17 آذر 1397, 4:27
درنگی در نهجالبلاغه
سیدمحسن سیدین - بخش سوم و پایانی
شنبه ۱ مهر ۱۳۹۶
اشاره: «مفاهیم موضوعی نهجالبلاغه» (چاپ انتشارات اطلاعات) تلاشی است در جهت عرضه آنچه از خطبهها و نامهها و حکمات امیرالمؤمنین علی(ع) درک و استنباط شده است؛ به این صورت که مؤلف نخست به بررسی لغات پرداخته و سپس ترجمهای روان از عبارات آورده و تحت عنوان قاموس نهجالبلاغه تدوینش کرده و آنگاه کوشیده است تا بر اساس مسائل زمان و نیازهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی موجود و درک شرایطی که حضرت به ایراد سخن پرداختهاند، شرحی از هر مطلب در اختیار خواننده بگذارد. آنچه در اینجا میآید، بخشهایی از خطبه هشتاد و دوم آن کتاب شریف است.
لوازم حکمت
از نتایج حکمت باید این باشد که آدمی متناسب با آنچه در پیش دارد، آمادگی پیدا کند و به مقتضای اهمیت هدف، برای رسیدن به آن بکوشد و به آنچه لازمه رسیدن به هدف است و برای آن ضرورت دارد، مجهز شود. سخن امام(ع) در این زمینه آن است که: بدانید شما از راههایی پر از لغزشگاهها و پرتگاههای هولانگیز عبور خواهید کرد: «و أعلموا أن مجازکُم علی الصراط و مزالق دحضه و أهاویل زللـه و تارات أهواله…» و آنچه میتواند به بشر در چنین دشواریهایی مدد برساند، تقواست: «فاتّقوُا عبادالله…» تقوایی برخاسته از خرد که ذهن را به خود مشغول دارد و تن را فرسوده سازد و آدمی را به اشتیاق نیایش با خدا از خواب شبانه بازدارد و او را به دلکندن از هر چه هست، وادارد: «تقیه ذی لُبّ شغل التفکُرُ قلبهُ و أنصب الخوفُ بدنهُ و أسهر التهجُدُ غرار نومه…»
تقوای زاهدی خردمند و واقعنگر که زهدش او را از شهوات جدا میکند و یاد خدا زبانش را میبندد و از اندیشه عذاب، همواره در هراس به سر میبرد و راههای انحرافی، او را از راه هدایت غافل نکرده و از مستقیمترین راه در مسیر هدف منحرف نمیسازد: «و أظمأ الرجاءُ هواجر یومه، و ظلف الزُهدُ شهواته، و أوجف الذکرُ بلسانه…» تقوای آنکه ظواهر پرفریب دنیا ذهنش را مغشوش ننماید و شبههها او را به اشتباه نیندازند و با یاد آنچه از رحمتهای خدا در اندیشه دارد، از معبر دنیا بگذرد و همواره در اندوختن توشه برای آخرت مشغول باشد و همواره به فرصتها چنگ بیندازد و بهشت را از جهت ثواب، و جهنم را از سختی عقاب، و خدا را از حیث انتقام، و کتاب خدا را در اقامه حجت از یاد نبرد: «ولم تفتلهُ فاتلاتُ الغُرور، و لم تعم علیه مُشتبهاتُ الأمور… فکفی بالجنه ثوابا و نوالا، و کفی بالنار عقابا و وبالا…».
منابع حکمت
برای هر چیز مخزن و منبعی است و حکمت را نیز منابعی میباشد که اگر بشر در آنها به غور و بررسی بپردازد، میتواند به اندیشهای بارور از حق و واقع دست یابد و از قبل اندیشه مجهز به حکمت، خیر دنیا و آخرت را تحصیل نماید. کتاب خدا منبع عظیم حکمت است که اگر بشر بتواند بهدرستی با زبانش آشنا شود و در آن به تدبر بپردازد، به سرچشمههای جوشان حکمت دست خواهد یافت؛ بنابراین وقتی امام(ع) میفرماید شما را به تقوا و ملاحظه از آن خدایی سفارش میکنم که با هشدارها و استدلالهایش راه را بر همه بسته است «أوُصیکُم بتقوی الله الذی أعذر بما أنذر و احتج بما نهج»، میتوان به روشنی دریافت که منبع هشدارها و استدلالها کتاب خداست؛ کتابی که انسانها را از کینههای نهان در سینهها و وسوسههای رسوخکننده در گوشها که جز گمراهی و هلاکت برای بشر به بار نمیآورد، برحذر میدارد؛ وسوسههایی که آرزوها را در آدمی زنده مینماید و گناهان را در نظرش میآراید و بلاهای مهلک و حاصل گناه را آسان مینمایاند: «و حذرکُم عدوا نفذ فی الصُدور خفیا و نفث فی الآذان نجیا فأضل و أردی و وعد فمنی و زیّن سیئات الجرائم….».
خودشناسیاز جمله منابع حکمت، مطالعه در خویشتن و کوشش برای پی بردن به حقیقت انسان است. علی(ع) در این خطبه در معرفی انسان میگوید: انسان آن موجودی است که خدا او را از نطفهای جهنده آفریده و سپس به صورت خونی بسته در لایههای زهدان قرار داده است و بعد از آن او را از مراحل جنین گذرانده و به صورت کودکی به دنیا آورده تا بزرگ شده و به مرحله جوانی پا نهاده است: «أم هذا الذی أنشأهُ فی ظُلُمات الأرحام و شُغُف الأستار نُطفه دهاقا و علقه مُحاقا و جنینا و راضعا و ولیدا و یافعا»؛ اما حقیقت انسان اینها نیست، بلکه به آن است که او متوجه ابزار درک و معرفت در وجود خویشتن باشد و ببیند که خدا به او اندیشه و زبانی گویا و چشمی بینا عطا کرده است تا بیندیشد و درس بگیرد و به مطالعه و تفکر بپردازد: «ثُم منحهُ قلبا حافظا و لسانا لافظا و بصرا لاحظا لیفهم مُعتبرا».
حقیقت انسان آنگاه تجلی میکند و در مسیر رشد واقع میشود که بدیها را بشناسند و خود را از آنها بازدارد: «و یُقصر مُزدجرا لم یُفد عوضا و لم یقض مُفترضا»، حال آنکه چون به رشد میرسند، خودبینی و کبر ورزیده، سرکشی پیشه میکنند و در تلاش برای به دست آوردن دنیا غرق میشوند و نهایتا نیز به واسطه سرگرم شدن به لذات زودگذر، از عاقبت غافل میشوند و در گمراهی و غرور و انواع خطاها و اشتباهات از دنیا رخت برمیبندند: «دهمتهُ فجعاتُ المنیه فی غُبر جماحه و سنن مراحه فظل سادرا و بات ساهرا فی غمرات الآلام و طوارق الأوجاع و الأسقام…».
عاقبتشناسیتوجه به عاقبت کار از موارد و مصادیق حکمت است و آنها که معمولاً مجذوب حال نبوده و به منافع آنی توجه نداشته و بیشتر برای آینده کار میکنند، از دانایی و حکمت بیشتری برخوردارند و آخرت آیندهای حتمی و پایدار است که در قیاس با دنیا، بسیار پربهاتر و بادوامتر است و انسان حکیم به خاطر آن بیشترین تلاش را خواهد کرد. امام(ع) در بخشهای مختلف این خطبه مخاطبان خویش را در هر زمان به ملاحظه عاقبت دعوت میکند و بعد از دعوت به مطالعه در خویشتن و اشاره به مراحل عمر، از آنان میخواهد که فرصتهای جوانی و سلامت را غنیمت بدانند و دعوت میکند تا از ورای مسائل جاری و معمول حیات به نتیجه و آخر کار بیندیشند: به آن زمان که در کنار خانواده از درد میسوزد و از شدت آن بر سینه میکوبند تا آنگاه که نومیدانه در کفن پیچیده میشود و بر تابوت نهاده شده و به وسیله یاران و فرزندان به طرف خانه تنهایی حمل خواهد شد: «فظل سادرا… بین أخ شقیق و والد شفیق… و لادمه للصدر قلقا… ألی دار غُربته و منقطع زورته» و پس از رفتن بدرقهکنندگان، در گور تنهایی نشانیده خواهد شد و مسئله مهم برای هر انسانی آن خواهد بود که بتواند از جهنم سوزان عذاب الهی نجات یابد: «حتی أذا انصرف المُشیعُ… أُقعد فی حُفرته نجیا لبهته السُؤال … و أعظمُ ما هُنالک بلیه نُزول الحمیم و تصلیه الجحیم… أنّا بالله عائذون».
فرصتشناسیشناختن فرصتها و موقعیتهای مختلف حیات از سلامت و جوانی و هوشمندی و امکانات زندگی از موارد عملی در حکمت و عقل و خرد است که تنها آنها که معنی زندگی را میدانند و انسان را میشناسند و از عاقبت او و رابطهاش با خالق و با سایر نیروها و موجودات جهان مطلعند، مغتنمشان خواهند دانست و فرصتها را از دست نمیدهند و از آنها بهخوبی بهرهبرداری خواهند کرد. امام(ع) در عبارات پایانی این خطبه از مخاطبان میخواهد که تاریخ را بهدقت مطالعه کنند و ببینند کجایند آنها که عمری طولانی در نعمت به سر بردند و با آنکه دانستند و توانستند، فرصتها را از دست دادند: «أین الذین عُمروا فنعموُا و عُلموا ففهموا و أنظروُا فلهوا و سلموا فنسوا»؛ آنان که زندگانی درازی را طی کردند و از سلامت و فرصتها و امکانات برخوردار بودند، ولی از گناهانی که موجب سقوط آنها و خشم خدا میباشد دوری نکردند: «أُمهلوا طویلا و حُذروُا ألیما و وُعدوا جسیما…» کسانی که جا دارد آیندگان از آنها عبرت بگیرند و همانند آنها فرصتها را از دست ندهند و تا از امکانات برخوردارند، از گناهان بپرهیزند و بدانند که جز این راه فراری برای کسی وجود نخواهد داشت: «أحذروُا الذُنوب المورطه و العُیوب المُسخطه أولی الأبصار و ألأسماع و العافیه و المتاع هل من مناص…».
انسانها از چنین واقعیاتی که در پیش رو دارند، به کجا رو کرده و به چه چیز مشغول و فریفتهاند؟! آیا نمیدانند که هیچکس از زمین جز به اندازه قامتش که او را در بر بگیرد، نصیب نخواهد برد؟! «فأنّی تُؤفکون… و أنما حظُ أحدکُم من الأرض ذات الطول و العرض…» و جا دارد اکنون که گردنها آزاد و پیک هدایت خدا روان و فرصتها از راحتی و اجتماع و تأخیر مشیت و مهلت توبه در اختیار شما میباشد و در وسعتی از شرایط و امکانات به سر میبرید و قبل از آنکه لحظات تنگی و وحشت فرا رسیده و عقوبت خدای قادر دامنگیرتان شود، خویشتن را دریابید «ألآن عبادالله والخناقُ مُهمل و الروحُ مُرسل فی فینه الأرشاد و راحه الأجساد…».
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان