دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

زُهد

No image
زُهد

زُهد

زندگى محدث قمى بسیار ساده بود به طورى که از حد زندگى یک طلبه عادى هم پایین تر بود لباسش عبارت بود از یک قباى کرباسى بسیار نظیف و معطر و تمیز چند سال زمستان و تابستان را با آن قباى کرباسى مى گذرانید هیچ گاه در فکر لباس و تجمل نبود فرش خانه اش گلیم بود از سهم امام استفاده نمى کرد و مى گفت : من اهلیت ندارم از آن استفاده کنم!

روزى در نجف اشرف دو زن محترم که در بمبئى سکونت داشتند و از بستگان آقا کوچک (از محترمین نجف) بودند حضور ایشان مى رسند و تقاضا مى کنند هر ماه مبلغ 75 روپیه به ایشان تقدیم کنند که از لحاظ زندگى در رفاه باشد در آن ایام مخارج ماهانه خانواده وى از ماهى 50 روپیه تجاوز نمى کرد حاج شیخ عباس از پذیرفتن آن خوددارى مى کند میرزا محسن محدث زاده فرزند کوچک آن مرحوم اصرار مى کند تا قبول نماید ولى قبول نمى کند تا اینکه زنان محترم نا امید مى شوند و مى روند

پس از رفتن آنها فرزند به پدر مى گوید : من هم دیگر از کسبه بازار براى مخارج روزانه قرض نمى کنم! حاج شیخ عباس مى گوید : ساکت باش! من همین مقدار هم الآن خرج مى کنم، نمى دانم فرداى قیامت چگونه جواب خدا و امام زمان (عج) را بدهم در جواب این مقدار معطل هستم، چگونه بارم را سنگین تر کنم؟!

نظر آنان که نکردند بدین مشتى خاک *** الحق انصاف توان داد که صاحب نظرند([10][10])

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.

پر بازدیدترین ها

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

خاطرات دکترعلینقی عالیخانی

بنابراین شاه و علم به این نتیجه رسیده بودند که این دو وزارتخانه (بازرگانی و صنایع و معادن) را یکی بکنند تا این تضاد و تعارض از بین برود.
خاطرات عبدالمجید مجیدی

خاطرات عبدالمجید مجیدی

عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود.
خاطرات جعفر شریف‌امامی

خاطرات جعفر شریف‌امامی

... پدر من یک روحانی بود. تحصیلاتی که من در تهران کردم اول در مدرسه شرف بود و بعد به مدرسه آلمانی رفتم. آنجا در واقع متوسطه را در قسمت فنی تمام کردم. بعد برای رفع احتیاجات راه‌آهن عده‌ای در حدود سی نفر از وزارت راه می‌فرستادند به آلمان و من جزو آن هیئت به آلمان فرستاده شدم... هجده ماه در رشته‌های مختلف راه‌آهن تحصیل کردیم و بعد به ایران مراجعت کردیم.
Powered by TayaCMS