفتر زرّین دیدگاهها و سیره تربیتی یکی از آن بزرگواران یعنی امام باقر علیه السلام به پیروان آن حضرت تقدیم نماید.
No image

نقـش تربیتـی خانـواد‌ه

Powered by TayaCMS