دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ترحّم بر حیوانات

No image
ترحّم بر حیوانات ترحّم بر حیوانات

یکى از نشانه هاى بارز انسان هاى مؤمن، مهربانى و ترحّم بر مخلوقات خداست. عالم فرهیخته دیار رى، در همان گفتار اخلاقى اش، سخنى دارد که بیانگر حماسه محبت و نشانه لطف و احسانش به حیوانات و پرندگان مى باشد. او خود در این مورد مى گوید:

«... تا اینکه مرا بردند تهران و به مدرسه گذاشتند. یک پول ناهار هم قرار شد به بنده بدهند. شب مى رفتم منزل خویشانم به جهت شام پول ناهار را ـ من ناهار نمى خوردم ـ جمع مى کردم. شب جمعه که مى شد، مى رفتم نزدیک سیّد اسماعیل که ـ حالا در تهران معروف است ـ آنجا گنجشک فروشى بودگنجشک هم یک ده شاهى یا یک عباسى بود. هرچه گنجشک بود، به اندازه پولم مى خریدم همه را آزاد مى کردم[9]

وى از همان کودکى به حیوانات ترحم مى کرد. و گاهى به اطراف شهر مى رفت و چنانچه گنجشکى به دستش مى افتاد، با خودش مى برد و بزرگش مى کرد و سپس آزادش مى نمود. از نکات برجسته دیگر این است که وقتى مورچگان را مى دید که با زحمت زیاد به آشیانه هاى خود دانه مى برند، مقدارى دانه، نزدیک لانه آنها مى ریخت تا آنها با زحمت کمتر معاش خود را تهیه کنند.

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS