دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تاریخ کلیسا، قرن هفدهم 2 Church history; the 17th century

No image
تاریخ کلیسا، قرن هفدهم 2 Church history; the 17th century

كلمات كليدي : تاريخ، كليسا، صلح وستفالي، گرايش‏هاي مادي، انديشمندان، مسيحيت شرقي، نقادي كتاب مقدس

نویسنده : محمد صادق احمدي

قرن هفدهم در تاریخ کلیسا یک نقطه عطف مهم به‌شمار می‌رود. زیرا در این قرن اندک‌اندک، شاخه‌های خردورزی در آسمان مسیحی سرکشید و الهیات و ایمان مسیحی را با رویکرد نوینی مواجه کرد. روشنگری که شعار اصلی خود را این جمله قرار داده بود که «شجاع باش و عقل خود را بکار انداز»[1]گویی که می‌خواست کلیسا را از اساس ویران کند و بدون کمترین شباهتی به نهضت پروتستانی که فقط برخی از آموزه‌های مسیحیت را با چالش روبرو ساخته بود، خردگرایی و روشنگری تمام مسیحیت را با پرسش مواجه کرده بود.

بنابر این در این قرن، عقل انسانی بر وحی الهی برتری داده شد و دستگاه پاپی به همراه کلیسای مسیحی تنزل مقام پیدا کرد و به پایین کشیده شد. برای روشن‌تر شدن وضعیت کلیسا در این قرن به سراغ اندیشمندان و روشنفکران مسیحی رفته و ابعاد مختلف کلیسا را بررسی می‌کنیم.

 

گرایشهای موازی با مسیحیت

قرن شانزده و نزاع‌های آن عموما دارای حال و هوای الهیاتی بود و از این لحاظ به قرون وسطی شباهت زیادی داشت، اما قرن هفدهم آغاز عصر جدید است. برتراند راسل که تاریخ فلسفه غرب را نگاشته است در تمایز بین قرن شانزده و هفده می‌گوید:

«سخن هیچ یک از ایتالیایی‌های دوره رنسانس برای افلاطون و ارسطو نامعلوم نیست، توماس آکویناس اگر سخنان لوتر را می‌شنید وحشت می‌کرد، اما فهم مطالب او برایش دشوار نمی‌بود. ولی موضوع قرن هفدهم غیر از این است: اگر افلاطون و ارسطو و آکویناس و اوکامی سخنان نیوتن را می‌شنیدند از آن هیچ سردر نمی‌آوردند.[2]»

بنابراین با توجه به بحث‌های جدیدی که از سوی اندیشمندان مطرح شد، در این قرن دو گرایش جدید در کنار مسیحیت و به موازات آن ظهور کردند و پس از برخورد با چالش‌های گوناگون در قرن هجده به بار نشستند. این گرایش‌ها عقل‌گرایی (اصالت عقل و خرد) و علم‌گرایی (اصالت تجربه) و دئسیم بودند که در بررسی تاریخ کلیسا در قرن هجده بیشتر به رابطه این گرایش‌های جدید و کلیسای مسیحی پرداخته خواهد شد.

 

صلح وستفالی

از اواسط قرن شانزدهم، پروتستان‌ها و کاتولیک‌ها در مقابل یکدیگر جنگ‌هایی را آغاز کردند. جالب اینجا بود که هردو گروه خود را وسیله اراده و خشم خدا می‌دانست که ماموریت داشت گروه دیگر را به زانو درآورد. کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها هروقت می‌توانستند آناپابتیست‌ها را به عنوان دشمن مشترک آزار و اذیت می‌کردند و هر گروهی افراد گروه دیگر را بنام دین به‌قتل می‌رساند و شکنجه می‌کرد.[3] برخی علاوه بر جنجال‌های مذهبی دخالت امپراتوران و محدود کردن گروه‌های دینی در دستیابی به حقوقشان را علت این جنگ‌ها ذکر کرده‌اند.[4]

این جنگ‌های دینی که گاهی با موضوعات سیاسی نیز همراه بود بویژه در آلمان که معجونی از انواع گرایشهای مسیحی بود بیشتر نمود داشت که بارزترین آن در سال 1648 و با صلح وستفالیا رسما پایان پذیرفت. برخی آغاز دوره روشنگری را پایان همین جنگ‌های سی ساله می‌دانند که از سال 1618 شروع شده بود، زیرا از این پس، اندیشمندان که از جنگ و خونریزی در امان بودند، آزادانه به نشر عقاید خود پرداختند. گرچه این امنیت در همه ممالک مسیحی نبود و سرزمین‌هایی مثل فرانسه و اسپانیا هنوز در آتش اختلاف می‌سوختند.

 

اندیشمندان

برخی از تاریخ‌نویسان، شروع دوره روشنگری را از زمان ظهور اندیشمندان مسیحی همچون فرانسیس بیکن می‌دانند.زیرا این اندیشمندان و اندیشه‌های جسورانه‌شان بود که فضای عمومی را برای خروج از تابعیت محض کلیسا و شک  و تردید در کلیسا و اصالت آموزه‌هایش آماده کرد.در ادامه به مهم‌ترین و تاثیرگذارترین اندیشمندان بر جهان مسیحیت اشاره می‌شود.

 

رابرت بلارمین

"روبرتو فرانسیسکو رومولو بلارمینو" در سال 1542 در توسکانی ایتالیا دیده به جهان گشود.رابرت برادرزاده پاپ مارسل دوم بود و شرایط خانوادگی او، وی را به سمت الهیات و دفاع از کلیسای کاتولیک که در آن روزگار در معرض انواع اعتراض و هجمه‌های گوناگون بود، سوق داد.

بنابر این بلارمین جوان در سال 1560 و در حالی که هجده سال بیشتر نداشت برای تحقق موارد مذکور به فرقه یسوعیان علاقه‌مند شد و در نهایت به ایشان ملحق شد.

او در طول مدت حضورش در انجمن از خود شایستگی‌هایی بروز داد تا اینکه در سال 1569 برای مقابله با رشد و گسترش جنبش پروتستان در شهر لوون Louvain، به آنجا فرستاده شد و اندکی بعد به سمت کاردینالی دست یافت.

چند سال پس از اینکه رابرت به منصب کاردینالی رسید، توسط پاپ به عنوان اسقف اعظم کاپوآ Capua گماشته شد تا برای سه سال در این منصب بماند.در سال 1605 این رشد و ارتقاء درجه تصاعدی او همچنان ادامه داشت و او برای تحویل گرفتن مناصب بالاتر به رم خوانده شد.بلارمین سرانجام  پس از عمری پر هیجان که در راه مبارزه با اصلاح طلبان گذشت،در سال 1621 چشم از جهان فرو بست.[5]از نکات حساس در زندگی بلارمین حضور فعال او در دادگاه گالیله و انجام اقداماتی  برعلیه اوست.

 

رنه دکارت

دکارت در انتهای قرن شانزده در فرانسه متولد شد. او پس از گذران دوران نوجوانی وارد دانشگاه ژزوئیت‌ها شد اما سرسپردگی ژزوئیت‌ها را نداشت و به محض شروع جنگ در یک منطقه از آنجا نقل مکان می‌کرد. او به طب، فلسفه، هندسه و چند رشته دیگر مشغول بود و در فلسفه تبحر خاصی داشت.

دکارت با عقل‌گرایی‌ای که متولد از شک بود به بررسی جهان پرداخت و گرچه تا آخر عمر خود یک کاتولیک باقی ماند، اما نظریاتش سبب شد که کلیسایی‌ها به او روی خوش نشان ندهند.

روایت شده که اسقف اعظم ویلیام تمپل در هنگام تفکر از خود پرسیده که:

فاجعه‌بارترین زمان در تاریخ اروپا کدام بوده است؟ و به پرسش خود چنین جواب داده که «وقتی که دکارت در اتاقی که با بخاری گرم شده بود خودش را  محبوس کرد.» دکارت خود توضیح داده که با وارد شدن به اتاق و تفکر در آن فلسفه‌اش به پختگی رسیده است.

او در سال 1650 و در میانسالی چشم از جهان فرو بست.[6]

 

باروخ اسپینوزا

باروخ بندیکت اسپینوزا در سال 1632 در خانواده‌ای یهودی در آمستردام هلند متولد شد. او از آزادی عقایدی که بر خلاف بیشتر کشورهای اروپایی در هلند رواج داشت نهایت استفاده را برد. او در این زمینه تاجایی از آزادی عقیده استفاده کرد که کنیسه یهودیان او را اخراج کرد و به او القابی چون "کافر مهیب" و "مست الهی" داد.

اسپینوزا به فلسفه و هندسه علاقه خاصی داشت، اما آنچه بیش از همه فعالیت‌های او کلیسا را مضطرب کرد نقد کتاب مقدس بود.

نقادی کتاب مقدس بطور جدی از قرن نوزده آغاز شد. ولی اسپینوزا را می‌توان از پیشگامان این عرصه در زمانی دانست که با وجود دمیده شدن روح خردورزی هنوز تعضبات خشک و کهنه دامن مسیحیان را رها نکرده بود و کار او عواقب خطرناکی برایش داشت.

او معتقد بود که کتاب مقدس آنچنان که شهرت داد، به نویسندگان سنتی‌اش تعلق ندارد و نویسندگان دیگری آن را نوشته و به انبیا نسبت داده‌اند. در واقع یکی از ریشه‌های روشنگری و اعتراض به کلیسا و کتاب مقدس را می‌توان در نقادی کتاب مقدس که توسط وی آغاز  شده بود، دید.

اسپینوزا در نهایت در سال 1677 و در حالی که در اخراج از کنیسه و اجتماعات مذهبی به سر می‌برد، در گذشت.

 

بلز پاسکال

پاسکال در سال 1623 در فرانسه متولد شد و تحت تاثیر پدرش که به یانسنیست‌ها علاقه‌مند بود با این نهضت آشنا شد. او علاوه بر اینکه کاتولیک معتقدی بود، با ریاضیات و هندسه نیز اشنایی داشت و از عبوم تجربی در کنار الهیات استفاده می‌کرد.

پاسکال با مشاهده اختلاف بین کلیسای کاتولیک و نهضت یانسنیست، به هواخواهی این گروه درآمد و در رساله‌هایش پاپ و ژزوئیت‌ها را با سوالات اساسی مواجه ساخت.

در قرن هفده که عمدتا اندیشمندان آزاداندیش بودند و به دین وقعی نمی‌نهادند، پاسکال با برتری دادن وحی بر عقل و با توجه به تجربه شخصی‌اش از خدا مسیحیت را برگزید و آن را به دیگران نیز توصیه کرد.

او معتقد بود که: «آخرین قدمی که عقل می‌تواند بردارد، این است که تصدیق کند اموری وجود دارند که ورای ادراکش هستند. دست نیافتن عقل به این حقایق نشانه ضعف و زبونی آن است... دل دلایلی برای خود دارد که عقل از آنها بی‌خبر است...»

بنابراین او را می‌توان اندیشمندی دانست که برخلاف اکثر اندیشمندان این دوره عقل را بر وحی برتری نداد. پاسکال سرانجام در سال 1662 دچار بیماری و ضعف جسمانی شد و چشم از جهان فرو بست.[7]

البته برای اشاره کوتاه به اندیشمندان و الهیدانان این قرن باید چندین کتاب مجزا تالیف شود. چرا که بزرگانی چون فرانسیس بیکن (که عده‌ای آغاز روشنگری را از زمان او محاسبه می‌کنند)، اسحاق نیوتن، گالیله، جان لاک (که او را از پیشگامان اصالت تجربه می‌دانند)، هابز و دیگران همه و همه در این قرن زندگی می‌کردند.

 

مسیحیت شرقی

مسیحیت شرقی در این قرن در کلیسای روسیه عینیت داشت. کلیسای روسیه با مسیحی شدن شاهزاده ولادیمیر در سال 988 رسمیت یافت و وفاداری خود را به کلیسای قسطنطنیه –ونه رم– ابراز کرد. با تصرف قسطنطنیه توسط ترک‌های عثمانی، مسیحیت شرقی پایگاه خود را به روسیه انتقال داد و روسیه به عنوان رم سوم شهر یافت.

کلیسای روسیه در اواسط و اواخر این قرن تحت اشراف امپراتور بود و عدم استقلال یکی از مشکلات اساسی آن بود.اما فارغ از چگونگی رابطه مسیحیت شرقی و سیاست، کلیسای روسیه از درون نیز دچار اشفتگی شده بود و از یک مشکل بزرگ رنج می‌برد:

 

ژوزفیت‌ها (مؤمنان قدیمی)[8]

در قرن شانزدهم بحثی در مورد تصاحب یا عدم تصاحب موقوفات ایالات رهبانی درگرفت. در یک سو "غیرصاحبان" قرار داشتند که مخالف تصاحب ایالات بودند و در سمت دیگر "صاحبان" به رهبری پدر ژوزف قرار داشتند.

نزاع مهمتر میان ایشان در خصوص شکنجه  و یا عدم شکنجه مخالفان بود زیرا پیروان ژوزف (ژزوفیت‌ها)، یهودیان را در آتش می‌سوزاندند؛ و غیر صاحبان با این نوع خشونت‌ها مخالف بودند.

اما با قدرت‌یافتن ژوزفیت‌ها، ایشان به آزار و شکنجه غیرصاحبان پرداختند و این امر را تا یک‌قرن‌و نیم ادامه دادند تا اینکه در قرن هفدهم شورای کلیسایی به پیشنهاد تزار روس تشکیل شد و برای تهذیب و تنقیح متون و شعایر دینی رأی به ضرر ژوزفیت‌ها داد.

ژوزفیتها که از قبول تغییرات امتناع ورزیدند تحت شکنجه‌های وحشیانه قرار گرفتند و هزاران تن از ایشان ترجیح دادند تا خود را بسوزانند تااینکه به شکنجه تن در ندهند.با این وجود ژوزفیت‌ها همچنان به حیات خود ادامه دادند.[9]

 

نقادی کتاب مقدس

یکی از نتایج روشنگری اعتماد بی‌چون و چرا به عقل بود و این یعنی هر آنچه با عقل همخوانی نداشته و یا درک نمی‌شد باید کنار گذاشته می‌شد. این وضعیت در مورد مسیحیت هم صادق بود و حتی کتاب مقدس هم از این امر استثنا نشد.

بنابر این اندیشمندان با مطالعه این کتاب به بسیاری از نوشته‌های آن حمله کردند. در واقع قرن هفده را می‌توان آغاز نقادی کتاب مقدس نامید، نقادی‌ای که با زیر سوال رفتن سند کتاب مقدس توسط اسپینوزا شروع شد و با انتقادهای لاک و نیوتن ادامه یافت.

مقاله

نویسنده محمد صادق احمدي
جایگاه در درختواره ادیان ابراهیمی - مسیحیت

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

معجزات عیسی

مریم مقدس  Saint Mary

مریم مقدس Saint Mary

No image

کتاب مقدس Bible

Powered by TayaCMS