كلمات كليدي : تاريخ، امويان، حسان بن نعمان، آفريقا، زن كاهنه، مسجد جامع
نویسنده : علي محمد تاج الدين
یکی از دغدغههای اصلی هر کدام از خلفای اسلامی در طول مدت خلافتشان، مسألهی فتوحات بود. حاکمان اموی نیز از این امر مستثنی نبودند. این فتوحات، شرق و غرب جهان آن روز را شامل میشد. دستیابی به این مهم میسر نبود؛ مگر شجاعت، دلاوری و روحیهی دشمن ستیزی بسیار بالایی که اسلام در آنها دمیده بود. از همه مهمتر، وجود سرداران و فرماندهان جسور و لایق، این امر مهم را ممکنتر میساخت. یکی از این سرداران شخصی به نام «حسان بن نعمان غسانی» بود. منابع تاریخی همه، او را به خاطر شایستگیهایش در عرصهی نظامی به ویژه در منطقهی آفریقا، ستودهاند.
شناخت حسان بن نعمان
وی حسان بن نعمان بن عدیّ بن بکر بن مغیث بن عمرو بن مزیقیا بن عامر بن أزد غسانی[1] است و به دلیل وثاقت و امانتداری، به «شیخ الامین»[2] ملقب است. تاریخ ولادت او مشخص نیست؛ ولی در شام متولد شده است و زمانی که منطقهی شام توسط مسلمانان فتح گردید، خود و خانوادهاش به اسلام گرویدند.[3] قرآن را حفظ کرده و علوم فقهی را نیز فرا گرفت. گفته شده که عمر بن خطاب خلیفهی دوم او را تکریم مینمود و او نیز از عمر حدیث نقل کرده است.[4]
حسان برای اولین بار در سال 57 هجری از سوی معاویه به سمت آفریقا فرستاده شد. وقتی به آن منطقه وارد شد، بربرها با او صلح نموده و او نیز بر آنها خراج معین کرد و تا زمان مرگ معاویه، در آن جا بود.[5]
1. فتوحات حسان در آفریقا
1-1 ورود به آفریقا
پس از این که خبر کشته شدن «زهیر بن قیس» حاکم آفریقا در سال 69 هجری به عبدالملک رسید، سخت نگران گردید، ولى چون مشغول جنگ ابن زبیر بود ناگزیر از کار آن و گرفتن انتقام باز ماند. وقتی ابن زبیر کشته و کار مسلمین یکسره شد، یک سپاه عظیم 40000 نفری تشکیل داد و حسان بن نعمان غسانى را در سال 74 هجری به فرماندهى آن و ایالت آفریقا برگزید و آنها را فرستاد.[6] اعزام این نیروها به فرماندهی حسان، مرحلهی ششم فتوحات آفریقا به حساب میآمد. هنگامی که به شهر «قیروان» وارد شدند، از آنجا لشکرى تجهیز کرد و راه قرطاجنه (کرتاژ) را گرفت. امیر آن یکى از بزرگترین ملوک آفریقا بود و مسلمین تا آن زمان هم به جنگ او نرفته بودند. از آن جا که عدهی رومیان و بربریان بسیار زیاد بود، پس از نبرد با آنها و محاصرهی شهر، تصمیم به فرار گرفتند. بعضى سوار بر کشتى شده و به جزیرهی صقلیه (سیسیل) رفتند و جمعى هم به اندلس (اسپانیا) کوچ کردند. حسان هم با شمشیر وارد شهر گردید و چندین لشکر را هم به اطراف فرستاد.
مردم اطراف، از شدت بیم تن به تسلیم داده، نزد او رفتند. او فرمان داد که دیوار و حصار شهر را ویران کنند. پس از آن شنید که رومیان و بربریان در محل «صطفوره» و «بنزرت» که هر دو شهر بزرگ بودند تجمع کردهاند. به همین دلیل به قصد جنگ با آنان خارج شد. آنها سرسختى و پایدارى کردند و پس از یک نبرد سخت و نفسگیر، رومیان تن به فرار دادند بسیارى هم کشته شدند. آنها که فرار کرده بودند، به شهر «باجه» رفته و تحصن نمودند. از سوی دیگر، بربریان هم در شهر «بونه» تحصن کردند. حسان نیز به دلیل تلفات فراوان، به شهر قیروان مراجعت کرد تا مجروحین مداوا شوند.[7]
1-2 ماجرای زن کاهنه و ویرانى آفریقا
چون مجروحین بهبودى یافتند، حسان گفت: هر کدام از پادشاهان یا امراء آفریقا را که از حمله مصون مانده نام ببرید تا او را نابود سازیم.
مردم گفتند: زنى هست که ملکهی بربر مىباشد و «کاهنه» نام دارد. از آن جهت که غیب میگوید و پیشبینى میکند، او را کاهنه میخوانند. خود آن زن هم بربرى و محل اقامت وى کوه «اوراس» بود که پس از قتل «کسیله»[8] بربریان گرد وى تجمع نمودند. حسان از مردم آفریقا تحقیق نمود که او چگونه زنی است. به او گفتند: زنى بسیار قوى و محل اقامت وى عظیم و مستحکم مىباشد و اگر او را بکشى، دیگر بربریان هرگز نسبت به تو عصیان نخواهند کرد. چون حسان به سوى وى لشکر کشید، آن زن دستور داد قلعه و حصار «باغایه» را ویران کنند. کاهنه تصور کرده بود که او فقط به قلعه و پناهگاه حمله مىکند. حسان هم قلعه را قصد نکرد و یکسره به مقابله با وى شتاب نمود و در اطراف رود «نینى» جنگ بسیار سخت و هولانگیز رخ داد[9] و مسلمین پراکنده شدند و بسیارى از آنها به قتل رسیدند و خود حسان نیز گریخت. بسیارى از مسلمین هم گرفتار شدند که آن زن همه را آزاد کرد جز «خالد بن یزید قیسى» که دلیر و کریم و بزرگوار بود. کاهنه او را به فرزندى خود پذیرفت.[10]
وقتی حسان خبر واقعه را به عبدالملک داد، عبدالملک به او دستور داد که در محل خود بماند تا دستور بعدی برسد. او در «برقه» مدت پنج سال ماند و در آن محل قصرهایی ساخت که به نام «کاخهاى حسان» معروف شد.[11]
آن زن مالک سراسر آفریقا شد و شروع به ظلم و جور نمود. بعد از آن، عبدالملک سپاه و مال براى مدد او (حسان) فرستاد و به او امر کرد که به آفریقا برود و با آن زن کاهنه نبرد کند. حسان هم رسولى پنهانى به همراه نامه نزد خالد بن یزید که نزد آن زن بود فرستاد و اوضاع و احوال را تحقیق نمود[12]. خالد هم به او پاسخ داد و یک رقعه مبنى بر پراکندگى بربریان از گرد آن زن نوشت و به او تاکید کرد که عجله کند. آن رقعه را در یک قرص نان پنهان کرد و توسط همان رسول فرستاد. آن رسول برگشت. وقتی آن زن جادوگر از ماجرا آگاه شد، موى سر را پریشان کرد و از کاخ بیرون آمد و فریاد زد: کشور ما بر باد رفت، و گفت: مملکت با خوراک مردم زایل شد (مقصود نان است که آن رقعه در آن پنهان بود). آن رسول نزد حسان برگشت؛ ولى قرص نان با رقعه که در آن بود، سوخت و حسان چیزى بدست نیاورد. به همین خاطر دوباره به خالد نامه نوشت. این بار خالد، پاسخ را در زین اسب فرستاده مخفى نمود. در این بین، حسان لشکر کشید و چون آن زن آگاه شد گفت: اعراب جز به دست آوردن سیم و زر مقصودى دیگر ندارند؛ ما هم فقط خواهان مزارع و مراتع مىباشیم؛ من چاره نمىبینم جز این که سراسر آفریقا را ویران کنم تا آنها ناامید شوند.[13] زن کاهنه، اتباع خود را در سراسر کشور پراکنده کرد که بلاد را ویران کنند. آنها نیز همه چیز را ویران و قلاع و پناهگاهها را منهدم و اموال را غارت کردند و این، ویرانى نخستین آفریقا بود.[14]
1-3 پیشروی حسان در بلاد آفریقا و قتل زن کاهنه
چون حسان به کشور آن زن نزدیک شد، جمعى از رومیان نزد او آمده، از ستم آن زن جادوگر شکایت نمودند. او شکایت آنان را مغتنم شمرد و به «قابس» هم لشگر کشید و مردم آن جا به استقبال او شتاب کردند و تحف و هدایاى بسیار به او دادند[15]. او در آن شهر حاکمى منصوب کرد و دو شهر دیگر را هم بدون جنگ گرفت که «قسطیله» و «نفزاوه» نام داشتند. آن زن کاهنه بر لشکرکشى او آگاه شد. دو فرزند خود را به اتفاق خالد بن یزید (پسر خوانده خود) نزد خود خواند و گفت: من کشته مىشوم؛ شما (هر سه) نزد حسان بروید و براى (نجات) خود امان بگیرید.[16] وقتی که حسان رسید، جنگ بسیار سختى رخ داد و کشتگان مسلمین در حال افزایش بود تا آن جا که همه یقین کردند شکست حتمی است، ولى خداوند، مسلمین را یارى کرد و بربریان منهزم شدند و خود آن زن جادوگر هم گریخت. حسان به مدت دو سال در تعقیب او بود تا این که به او رسیده و در جنگ سختی در محلی که به «بئر کاهنه» معروف بود، مسلمانان بر نیروهای وی چیره گشته و او را کشتند و فرزندانش و خالد هم به حسان رسیده و امان گرفتند. بربریان پس از آن چاره جز تسلیم ندیده، امان خواستند. بعضى از آنها به این شرط تسلیم شدند که در سپاه اسلام منتظم شوند که عدهی آنها دوازده هزار نفر بود و براى سرکوبى دشمن اسلام مؤثر بودند. حسان هم شرط را قبول کرد و بدین ترتیب همهی آنها به مسلمین ملحق شدند و فرماندهی آنها، دو فرزند زن کاهنه شدند. بعد از آن اسلام میان بربریان منتشر شد. حسان هم به محل خود در قیروان بازگشت.[17] او بدون مخالف و مدعى (با قدرت) در آن جا ماند تا این که عبدالملک از دنیا رفت و چون خلافت به فرزندش «ولید بن عبدالملک» رسید، آن گاه در سال 85 هجری، حسان عزل و «موسى بن نصیر» به جاى او منصوب شد.[18]
2. اقدامات عمرانی و اصلاحی حسان در آفریقا
پس از این که حسان در سال 82 هجری بر زن کاهنه چیره و به طور کامل در آفریقا مستقر شد، اقدام به یک سری امور اصلاحی و عمرانی نمود که اکنون پس از گذشت چندین قرن از آن دوران، هنوز بقایای آن در کشور تونس شکوه خاصی به این کشور میدهد:
2-1 ساخت کارگاه کشتی سازی
پس از نخستین ویرانی آفریقا (تونس) که توسط زن کاهنه صورت گرفت، حسان بن نعمان به تعقیب او پرداخت و او را از میان برداشت و به قیروان بازگشت. بعد از این ماجرا، رومیها به کمک ناوگان دریایی خود، تلاش کردند «قرطانجه» را تصرف کنند که سرانجام در سال 82 هجری آن را تصرف کردند؛ اما حسان آنان را بیرون کرد و برای این که دوباره خیال بازگشت را از سر بیرون کنند، آن شهر را کاملا ویران نموده و در سال 83 هجری در شرق آن شهری اسلامی به نام «تونس» بنا نمود؛[19] و در همین راستا، اقدام به تاسیس «دارالصناعه» گرفت تا با ساخت کشتیهای جنگی، از طریق خشکی و دریا با رومیان به نبرد بپردازد.[20]
2-2 ساخت مسجد جامع «زیتونیة» در تونس
حسان، علاوه بر ساخت کشتیهای جنگی در تونس برای مقابله با تهدیدات روم، مسجدی را در سال 84 هجری بنا نمود که به «جامع زیتونیه» معروف گشته است. این مسجد در منطقهی «قصبه» قرار دارد.
2-3 تدوین دیوان اداری و انتخاب والی
وی پس از استقرار کامل در آفریقا، به منظور نظم بخشیدن به امور و سازمان دهی نیروها و مناطق فتح شده، تصمیم به تدوین دیوانهای متعدد و تعیین حکام گرفت.[21]
2-4 تجدید بنای مسجد جامع قیروان
مسجد جامع قیروان توسط عقبه بن نافع در سال 55 هجری ساخته شد. این مسجد در ابتدا بسیار کوچک بود و سقف آن روی ستونها به صورت مستقیم قرار داشت، اما با گذشت زمان و در مراحل مختلف تاریخ اسلام ضمن تغییرات بسیار با تزئینات زیبا آراسته شد.
اولین کسی که پس از عقبه بن نافع، مسجد جامع را ترمیم و بازسازی کرد، حسان بن نعمان غسانی بود که همهی مسجد جز محراب آن را تخریب کرد و در سال 84 هجری مسجدی با زیر بنایی مسحکم بنا نمود.[22]
3. سرانجام حسان بن نعمان
دربارهی تاریخ وفات حسان بن نعمان در میان مورخان اختلاف است. بعضی از آنها تاریخ وفات وی را سال 80 هجری ذکر کردهاند.[23] برخی دیگر معتقدند وقتی حسان از ولایت آفریقا عزل شد، به شام بازگشت و در نبردی با لشگر روم در سال 86 هجری و یا پس از آن به شهادت رسید.[24] به نظر میرسد قول دوم صحیحتر باشد، زیرا در منابع تاریخی، «موسی بن نصیر» در سال 85 هجری به جای حسان، حاکم آفریقا شد.[25]
منابع :
[1]. حموی، شهاب الدین ابو عبد الله یاقوت بن عبد الله؛ معجم البلدان، بیروت، دارصادر، 1995م، چاپ دوم، ج 2، ص 61 و زرکلى، خیرالدین؛ الاعلام، بیروت، دارالعلم للملایین،، 1989م، چاپ هشتم، ج 2، ص 177.
[2]. ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد؛ تاریخ الاسلام، تحقیق عمر عبد السلام تدمرى، بیروت، دار الکتاب العربى، 1413ق، چاپ دوم، ج 6، ص 51 و زرکلی، همان.
[3]. زرکلی، همان.
[4]. داعوق، محمد عمر و قطب، محمد علی؛ سلسلة الابطال، بیروت، مکتبه العصریه، ص 5.
[5]. ابن خیاط، خلیفه؛ تاریخ خلیفه، تحقیق فواز، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1415ق، چاپ اول، ص 138 و ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد؛ سسیر اعلام النبلاء، بیروت، موسسة الرساله، 1413ق، چاپ هشتم، ج 4 ص 140 و زرکلی، همان.
[6]. ابن الأثیر، عزالدین ابوالحسن؛ الکامل، بیروت، دار صادر - دار بیروت، 1385ق، ج 4، ص 369 و ابن عذاری، ابو محمد عبدالله محمد المراکشی؛ البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، بیروت، مکتبة الصادر، 1950م، ص 25 و ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد؛ تاریخ ابن خلدون، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دار الفکر، چاپ دوم، 1408ق، ج 3، ص 172.
[7]. ابن اثیر، پیشین، ص 369 - 370 و ابن خلدون، همان، ج 4، ص 238.
[8]. کسیله قبل از زن کاهنه، فرمانروای آفریقا بود که در سال 67 هجری به توسط زهیر بن قیس شکست خورده و کشته شد.
[9]. مسلمانان جنگ آن روز را، «روز بلا» نامیدند.
[10]. ابن اثیر، همان و ابن خلدون، همان، ص 239 و ابن عذاری، پیشین و ابن عبدالحکم، عبدالرحمن بن عبدالله قرشی؛ فتوح افریقا و اندلس، تحقیق غبدالله انیس الطباع، بیروت، دارالکتاب اللبنانی، 1964م، ص 270.
[11]. ابن اثیر، همان و بلاذری، أبو الحسن أحمد بن یحیى؛ فتوح البلدان، بیروت، دار و مکتبة الهلال، 1988م، ص 227 و ابن خلدون، همان، ج 6، ص 143 و ذهبی، پیشین، ج 5، ص 393 و حموی، پیشین، ج 4، ص 366.
[12]. ابن اثیر، همان، ص 370 و ابن خلدون، همان، ج 4، ص 239.
[13]. ابن اثیر، همان، ص 370 - 371 و ابن عبد الحکم، عبدالرحمن بن عبدالله؛ فتوح افریقا و اندلس، تحقیق عبدالله انیس طباع، بیروت، دارالکتب البنانی، 1964م، ص 63 - 64.
[14]. ابن اثیر، همان و ابن خلدون، همان.
[15]. ابن اثیر، همان، ص 371 و ابن خلدون، همان، ج 6، ص 143.
[16]. ابن خلدون، همان، ج 7، ص 13.
[17]. ابن اثیر، همان، ص 371 – 372.
[18]. ابن خیاط، خلیفه؛ تاریخ خلیفه، تحقیق فواز، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1415ق، چاپ اول، ص 189 و همان، ص 372 و ابن خلدون، پیشین، ج 4، ص 239 و حموی، پیشین، ج 1، ص 229.
[19]. الکبری، عبدالله بن عبدالعزیز؛ معجم ما استعجم، تحقبق مصطفی سقا، بیروت، عالم الکتب، 1403ق، ج 1، ص 37.
[20]. حموی، همان، ج 2، ص 61.
[21]. زرکلی، پیشین، ص 177 و ابن خلدون، پیشین.
[22]. زرکلی، همان و ابن عساکر در تاریخ مدینة دمشق می گوید: وی در سال 79 این مسجد را بنا نمود، ج 1 – 2، ص 238.
[23]. ذهبی، پیشین، ج 5، ص 393.
[24]. زرکلی، همان.
[25]. ابن عبدالحکم، پیشین، ص 274.