کليد واژه ها: صلوات- ايام البيض- امام حسن عليه السلام - شيطان- امام زمان عليه السلام - حجت خدا.
اسامي معصومين : رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم ، امام علي عليه السلام ، امام صادق عليه السلام ، امام حسين عليه السلام ، امام رضاعليه السلام .
«قال رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم : أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِشَيْ ءٍ إِنْ أَنْتُمْ فَعَلْتُمُوهُ تَبَاعَدَ الشَّيْطَانُ عَنْكُمْ كَمَا تَبَاعَدَ الْمَشْرِقُ مِنَ الْمَغْرِبِ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الصَّوْمُ يُسَوِّدُ وَجْهَهُ وَ الصَّدَقَةُ تَكْسِرُ ظَهْرَهُ وَ الْحُبُّ فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمُؤَازَرَةُ عَلَى الْعَمَلِ الصَّالِحِ يَقْطَعُ دَابِرَهُ وَ الِاسْتِغْفَارُ يَقْطَعُ وَتِينَهُ وَ لِكُلِّ شَيْ ءٍ زَكَاةٌ وَ زَكَاةُ الْأَبْدَانِ الصِّيَامُ»
[1].
- اي خـداي پـاک و بي انبـاز و يـاردست گير و جرم ما را واگـذار
- اي دعـا از تـو اجـابـت هـم زتـواي مـنـي از تو مهـابـت هم زتو
- يـاد ده مـا را سخـن هـاي رقـيـقکه تو را رحم آورد آن اي رفيق
- صدهزاران دام و دان است اي خداما چو مرغان حـريص و بينوا
- باز خر ما را از اين نفـس پليدکاردش تا اسـتخـوان ما رسـيد
رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم مي فرمايد در هرساعتي ازشب و روز جمعه شش صد هزار نفر از آتش جهنم آزاد مي شوند. امام صادقعليه السلام مي فرمايد: خداي متعال از کساني که در شب و روز جمعه صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد هزار گناه محو مي کند و هزارحسنه و هزار درجه مي دهد.
شب سيزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه رمضان ايام البيض است که در اين ايام شب ها خيلي روشن هستند. ازجمله اعمال مستحبي اين سه شب دعاي پرفيض مجيراست که جبرئيل موقع آوردن اين دعا براي پيامبرخدا در فضيلت اين دعا عرض کردند اگر کسي اين دعا را بخواند اگرچه گناهانش به اندازه ريگ هاي بيابان و قطرات باران و برگ درختان باشد آمرزيده مي شود. به برکت خواندن اين دعا، تمام مشکلات انسان ازبين مي رود. «سبحانک يا الله تعاليت يا رحمان اجرنا من النار يا مجير»[2]. اي خدايي که ما را از آتش جهنم پناه مي دهي، ما را از آتش جهنم نجات بده.
امام حسن مجتبي عليه السلام در ميان اهل بيت و در پنج تن آل عبا از همه مظلوم تر هستند. ما شيعيان حق ايشان را به خوبي اداء نکرده ايم. براي پنج تن آل عبا مراسم متعددي گرفته مي شود ولي براي امام حسن عليه السلام هيچ مجلس و مراسمي گرفته نمي شود. حضرت زهراء ازبعضي ها گلايه کرده که مگر امام حسنعليه السلام فرزند من نيست چرا براي او مجلس نمي گيريد، روضه نمي خوانيد. آقا اباعبدالله عليه السلام به حضرت زينب فرمود برادرم بهتر از من است. امام رضاعليه السلام مي فرمايند برادر بزرگ تردرحکم پدراست. امام حسن عليه السلام برادربزرگ تراست، ده سال امام، امام حسينعليه السلام بوده است. ولادت امام حسن مجتبيعليه السلام درماه مبارک رمضان قرار گرفته و مردم براي اين که روزه دار هستند نمي توانند انرژي زيادي داشته باشند، شهادت ايشان هم در بيست و هشت صفر با شهادت پيامبر خدا مصادف شده است و تحت الشعاع قرار گرفته است. يعني در ولادت و شهادت ايشان حقشان خوب اداء نمي شود. ما حسينه خيلي داريم اما حسنيه خيلي کم داريم. نام حسين در مملکت ماحرف اول را مي زند. کساني که براي امام حسن قدم برمي دارند و خدمتي مي کنند دل پيامبر خدا را شاد مي کنند. پيامبر فرمودند امام حسن عليه السلام هديه ي پروردگار عالميان است که به ماعطاء فرموده اند.
بعضي از بزرگان مي گويند مظلوميت آقا امام حسن عليه السلام از آقا اباعبدالله عليه السلام هم بيشتر است. مگر قبرايشان غريب نيست، مگر در خانه غريب نبود. آقا امام حسين عليه السلام به اصحابشان فرمودند من اصحابي بهتر و با وفاتر از شما سراغ ندارم. اميرالمومنين عليه السلام در مورد شهداء کربلا فرمود از گذشته ها کسي به اين ها نرسيده و از آيندگان هم کسي به اين ها نخواهد رسيد. يعني بهترين ياران، ياران امام حسين عليه السلام بودند. ولي ياران امام حسن(ع با آقا چه کردند؟ حضرت موقع نماز زره مي پوشيدند.
پيامبراکرمصلي الله عليه وآله وسلم مي فرمايند آيا مي خواهيد شما را به انجام کار هايي آگاه کنم که اگر آن کارها را انجام بدهيد شيطان به اندازه غرب تا شرق عالم از شما دور شود. اصحاب گفتند بله يا رسول الله، پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم فرمودند «الصَّوْمُ يُسَوِّدُ وَجْهَهُ وَ الصَّدَقَةُ تَكْسِرُ ظَهْرَهُ»[3]. روزه روي شيطان را سياه مي کند و صدقه دادن پشت شيطان را مي شکند. «وَالْحُبُّ فِي اللَّهِ وَ الْمُوَازَرَةُ عَلَى الْعَمَلِ الصَّالِح يقطعان الدابره»[4]. به خاطر خدا به ديگران محبت کردن و مداومت بر عمل خوب دم شيطان را و استغفار و توبه هم رگ قلب شيطان را قطع مي کند. (حکمت زيادي در خلقت شيطان است. اگر شيطان نباشد خوب و بد معلوم نمي شود. خلق آزمايش و امتحان نمي شوند.)
شيطان در موقع بعثت پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم نعره ي بلندي زد. اميرالمومنين پرسيدند يا رسول الله نعره شيطان از چيست؟ فرمود چون وقتي من مبعوث شدم شيطان از عبادت خودش توسط مردم مايوس شد. چون من مردم را از بت پرستي و شيطان پرستي نجات مي دهم. از امام ششمعليه السلام روايت داريم «إِذَا وُلِدَ وَلِيُّ اللَّه»[5]. وقتي امام زمانعليه السلام متولد شوند شيطان نعره ي بلندي مي زند، همه شياطين جمع مي شوند مي گويند سيد ما چرا فرياد کشيدي؟ مي گويد ولي خدا متولد شده است. مي گويند ولي خدا متولد بشود چطور مي شود؟ شيطان مي گويد هلاکت ما به دست اين ولي خداست. شياطين مي گويند کاري ندارد همگي حمله مي کنيم و ولي خدا را از بين مي بريم. شيطان مي گويد نه، اين کار نکنيد. مي گويند چرا؟ شيطان مي گويد اگر ولي خدا از بين برود ما هم از بين مي رويم. بقا و نفس ما به برکت اين آقاست. اگر اين آقا از بين برود تمام موجودات از بين مي روند، ما از بين مي رويم.
امام زمانعليه السلام وقتي ظهور بکند شيطان را اعدام مي کند و وقتي هم شيطان اعدام بشود ديگر تمام نوچه ها و اطرافيانش از بين مي روند. چون روايت داريم وقتي که شيطان به حضرت آدم سجده نکرد از خداي متعال خواهش کرد تا روز قيامت به من مهلت بده. خداي متعال به او وعده داد که من تا وقت معلومي به تو مهلت مي دهم «إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» (الحجر/38). در ذيل اين آيه رواياتي داريم که مي فرمايند منظور از «الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» زمان ظهور آقا امام زمانعليه السلام است. يکي از مخالفين ظهور آقا امامعليه السلام شيطان است چون آن زمان حکم اعدام او صادر مي شود. اينجا يک سوالي پيش مي آيد که اگر شيطان نباشد پس قاتل امام زمانعليه السلام کيست؟ افرادي هستند که نفسشان آن ها را بازي مي دهد. چون شيطان قوه بيروني است که وسوسه مي کند ولي در درون ما هم يک نفس اماره اي هست که از داخل ما را وسوسه مي کند.
روايت داريم اگر حجت خدا نباشد زمين اهل خود را فرو مي برد. در دعاي ندبه مي خوانيم «اين السبب المتصل بين الرض و السماء اين باب الله اين وجه الله»[6]. اگر امام زمانعليه السلام نباشد يک موجود هم در عالم زنده نمي ماند. چون ولي خدا واسطه فيض است. لذا اول موجودي که خداوند خلق کرد ولي خودش بود و آخر شخصيتي هم که از دنيا مي رود ولي خداست. اگر ولي خدا نباشد نظام برچيده مي شود و همه از بين مي روند. همه ذرات عالم به برکت ولي خدا زنده اند و حياتشان از ولي خداست. در زيارت آقا امام زمانعليه السلام آمده «السلام عليك يا عين الحياة»[7]. يعني سلام بر شما که سر چشمه ي حيات هستيد. در دعاي ماه رجب مي خوانيم «فَبِهِمْ مَلَأْتَ سَمَاءَكَ وَ أَرْضَكَ حَتَّى ظَهَرَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ»[8]. خدايا بوسيله ي امامان عالم را پر کردي تا حقيقت توحيد براي مردم ظاهر شد. ائمه فرمودند اگر ما نبوديم خدا شناخته نمي شد، خدا پرستش نمي شد. اين ها واسطه تکويني و تشريعي و معرفت و عبادت هستند و همه ي مسائل مادي و معنوي هستند. يعني هم حيات ظاهري و هم حيات باطني به اين ها وابسته هستند.
امامان حقيقتي دارند که آن حقيقتشان بر عالم اشراف دارد و به همه عالم نور و حيات مي دهند. روايت داريمدر موقع جان دادن اميرالمومنينعليه السلام بر بالين همه ي انسان ها اعم از مومن و منافق و کافرو يهودي و نصراني حاضر مي شوند. حرام است روحي از بدن جدا بشود الا اين که پيامبر و آقا اميرالمومنين بر بالين آن ها حاضر بشوند. معلوم مي شود اين ها سعه ي وجودي دارند. روايت زيبايي است که چهل نفر آمدند و هر کدام گفتند که اميرالمومنينعليه السلام با ما بوده است. سلمان نزد پيامبرخدا آمد و گفت يا رسول الله اميرالمومنين تا صبح با من بود. ابوذر آمد گفت يارسول الله اميرالمومنين تا صبح با من بود. حضرت زهراء آمدند فرمودند اميرالمومنين با من بود. پيامبر هم فرمودند با من بوده است. جبرئيل آمد گفت اميرالمومنين ديشب تا صبح با من بود. (اگر کسي تا صبح با خدا باشد با همه است.) «وَ أَرْوَاحُكُمْ فِي الْأَرْوَاحِ وَ أَنْفُسُكُمْ فِي النُّفُوس»[9]. اصلا غير اين ها کسي در عالم نيست. «فَبِهِمْ مَلَأْتَ سَمَاءَكَ وَ أَرْضَک»[10]. يعني بوسيله اي اين شخصيت ها عالم را پر کرديم. عالم شعاع وجود اين هاست. همان طوري که وقتي خورشيد طلوع کند هر جا نور و شعاعي هست براي خورشيد است موجودات عالم هم شعاع اين ها هستند.
کسي به مشهد براي زيارت آقا علي بن موسيعليه السلام رفته بود. برايش سوال مي شود الان که صدها و هزارها نفر در صحن ها و داخل حرم و از راه دور مي گويند «السلام عليک يا علي بن موسي الرضا» به آقا سلام مي دهند، زيارت نامه مي خوانند، دردل مي کنند، به زبان هاي مختلف حاجت مي خواهند چه طور امام هشتم مي تواند جواب همه اين ها را بدهد و حاجت هاي اين ها را برآورده بکند؟ حرف اين ها را گوش بدهد. «تسمع كلامي و ترد جوابي»[11]. شب مي خوابد در خواب مي بيند وارد صحن آقا امام رضاعليه السلام شده و مي بيند در کنار هر زائري امام هشتم نشسته است. امام انسان کامل است و سعه وجودي دارد. نقل شده از مرحوم آقاي قاضي پرسيدند آيا مي شود به خدمت آقا امام زمان رسيد؟ فرمودند: بله، کور باشد آن چشمي که همه جا امام زمانعليه السلام را نبيند. اولياي خدا که معرفت و نورانيت پيدا مي کنند همه جا امام را مي بينند. ما به همه امامان خطاب عليک داريم نه عليه، «السلام عليک يا اباعبدالله السلام عليک يا امام حسن السلام عليک يا امام زمان» چون حاضرند و همه جا هستند. حالا چشم سر ما توانا نيست ببيند اين مشکل ماست. يک موقع مرحوم حاج آقا دولابي به قم مشرف شدند بعد از نماز صبح ايشان را براي زيارت حرم آوردند، آقاي دولابي فرمودند: مي بينم حضرت معصومه کنار هر زائري نشسته اند.
يک نفر خدمت آقا امام صادقعليه السلام آمد و عرض کرد آقا من مي خواهم معرفت حقيقي شما را درک بکنم. حضرت اول قبول نکردند ولي وقتي اين شخص اصرار کرد. در نزديکي آن ها استخر آبي بود حضرت به دوستانشان گفت بلندش کنيد داخل آب بياندازيدش. او را داخل آب انداختند. شنا بلد نبود داشت دست و پا مي زد با زحمت خودش را کنار آب رساند. خواست بيرون بيايد حضرت فرمودند دوباره داخل آب بياندازيدش. اين شخص مي گويد آن لحظه آخر که داشتم غرق مي شدم و نااميد شده بودم گفتم يا امام صادق به دادم برس. («فَبِهِمْ مَلَأْتَ سَمَاءَكَ وَ أَرْضَک»[12] يعني بوسيله ي امامان آسمان و زمين را پر کرديم.) ديدم عالم پر از امام صادق است و همه هم دست دراز کردند و دارند مرا بيرون مي کشند. روايت داريم سلمان و ابوذر خدمت اميرالمومنين عليه السلام آمدند و گفتند آقا معرفت شما به نورانيت چيست؟ فرمود: معرفت ما معرفت خداست، کسي ما را بشناسد خدا را شناخته است. هر کس مي خواهد خدا را بشناسد بايد از شناخت از ما شروع بکند.
مرحوم علامه مجلسي در بحار بعد از نقل زيارات روايات امام حسينعليه السلام «زِيَارَةَ الْحُسَيْنِ وَاجِبَه»[13]. از بعضي ها گلايه مي کند مي گويد چرا کربلا نمي رويد؟ يکي از برادران پاسدار مي گفت به کربلا نرفته بودم خيلي آرزوي کربلا داشتم دلم شکست به باب الحوائج توسل کردم گفتم يا اباالفضل باب الحوائجي ات را به من نشان بده. آرزوي زيارت قبر شما در دلم مانده است، تا بحال نتوانسته ام بيايم. خدا شاهد است از مجلس بلند شدم داخل حرم رفتم يک نفر جلو آمد و گفت: آقا ما آخر شب مي خواهيم کربلا برويم نمي خواهي بيايي؟ گفت: امشب به حضرت اباالفضل توسل کردم فردا بعد از ظهر در حرم آقا اباالفضل بودم.
مرحوم حائري مازنداراني نقل کرده کسي به کربلا رفته بود و روزي چند بار به زيارت قبر آقا اباعبدالله مي رفت اما به زيارت قبر حضرت ابا الفضل گاهي مي رفت و گاهي نمي رفت. يک شب خواب حضرت زهراء3را ديد. به حضرت سلام و عرض ادب کرد ولي بي بي به ايشان توجه نکردند. عرض کرد بي بي جان چرا به بنده توجه نمي کنيد؟ خانم فرمود: براي اين که به زيارت قبر فرزندم نمي روي. عرض کردم خدا شاهد است روزي چند بار به زيارت قبر اباعبدالله مي روم. خانم فرمود: «تزورو ولي الحسين ولا تزورو ولدي العباس» حسين مرا زيارت مي کني ولي ابالفضل را زيارت نمي کني. اباالفضل هم فرزند من است، چرا عباس مرا زيارت نمي کني؟ يعني من او را به فرزندي قبول کردم. او هم جاي فرزند من است. چون همه ي هستي خودش را براي ابا عبدالله نثار کرد. اگر ام البنين نبود در کربلا نبود تا سر فرزندش را بر زانو بگيرد بجايش حضرت زهراء3 آمد سر او را بر زانو گرفت. آقا اباالفضل هميشه امام حسين را يا سيدي و مولاي خطاب مي کرد اما نقل کردند در کربلا براي حضرت مکاشفه شد ديدند فاطمه زهراء آمدند و مي گويند فرزندم عباسم. حضرت ديد خانم او را به فرزندي قبول کرده است. اينجا بود که فرياد زد برادرجان برادرت را درياب. وقتي ناله ي اباالفضل بلند شد رنگ از صورت ابا عبدالله پريد. کنار نهر علقمه آمد ديد مشک يک طرف و علم يک طرف افتاده و برادر دست در بدن ندارد. اينجا بود که آقا صدا زد ديگر پشت من شکست، اميدم نااميد شد. «لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم».
[1] - من لا يحضره الفقيه /شيخ صدوق /2/75/ باب فضل الصيام ...ص:74
[2] - مفاتيح الجنان/شيخ قمي/80/ دعاي مجير
[3] - من لا يحضره الفقيه /شيخ صدوق /2/75/باب فضل الصيام...ص:74
[4] - همان
[5] - بحار الانوار /علامه مجلسي/60/249/ باب3- ابليس لعنه الله و قصصه و بدء خلقه و مکايده ومصايده واحوال ذريته و الاحتراز عنهم اعاذنا الله من شرورهم ...ص:131
[6] - مفاتيح الجنان/شيخ قمي/
[7] - جمال الاسبوع /سيد ابن طاوس/ 37/يوم الجمعة و هو يوم صاحب الزمان صلوات الله عليه و باسمه و هو اليوم الذي يظهر فيه عجل الله فرجه...ص:37
[8] - بحار الانوار /علامه مجلسي /95/393/ باب23- اعمال مطلق ايام شهر رجب و لياليها و ادعيتها...ص:389
[9] - من لا يحضره الفقيه /شيخ صدوق /2/615/ زياره جامعه لجميع الائمه ع ...ص:609
[10] - بحار الانوار /علامه مجلسي /95/393/ باب 23- اعمال مطلق ايام شهر رجب و لياليها و ادعيتها ...ص:389
[11] - مشابه القران / ابن شهر اشوب مازندراني /59/ فصل ...ص:58
[12] - بحار الانوار /علامه مجلسي /95/ 393 /باب 23- اعمال مطلق ايام شهر رجب و لياليها و ادعيتها ...ص:389
[13] - بحار الانوار /علامه مجلسي /98/3/ باب1- ان زيارته صلوات الله عليه واجبه مفترضه مامور بها و ما ورد من الذم و التانيب و التوعد علي ترکها وانها لا تترک للخوف ...ص:1