دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

حکمت 124 نهج البلاغه : شناخت عظمت پروردگار

حکمت 124 نهج البلاغه موضوع "شناخت عظمت پروردگار" را بررسی می کند.
No image
حکمت 124 نهج البلاغه : شناخت عظمت پروردگار

متن اصلی حکمت 124 نهج البلاغه

موضوع حکمت 124 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 124 نهج البلاغه

124 وَ قَالَ عليه السلام عِظَمُ الْخَالِقِ عِنْدَكَ يُصَغِّرُ الْمَخْلُوقَ فِي عَيْنِكَ

موضوع حکمت 124 نهج البلاغه

شناخت عظمت پروردگار

(اعتقادى)

ترجمه مرحوم فیض

124- امام عليه السّلام (در باره بزرگى خدا) فرموده است

1- پى بردن تو به بزرگى آفريننده آفريده شده را در چشم تو كوچك مى نمايد (و بر اثر آن به آفريده شده اعتنا نكرده هميشه متوجّه آفريدگار خود مى باشى و سعادت دنيا و آخرت را بدست مى آورى).

( ترجمه وشرح نهج البلاغه(فيض الاسلام)، ج 6 ص 1146 و 1147)

ترجمه مرحوم شهیدی

129 [و فرمود:] بزرگى آفريننده در انديشه ات، آفريده را خرد مى نماياند در ديده ات.

( ترجمه مرحوم شهیدی، ص 383)

شرح ابن میثم

119- و قال عليه السّلام:

عِظَمُ الْخَالِقِ عِنْدَكَ يُصَغِّرُ الْمَخْلُوقَ فِي عَيْنِكَ

المعنى

هذا أمر وجده العارفون باللّه فإنّ من عرف عظمة اللّه و جلاله و لحظ جميع المخلوقات بالقياس إليه حتّى علم مالها من ذواتها و هو الإمكان و الحاجة و عدم استحقاق الوجود إلّا منه تعالى علم أنّها في جنب عظمته عدم و لا أحقر من العدم. و شدّة صغر المخلوق في اعتبار العارف بحسب درجته في عرفانه. و قيل لبعض العارفين: فلان زاهد. فقال: فيما ذا فقيل: في الدنيا. فقال: الدنيا لا تزن عند اللّه جناح بعوضة فكيف يعتبر الزهد فيها و الزهد إنّما يكون في شي ء و الدنيا عندى لا شي ء.

( شرح ابن میثم، ج 5 ص 311 و 312)

ترجمه شرح ابن میثم

119- امام (ع) فرمود:

عِظَمُ الْخَالِقِ عِنْدَكَ يُصَغِّرُ الْمَخْلُوقَ فِي عَيْنِكَ

ترجمه

«بزرگى آفريدگار در نظر تو، باعث كوچكى مخلوق در چشم توست».

شرح

اين مطلبى است كه عارفان باللّه آن را دريافته اند، براستى كسى كه خدا و عظمت او را بشناسد و تمام آفريدگان او را نسبت به ذات مقدس او بسنجد بطورى كه از حقيقت مخلوقات و امكان وجودى و نيازمندى، و در ذات خود استحقاق وجود نداشتن جز از جانب او، آگاه شود، خواهد دانست كه تمام اينها در برابر عظمت خدا هيچند و چيزى ناچيزتر از هيچ وجود ندارد. و زيادى حقارت مخلوق در نظر عارف بر حسب درجه عرفان اوست. به يكى از عارفان گفته شد: فلانى پارسا است. پرسيد: در چه چيز گفتند: در دنيا گفت: دنيا كه در پيشگاه خدا به قدر پر مگسى ارزش ندارد، زهد و پارسايى در آن چه معنى دارد پارسايى در مورد چيزى معنى دارد و دنيا پيش من، چيزى نيست.

( ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5 ص 527)

شرح مرحوم مغنیه

128- عظم الخالق عندك يصغّر المخلوق في عينك.

المعنى

يعجب الناس العادلون إذا فوجئوا بشي ء من الطبيعة، أو من آثار العقل و إبداعه ما كانوا يعرفونه من قبل، كما عجبوا و ذهلوا حين اكتشف العلماء الخلايا في جسم الإنسان و العديد من الكواكب و غيرها، و حين انتقل الإنسان من عصر الشراع الى عصر البخار، و منه الى الكهرباء، ثم الى عصر الذرة و الفضاء.

أما الصفوة و أهل المعرفة باللّه و عظمته فإنهم لا يعجبون من أي جديد يظهر من غرائب الكون، أو يكتشفه الإنسان مهما كبر، لأنهم يعلمون بأن قدرة اللّه تعالى لا حد لها و لا نهاية، و ان هذا الجديد و فوقه بملايين الملايين هو أقل من القليل بالقياس الى فيض القدرة الإلهية التي تقول للشي ء: كن فيكون. و تقدم مع الشرح قول الإمام في الخطبة 191: «عظم الخالق في أنفسهم فصغر ما دونه في أعينهم».

( فی ضلال نهج البلاغه، ج 4 ص 299)

شرح شیخ عباس قمی

160- عظّم الخالق عندك يصغّر المخلوق في عينك. هذا أمر وجده العارفون باللّه، فإنّ من عرف عظمة اللّه و جلاله و لحظ جميع المخلوقات بالقياس إليه حتّى علم مالها من ذواتها و هو الإمكان و الحاجة، علم أنّها في جنب عظمته عدم، و لا أحقر من العدم. و شدّة صغر المخلوق في اعتبار العارف بحسب درجته في عرفانه.

قيل لبعض العارفين: فلان زاهد، فقال، فيما ذا فقيل: في الدّنيا، فقال: الدّنيا لا تزن عند اللّه جناح بعوضة، فكيف يعتبر الزهد فيها و الزهد إنّما يكون في شي ء، و الدّنيا عندي لا شي ء.

( شرح حکم نهج البلاغه شیخ عباس قمی، ص139)

شرح منهاج البراعة خویی

الرابعة و العشرون بعد المائة من حكمه عليه السّلام

(124) و قال عليه السّلام: عظم الخالق عندك يصغّر المخلوق في عينك.

المعنى

طوبى لمن فتح عين قلبه و نفذ بصيرته إلى ما وراء ما يرى ببصره، فيدرك خالق الأشياء، و مصوّر المصوّر الحسناء، و موجد الأرض و السماء و ما بينهما و ما تحت الثّرى، فيدرك عظمة اللَّه الّذي أوجدها، فكلّما أدرك من عظمة الخالق يدرك صغر المخلوق و يصل إلى حدّ من العرفان يضمحلّ فيه المخلوق و لا يرى إلّا اللَّه تعالى «كُلُّ شَيْ ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ».

الترجمة

بزرگوارى آفريننده در پيش تو، آفريده ها را در چشمت كوچك مى نمايد.

  • آفريننده را بزرگ شمار آفريده بچشمت آيد خوار

( منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه(الخوئی) ج 21 ص196و197)

شرح لاهیجی

(150) و قال (- ع- ) عظم الخالق عندك يصغّر المخلوق فى عينيك يعنى و گفت (- ع- ) كه بزرگى خالق در نظر تو كوچك مى نمايد مخلوق را در چشمهاى تو

( شرح نهج البلاغه (لاهیجی) ص 304)

شرح ابن ابی الحدید

125: عِظَمُ الْخَالِقِ عِنْدَكَ يُصَغِّرُ الْمَخْلُوقَ فِي عَيْنِكَ لا نسبة للمخلوق إلى الخالق أصلا و خصوصا البشر- لأنهم بالنسبة إلى فلك القمر كالذرة- و نسبة فلك القمر كالذرة بالنسبة إلى قرص الشمس- بل هم دون هذه النسبة- مما يعجز الحاسب الحاذق عن حساب ذلك- و فلك القمر بالنسبة إلى الفلك المحيط دون هذه النسبة- و نسبة الفلك المحيط إلى الباري سبحانه- كنسبة العدم المحض و النفي الصرف إلى الموجود البائن- بل هذا القياس أيضا غير صحيح- لأن المعدوم يمكن أن يصير موجودا بائنا- و الفلك لا يتصور أن يكون- صانع العالم الواجب الوجود لذاته- . و على الجملة فالأمر أعظم من كل عظيم- و أجل من كل جليل- و لا طاقة للعقول و الأذهان- أن تعبر عن جلالة ذلك الجناب و عظمته- بل لو قيل إنها لا طاقة لها أن تعبر عن جلال مصنوعاته الأولى- المتقدمة علينا بالرتبة العقلية و الزمانية- لكان ذلك القول حقا و صدقا- فمن هو المخلوق ليقال إن عظم الخالق يصغره في العين- و لكن كلامه ع محمول على مخاطبة العامة- الذين تضيق أفهامهم عما ذكرناه

( شرح نهج البلاغة(ابن أبي الحديد)، ج 18 ، صفحه ى 321)

شرح نهج البلاغه منظوم

[126] و قال عليه السّلام:

عظم الخالق عندك يصغّر المخلوق فى عينك.

ترجمه

آفريدگار را نزدت بزرگ دان آفريدگان نزدت كوچك خواهند بود.

نظم

  • تو در چشم بزرگى گر خدا رابه بينى خرد بينى ما سوا را
  • همه مخلوق نزدت اندك آيندبزرگانت بديده كوچك آيند
  • در اين مقصد هزاران باب باز است سخن را رشته دور است و دراز است
  • كنى از كار اگر قدرى تنفّسنمائى فكر در آفاق وانفس
  • بزرگىّ خداى خود بدانى بخوارى هر بزرگ از خود برانى

( شرح نهج البلاغه منظوم، ج 9 ص154)

منبع:پژوهه تبلیغ

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

حکمت 139 نهج البلاغه : علمى، اخلاقى، اعتقادى

موضوع حکمت 139 نهج البلاغه درباره "علمى، اخلاقى، اعتقادى" است.
No image

حکمت 445 نهج البلاغه : راه غرور زدایی

حکمت 445 نهج البلاغه به موضوع "راه غرور زدایی" می پردازد.
No image

حکمت 289 نهج البلاغه : ضرورت عبرت گرفتن

حکمت 289 نهج البلاغه به موضوع "ضرورت عبرت گرفتن" می پردازد.
No image

حکمت 423 نهج البلاغه : اقسام روزی

حکمت 423 نهج البلاغه به موضوع "اقسام روزی" اشاره دارد.
No image

حکمت 127 نهج البلاغه : ضرورت ياد مرگ

حکمت 127 نهج البلاغه موضوع "ضرورت ياد مرگ" را بیان می کند.
Powered by TayaCMS