دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

زهد و قناعت

No image
زهد و قناعت

زهد و قناعت

شیخ آقا بزرگ تهرانى درباره میرزا محمد تقى شیرازى مى نویسد : «وى فردى بسیار هوشیار و داراى اخلاقى نیکو بود. دیدار او انسان را به یاد خدا مى آورد. رخسار قدسیان را داشت. از کسى چیزى درخواست نمى کرد، حتى وقتى تشنه مى شد خود بلند مى شد و آب مى آشامید.»

وى در امر خوراک و پوشاک و مسکن خویش بسیار قانع و زاهد بود با وجود اموال فراوانى که از آفریقا، ایران، عراق، عربستان شیخ نشینهاى خلیج و دیگر نقاط به دستش مى رسید، خانه اى استیجارى داشت.

یکى از علما مى گوید : «وقتى دیدم پیراهن میرزا وصله هاى زیادى دارد، به فرزندش میرزا عبدالحسین گفتم چرا پیراهن وى این گونه است، با اینکه او زعیم و قائد بى نظیر انقلاب عراق است و با موقعیت وى هیچ تناسبى ندارد؟! او در پاسخ گفت :

پدرم در شیراز مزرعه اى دارد که از اجدادش به او رسیده است. درآمد سالیانه این مزرعه چیزى در حدود صد تومان است. پدرم خرج زن و بچه و دیگر مخارج خود را که شامل خوراک و پوشاک و اجاره منزل مى شود، تنها از این راه تأمین مى کند، و چون این مبلغ نیازمندیهاى ضرورى خانواده را تأمین نمى کند پدرم به لباسى کهنه بسنده مى کند و چیزى دیگرى را جایگزین آن نمى کند تا از همان صد تومان همه مخارج خانواده را تأمین کند.»

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS