دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ذوب در تشیّع

No image
ذوب در تشیّع ذوب در تشیّع

او با تمام وجود به مکتب تشیّع عشق مى ورزید و به آن افتخار مى کرد. اعتقادش این بود که مکتب تشیّع، مکتب عشق و محبت مى باشد و سراپا تحرّک و پویایى است و تنها عشق و پویایى باقى و ماندگار خواهد بود. شیخ لنکرانى همه چیز را براى اعتلاى ایران مى خواست چون ایران را براى تشیّع مى دانست و به همین دلیل در دفاع از این سرزمین پرگهر، سر از پا نمى شناخت و از همه چیزش مى گذشت.

در نگاه او، سرزمین ایران به منزله ظرف و تشیّع به مثابه مظروف آن قلمداد مى شد.

او ظرف را براى حفظ مظروف آن مى خواست و معتقد بود که اگر مظروف بریزد، ظرف، خالى، ارزشى ندارد و با از میان رفتن تشیّع، استقلال و اتّحاد این کشور از هم خواهد پاشید و به همین سبب، یکى از مهم ترین ملاک هاى وى در دوستى و دشمنى (تولى و تبرى) با افراد و همکارى یا مخالفت با آنان، ایمان و دلبستگى و یا عناد و بیگانگى آنها به مذهب اهل بیت(علیهم السلام)بود. رمز مبارزه و ستیز او با کشورهاى بیگانه و ایادى داخلى آنها در ایران نیز به همین امر برمى گردد. او این کشورها را دشمن درجه یک شیعه و تشیّع مى دانست زیرا آنها شیعه و تشیّع را بزرگترین مانع منافع خود در ایران و منطقه به شمار مى آوردند.

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS