دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فعالیت های سیاسی آیت الله سید مصطفی کاشانی

No image
فعالیت های سیاسی آیت الله سید مصطفی کاشانی

مبارزه با تباهى

تقویت مبانى دین در جان و روح مردم و مبارزه خستگى ناپذیر با انحراف ها و تباهى ها، از مسؤلیت هاى درجه اوّلِ پیشوایان و رهبران مذهبى است.

آیت حق، سیّد مصطفى کاشانى، در این راستا، بسیار مى کوشید و سر از پا نمى شناخت. محمّد على مدرّس خیابانى او را چنین مى ستاید:

«تمام وقت و عُمر او، در تقویت و استوار ساختن آیین تابناک اسلام و مبارزه سرسختانه با فساد و تباهى، بى عدالتى و ذّلت پذیرى در برابر حاکمان وقت، سپرى شد. او در راه بزرگ داشت دین و عظمت اسلام بسیار مى کوشید و با تمام این فعالیّت هاى اجتماعى، لحظه اى از مطالعه و تدریس غافل نمى شد[23]

جهاد با اشغال گران

یکى از فرازهاى درخشان، افتخارآمیز و حماسى زندگى این دانشمند شیعه، شرکت در جهاد در عراق بر ضدّ نیروهاى اشغال گر انگلیسى در عراق بود. این جهاد، یکى از صفحات درخشان زندگى عالمان و مراجع شیعه برضدّ دولت اشغالگر و جنایت پیشه انگلیس است.

از منظر تاریخ نگاران، استقلال کشور عراق، مرهون مبارزات خستگى ناپذیر مراجع شیعه و به ویژه آیت الله سیّد مصطفى کاشانى و فرزند برومندش، آیت الله سیّد ابوالقاسم کاشانى است.

براى روشن شدن این بُعد از شخصیت این عالم مجاهد، غیرتمند و ضد استعمار، لازم است که به تاریخچه این نبرد بزرگ اشاره شود.

در آغاز جنگ جهانى اوّل (سال 1914م مقارن 1333هـ.ق.)، انگلیسى ها به بهانه جلوگیرى از نفوذ آلمان، با نیروى نظامى پرتوان خود، از دهانه اروند رود، به عراق حمله ور شدند. در این زمان، کشور عراق، بخشى از قلمرو حکومت عثمانى بود. قواى انگلیسى در مقابل خود، نیروهاى مقاومى نیافتند که جلو هجوم آنان را سد کند. آنان در آغاز، «فاو» را تسخیر کردند و سپس به سمت بصره حرکت و این شهر بزرگ جنوب عراق را اشغال کردند.

دخالت نظامى انگلیس، بر خلاف تمام معاهده ها و قراردادهاى پذیرفته شده بین المللى بود و علاوه بر این، استیلاى کفّار حربى بر سرزمین اسلامى عراق به شمار مى رفت.

مردم مسلمان عراق که سُلطه و نفوذ بیگانگان را بر ثروت، سرنوشت، عزّت و شرفِ خویش برنتابیدند، آمادگى خود را براى جهاد و جانفشانى در راه آزادى عِراق به مراجع تقلید و رهبران مذهبى نجف، اعلام کردند و از عالمان بزرگ شیعى ـ که همواره در گستره تاریخ، از پیشتازان مبارزه با سلطه کفّار و بیگانگان بودند ـ درخواست نمودند تا حکم جهاد صادر کنند و ملّت مسلمان و بیگانه ستیز عراق را بر ضدّ نیروهاى اشغال گر بسیج کنند.

رهبران بزرگ دینى در عراق و به ویژه نجف، به درخواست مردم پاسخ مثبت دادند و اعلام جهاد کردند. آنان فقط به صدور حکم جهاد بسنده نکردند، بلکه خود گام در میدان جهاد و مبارزه نهادند و طى نامه هایى از عشایر عراق خواستند که براى دفاع از بصره و سایر شهرهاى عراق آماده شوند. این قیام و جُنبش، یکى از مقاطع درخشان مقاومت مسلّحانه مسلمانان، برضد نیروهاى بیگانه بود.

یکى از جبهه هاى جنگ در نزدیک بغداد و کاظمین بود که رهبرى آن برعهده آیت الله شیخ مهدى خالصى بود.

پس از آن، گروه زیادى از عالمان و مراجع شیعه از نجف حرکت کردند و به بغداد رفتند و مردم بغداد، از آنان استقبال باشکوهى به عمل آوردند.

این رخدادها در سال 1333 ق. (1914م) به وقوع پیوست. این گروه از عالمان مجاهد عبارت بودند از: آیت الله سیّد مصطفى کاشانى، شیخ الشّریعه اصفهانى، سیّد محمّد سعید حبّوبى، سیّد محمّد حیدرى، سیّد ابوالقاسم کاشانى، سیّد محمّد آیت الله زاده، سیّد محمّدکاظم یزدى و... .

در این موقعیّت خطیر که اجانب بخشى از کشور اسلامى عراق را اشغال کرده بودند متأسفانه گروهى از کسانى که ادعاى مسلمان بودن هم داشتند با نیروهاى انگلیسى همکارى مى کردند.

این حرکت ضداسلامى، نیروهاى مجاهد را خشمگین کرد و بدین گونه بود که آنان براى رسوا ساختن این عناصر مزدور، از رهبران مذهبى استفتاء کردند که در این جا توجّه خوانندگان را به این استفتاء و پاسخ آن جلب مى کنیم:

«حضور علماء اسلام چه مى فرمایید درباره اشخاصى که ادّعاى مسلمانى مى کنند، امّا در جنگ اسلام و کفر، در مقام حمایت از دُوِل کفر برآمده و به کفّار حربى کمک مى کنند. این راه و روش آنان، چه حکمى دارد؟»

آیت الله سیّد مصطفى کاشانى به عنوان یک مرجع بیدار، آگاه و مبارز، این سؤال را چنین جواب مى دهد:

بسم الله الرحمن الرحیم

چنین شخصى که به کفّار حربى، مثل روس، انگلیس، ایطالى، فرانسه کمک کند، از گروه محاربین با خدا و پیغمبر خداست و او کسى است که در راه نابودى دین خدا و خاموش نمودن نور حقّ تلاش مى کند و دور نیست که تقویت و مساعدت دُوَل کافر، با قلم و زبان، بدتر باشد از کمک به آنان به سیف و سنان.

بر هر مسلمانى واجب است که این اشخاص را از این اعمال ننگین بازدارد و اگر ترتیب اثر نداد، از آنان تبرّى و بیزارى بجویند، هرچند پدر یا پسر یا برادر یا خویشان باشند.[24]

با صدور این فتوا و فتاواى سایر عالمان بزرگ حوزه نجف، مردم و عشایر عراق به جبهه هاى جنگ شتافتند و در نزدیکى شهر قرنه که محّلِ پیوند رودخانه هاى فرات و دجله است، جنگ هاى سختى بین مردم مجاهد عراق و قواى اشغالگر رخ داد جبهه دیگر جنگ، در حدودِ کوت العماره بود و تمام عالمان در آن منطقه، همراه مجاهدین حضور داشتند. مقاومت مردم، 18 ماه به طول انجامید، جنگ ها بیشتر شکل چریکى داشت، به گونه اى که قواى انگلیسى فلج شدند و شکست سختى بر آنان وارد شد، عده زیادى از آنان کشته شدند گروه بسیارى نیز به اسارت نیروهاى مجاهد درآمدند.

رهبران جهادى که در نزدیک خطوط مقدم درگیرى حضور داشتند، عبارت بودند از: آیت الله سیّد مصطفى کاشانى، سیّد محمّد حیدرى و فرزندانش، شیخ الشریعه اصفهانى و سیّد ابوالقاسم کاشانى که بسیار پرشور و فعّال و مسئولیت سرکشى به جبهه هاى جنگ را بر عهده داشت.

آیت الله سیّد مصطفى کاشانى با سن بالا و حضور در میدان جهاد، از عوامل پشت گرمى مبارزان بود. او در میدان جنگ، توان و نیروى خود را از دست داد و پس از آن، به کاظمین رفت و در آن جا ساکن شد.[25]

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آیت الله حاج میرزا محمد غروی تبریزی (آیت اخلاص)

او يكي از علماي واقعي و زاهد بود و تا آخر عمر، تدريس را ترك نكرد . در سرما و گرما و با كهولت سن، راه طولاني را پياده به مدرسه طالبيه مي آمد . چند بار شاگردانش عرض كردند: «حاج آقا چرا سوار تاكسي نمي شويد؟» فرمود: «من كه توان آمدن دارم، چرا مال امام را خرج كنم؟
No image

حضرت آیت الله حاج میرزا علی هسته ای اصفهانی

مرحوم هسته اي اصفهاني، موقعي كه آوازه و شهرت مرحوم آيت الله شهيد شيخ فضل الله نوري در ايران منتشر شده بود، وارد تهران شد و ابتدا به دروس برخي از اساتيد مشهور تهران رفت، ولي آنان را قابل استفاده براي خود نديد و دروس آنان را قابل مقايسه با اساتيد اصفهان ندانست.
No image

مرحوم حاج عباسعلی حسینی

در این بخش سیره ی تبلیغی مرحوم حاج عباسعلی حسینی بیان شده است.
No image

حاج شیخ حسن حجتی واعظ

رحوم حجتي واعظ، سخنوري بصير، شجاع، بليغ و فصيح بود . هنوز هم بعد از چهل سال از خاموش شدن اين خورشيد درخشان شمال، در افواه و السنه مردم سخن از ملاحت و شيريني سخنان وي مي رود .
No image

امام خمینی (ره) آینه مهر و قهر

امام در طول شبانه روز حتي يك دقيقه وقت تلف شده و بدون برنامه از قبل تعيين شده نداشتند . با توجه به شرايط سني و ميزان فعاليتي كه داشتند، باز هم ساعات خاصي را در سه نوبت - هر كدام، نيم تا يك ساعت - به اهل منزل اختصاص داده بودند كه هر كدام از ما كه مايل بوديم خدمت ايشان مي رسيديم و مسائل خودمان را مطرح مي كرديم.

پر بازدیدترین ها

No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)1

جت الإسلام دکتر محمد هادی امینی، فرزند برومند مرحوم آیت الله علامه امینی صاحب کتاب نفیس «الغدیر» نقل کردند:در سال 1349 هـ ش پس از وفات مرحوم پدرم علامه امینی، به خاطر تألیف و نشر کتابی به نام «قهرمان فخر» که در آن مطالبی بر ضد حزب بعث درج شده بود؛ دولت عراق تصمیم به جلب و محاکمه من گرفت.لذا مجبور به ترک نجف اشرف و عازم ایران شدم و در تهران اقامت گزیدم.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)3

انه اجدادی مرحوم حجت الاسلام برقعی محل آمد و شد علمای ربانی و دوستان آل الله در قم بود و خود ایشان نیز در اقامه عزاداری برای سالار شهیدان سعی بلیغی داشتند و معمولاً در دهه اول محرم هر سال پر رونق ترین مجالس عزاداری اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در منزل ایشان برگزار می شد و مورد عنایت طبقات مختلف مردم بود زیرا قدمت یکصد ساله داشت و نذورات بسیاری که هر سال در اختیار این بیت قرار می گرفت حاکی از نتایجی بود که مردم متدین قم و دیگر شهرها از توسلات خود در آنجا می گرفتند.
No image

شيخ جعفر مجتهدي (ره) 9

روزی در فصل زمستان هنگام خروج از منزل از شدت سرما دو عبا بر دوش انداختم در بین راه به سیدی از دوستان برخورد نموده و پس از اینکه مقداری از مسیر را با ایشان طی کردم متوجه شدم که از سرما بخود می لرزد، فوراً یکی از آن دو عبا را که بر دوشم بود و تازه تهیه کرده بودم به ایشان دادم.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)8

جناب مجتهدی در مورد عظمت معنوی جناب حافظ برای استاد مجاهدی نقل کرده اند :روزی مأمور شدم تا به اصفهان رفته و به مدت یک هفته مرکب یکی از روضه خوان های اهل بیت را تر و خشک کنم! ایشان می فرمودند:بعد از اتمام ماموریت ، از خانه که بیرون آمدم، مأموریت دیگری به من محول شد که بایستی به شیراز می رفتم. وقتی به دروازه قرآن شیراز رسیدم، نوری مرا تا حافظیه همراهی کرد.
No image

شيخ جعفر مجتهدي(ره)10

زمانی که آقای مجتهدی در قم بسر می بردند، دهه اول ماه محرم در منزلشان مراسم سوگواری و عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) برپا بود، یک روز عاشورا که در خدمتشان بودیم و بیرون اتاق در حیاط، مراسم عزاداری برقرار بود، یکمرتبه حالشان دگرگون شد و شروع به بیان صحنه ای از روز عاشورا نمودند و به طوری آن را مجسم کردند که هر روز عاشورا آن صحنه در نظرم آمده و هرگز آن را فراموش نمی کنم.
Powered by TayaCMS