دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

در سنگر تبلیغ و ارشاد

No image
در سنگر تبلیغ و ارشاد

در سنگر تبلیغ و ارشاد

یکى از ویژگى هاى بارز آیت الله سیّد على نجف آبادى، تلاش در جهت ارشاد و هدایت مردم بوده است. او سال ها براى این منظور در اصفهان منبر مى رفت.

صاحب کتاب رجال اصفهان در علم، عرفان، ادب و هنر که خود معاصر ایشان بود، در این باره مى نویسد:

«براى هدایت و ارشاد مردم اصفهان منبر مى رفت. با این که مجتهدى بزرگ و فقیهى عالیقدر بود، از منبر رفتن و نشست و برخاست با توده مردم ابا نداشت.»[50]

مرحوم آخوند ملاّ عبدالکریم گزى مى نویسد: «براى ارشاد و هدایت مردم منبر تشریف مى برد و لهذا برخى از اهل ظاهر و آنان که علم را وسیله شهرت و کسب قرار داده اند، وى را مورد غیبت قرار داده، نسبت به آن جناب جسارت مى نمودند.»[51]

آیت الله نجف آبادى، به منبر و تبلیغ و ارشاد اهمیّت مى داد و بدین علت مورد اعتراض عدّه اى قرار گرفته بودامّا وى به این گونه سخنان و حرف ها گوش نمى داد تا آن جا که به سید على روضه خوان معروف شده بود.

سید جعفر طباطبایى، امام جماعت مسجد صفاى نجف آباد مى گوید:

«حاج سیّد على نجف آبادى در فنون گوناگون ید طولایى داشت با آن رتبه اجتماعى تا آخر عمر از منبر رفتن و موعظه کردن و ذکر مصائب خاندان طهارت ابا نداشت.»

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS