دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

رابطه سامانیان با طاهریان

No image
رابطه سامانیان با طاهریان

كلمات كليدي : تاريخ، سامانيان، طاهريان، عباسيان، يعقوب ليث

نویسنده : حميده سلطاني مقدم

همکاری سامانیان یا همان فرزندان "اسد بن سامان" با خلفای عباسی به سرکوبی "رافع بن لیث" و کمک آنان به مامون برمی‌گردد. «مامون بعد از موفقیت ایشان را نکو داشتی و بدو نزدیک بودند از آنچه مردمان اصیل بودند. بعد از این که مامون به بغداد رفت به غسان بن عباد توصیه کرد که فرزندان سامان را ارجمند و سزاوار سازد.»[1] «او نیز هر کدام از فرزندان اسد را فرماندار یکی از شهراهای ماورالنهر کرد آن‌ها زیر نظر امرای طاهری و با تایید آن‌ها در آن‌جا حکومت می‌کردند.»[2] آن‌ها سال‌ها بر این شهرها حکومت می‌کردند. «چنان‌که "طاهر بن‌حسین" بعد از کسب امارت خراسان "اسد بن سامان" را کارها فرمود طاهر نوح بن اسد را که بزرگتر بود، خلعت داد. «این خاندان را در مقام‌هایی که داشتند ابقا کرد».[3]

«چون امارت خراسان را به امیرطاهر به حسین دادند هر چهار امیر سامانی را که چهار برادر بودند دو صد و چهل شتر و ولایت که داشتند مقرر داشت چون نوبت امارت از امیر به پسر او عبدالله طاهر رسید امارت سامانیان برقرار فرمان پدر مقرر داشت و تغییر بدان راه نداد.»[4]

سامانیان مرزداران شرقی خلافت

گرچه طاهر چاره‌یی جز این نداشت که نیروی قدرتمند سامانیان را در مرزهای ماورالنهر نگه دارد تا نیروی رو به گسترش خوارج در خراسان و حملات ترکان به مرزهای شرقی را متوقف کند، امرای دیگر طاهری نیز به خدمات طاهریان نیاز داشتند تا اداره امور شهرهای ماورالنهر را انجام دهند. گویا مقابله با تاخت و تاز ترکان در ماورالنهر و نیز اقدام به گسترش اسلام توسط سامانیان در این نواحی مورد توجه طاهریان بود.[5]

طاهریان ناظر بر حکومت سامانیان بودند و سامانیان که تبعیت از خلافت را بر خود واجب می‌دانستند. فرمانبری از امیران مورد تایید خلافت را نیز گردن می‌نهادند.[6]

حتی گاهی طاهریان در برخی از امور داخلی حکومت سامانیان در ماورالنهر نیز نقش داشتند؛ مثلا انتخاب "عمرو بن ابی مقاتل" به عنوان قاضی شهر سمرقند به توصیه "طلحه بن طاهر" در سال 212(ه.ق) صورت گرفت.[7]

سرکوب شورش اشروسنه

در دردسر مشترک میان طاهریان و سامانیان که همان قیام "حسن بن اشروسنه" که به برهم زدن امنیت ماورالنهر و مناطق شرقی خراسان انجامیده بود، طاهریان و سامانیان با کمک یکدیگر موفق به فرونشاندن این شورش شدند. عبدالله برای دستگیری حسن در اشروسنه به "نوح بن اسد" متوسل شد و به او دستور داد با توطئه‌ای وی را دستگیر و به نزد او بفرستد. نوح نیز سریعا او را دستگیر و به نزد عبدالله فرستاد.[8]

زمامداری الیاس بن اسد

در زمان جانشینی "یحیی بن اسد" برادر نوح که بر "اسپیجاب" تا سال 241(ه.ق) فرمان داشت "الیاس" فرزند دیگر به عنوان فرمانده سپاه از سوی طلحه در سال 208(ه.ق) عازم سیستان شد که به دلیل تاخیر در عزیمت مواخذه و تنبیه شد: «الیاس والی هرات بود و در آنجا نسل و اولاد و آثار و آبادی‌های بسیار از او ماند عبدالله بن طاهر او را نزد خود خواند او قدری تسامح کرد و دیر جنبید. عبدالله به او نامه نوشت هر جا که نامه به او برسد بماند او به پوشنج رسیده بود که نامه را دریافت کرد همان جا مدت یک سال ماند و آن مدت برای او کیفر بود پس از آن عبدالله بن طاهر از او عفو کرد و به او اجازه داد که برای ملاقات حاضر شود. اساسا طاهریان برای اظهار وفاداری به خلافت عباسی روی کمک‌های سامانیان حساب باز می‌کردند. "الیاس بن اسد" حاکم هرات که مدتی کوتاه از سوی "طلحه بن طاهر" از سوی مامون به حکومت سیستان منصوب شده بود بعد از جریان لشگرکشی "عبدالله بن طاهر" به مصر از سوی مامون وی را همراهی کرد و پس از فتح "اسکندریه" ولایت آنجا را از طرف عبدالله به دست گرفت»[9] الیاس ظاهرا پس از فتح به خراسان و محل حکومت خود هرات بازگشته است.[10]

در سال‌های بعد نیز وی در دفع خوارج سیستان عبدالله بن طاهر را یاری داد.[11] الیاس بن اسد در هرات اعقاب و آثار بسیاری بر جای گذاشت و در سال 242 در همانجا درگذشت. در پی آن عبدالله بن طاهر ولایت هرات را به پسر او "ابواسحاق محمد بن الیاس" سپرد.[12] بعدا در سال 253 در زمان حکومت محمد بن طاهر بر خراسان در سال 248 ـ 259 "یعقوب بن لیث" با "حسین بن عبدالله بن طاهر" جانشین امیر طاهری در هرات نبرد کرد و وی را به اسارت درآورد و سپس لشگر "ابراهیم بن الیاس بن اسد" سپهسالار خراسان را برای دفع یعقوب به پوشنج آمده بود، هزیمت داد.[13]

امارت فرزندان الیاس و دفع صفاریان

ابراهیم بن الیاس پس از استیلای یعقوب بن لیث بر نیشابور و برچیدن حکومت طاهریان همراه شماری دیگر از همگنان خراسانی به امان یعقوب درآمد و با او به سیستان رفت. در پی مرگ نوح بن اسد در سال 227 برادرش احمد بن اسد قلمرو او در سمرقند را با نتفیذ عبدالله بن طاهر و سپس طاهر بن عبدالله بدست گرفت.[14]

بعد از مرگ الیاس در سال 244 در هرات طاهر بن عبدالله فرزند او "ابواسحاق محمد" را به جای پدر بر تخت هرات نشاند. فرزند دیگرش "ابراهیم" را به فرماندهی سپاه محمد بن طاهر گماشت که در نبرد با یعقوب لیث شکست خورد و محمد بن طاهر را از دلاوری یعقوب بیم داد. تا این که صفاریان طاهریان را منقرض کرده و سامانیان از این پس عملا مستقل شدند. در این اواخر امیران سامانی انگیزه چندانی برای همکاری با امرای طاهری نداشتند، چرا که همزمان با نیروگرفتن سامانیان، طاهریان ضعیف شده و سامانیان اجباری برای همراهی و تبعیت از آنان نمی‌دیدند. وقتی حسین بن طاهر در سال 263(ه.ق) از جانب برادرش محمدبن طاهر به نیشابور وارد شد سردار خود "کوشاد بن شاه مردان" را نزد "نصر بن احمد" فرستاد تا از وی یاری بخواهد؛ اما «او نه به مال یاری داد نه به مردان».[15]

نصر و آغاز استقلال سامانیان

با مرگ احمد بن اسد در سال 250 در سمرقند پسرش "نصر" جانشین او شد و امارت خویش را هم چنان به نام طاهریان (محمد بن طاهر) تا انقراض این سلسله و مدتی بعد از آن ادامه داد.[16] در سال 261 چندی پس از استیلای "یعقوب بن لیث" بر قلمرو محمد بن طاهر آخرین امیر دودمان طاهریان، برای نخستین بار از سوی "معتمد" خلیفه عباسی فرمان حکومت ماورالنهر برای نصر رسید از این زمان حکومت مستقل سامانیان با فرمان خلیفه و نه با وابستگی به کارگزاران خراسان آغاز می‌شود.

"احمد بن اسد" چهارمین فرزند اسد بن سامان بود که بعد از مرگش برادرانش بر تمامی مناطق ماورالنهر حکومت کرد. وی که تا 250 زنده بود در زمان آخرین حاکمان طاهری حکومت "فرغانه"، "سمرقند"، "اشروسنه" و "چاچ" را بر عهده داشت. او حتی در سال 244(ه.ق) برای خود در سمرقند سکه مسین ضرب کرد.[17] که نشانه افزایش قدرت و آزادی عمل او به حساب می‌آمد. با مرگ احمد که مصادف با سال‌های پایانی حکومت طاهریان در خراسان بود دو فرزندش نصر و اسماعیل بر شهرهای ماورالنهر حکومت می‌کردند. طاهریان و سامانیان همکاری مشترک در برابر یعقوب نداشتند لااقل منابع هیچ گزارشی را ارائه نمی‌دهند. نصر با پایان یافتن فرمانروایی طاهریان خود را عملا مستقل دید و فرمانروایی مناطق بزرگی از ماورالنهر را به دست آورد.[18]

فرمان حکومت ماورالنهر بعد از سقوط طاهریان از سوی معتضد در سال 261 برای نصر فرستاده می‌شود بدین ترتیب سامانیان به طور مستقیم مشروعیت خود را از طریق خلافت به دست آوردند.[19]

مقاله

نویسنده حميده سلطاني مقدم
جایگاه در درختواره تاریخ ایران بعد از اسلام - دولتهای تابع حکومت اسلامی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS