كلمات كليدي : عموميت ازدواج، فراگيري ازدواج، تجرد قطعي
نویسنده : مريم اميني يخداني
یکی از شاخصهایی که در بحث ازدواج مطرح میشود، بحث عمومیت و فراگیری ازدواج در جامعه است. عمومیت ازدواج، معادل Marriage Commonality بهکار رفته است. واژه Marriage در لغت بهمعنی ازدواج و پیوند زناشویی و واژه Commonality بهمعنی عامه، عمومیت و توده مردم بهکار رفته است.[1] این مفهوم معمولاً همراه با مفهوم تجرد قطعی است در این مقاله این دو مفهوم باهم آورده شده است.
عمومیت ازدواج
عمومیت ازدواج، درجه رواج ازدواج را در جامعه نشان میدهد. نسبت افرادی که تا سن 50سالگی دستکم یکبار ازدواج کردهاند، از شاخصهایی است که در تعیین عمومیت ازدواج در یک جامعه بهکار گرفته میشود.[2]
درجه فراگیری ازدواج را با بررسی درصد افراد ازدواج نکرده در گروه سنی 54-50 ساله نیز میتوان شناخت. انتخاب این گروه سنی برای محاسبه فراگیری ازدواج بدین سبب است که پس از سنین مذکور احتمال ازدواج بسیار ضعیف است. پایین بودن نسبت درصد افراد ازدواج نکرده و مجرد در گروه سنی مذکور بیانگر فراگیری بیشتر ازدواج و برعکس بالا بودن این نسبتها نشان از درجه کمتر فراگیری ازدواج در جامعه دارد.[3]
معمولاً عمومیت ازدواج در نزد زنان بیش از مردان و در جوامع سنتی بیشتر از جوامع صنعتی است و تحت تاثیر مجموعه پیچیدهای از عوامل عقیدتی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی میباشد. براساس آمار بهدست آمده، از سه سرشماری اخیر، عمومیت ازدواج زنان روستایی بیشتر از زنان شهری و عمومیت ازدواج مردان شهری در هر سرشماری نسبت به سرشماری قبل افزایش داشته است.[4]
تجرد قطعی
موضوع دیگری که در تحلیلهای ازدواج و همراه با عمومیت ازدواج مورد توجه قرار میگیرد، تجرد قطعی است. این شاخص بیانگر نسبت درصد کسانی است که هرگز ازدواج نمیکنند. از سن 45سالگی به بعد برای زنان و از سن 50سالگی برای مردان، درصد ازدواج نکردهها تقریباً ثابت میماند، براین اساس سنین 45 و 50سالگی را به ترتیب برای زنان و مردان سن تجرد قطعی نامیدهاند. تحقیقات مختلف نیز گویای آن است که سن 50سالگی مشخص کننده تجرد قطعی است. بدین جهت سنین نزدیک به 50سالگی برای تعیین شاخص تجرد قطعی است.[5]
نسبت تجرد قطعی، شاخصی است که اندازهاش متغیر و در جوامع مختلف تحت تاثیر عوامل اقتصادی-اجتماعی، فرهنگی، عقیدتی و مذهبی متفاوت از یکدیگر است. معمولاً تجرد قطعی نزد مردان بیش از زنان است. مهاجرت از عواملی است که میتواند در تجرد قطعی تاثیرگذار باشد. از آنجا که حرکتهای مکانی و مهاجرت در بین مردان متداولتر از زنان است، گاه در مناطقی که بهشدت مهاجرفرست هستند، تجرد قطعی زنان بیشتر از مردان میشود و در عوض در مناطق بهشدت مهاجرپذیر تجرد قطعی مردان افزایش مییابد. در سالهای بلافاصله بعد از جنگ دوم جهانی به سبب تاثیر عامل مهاجرت، تجرد قطعی زنان در کشورهای مهاجرفرستی چون ایتالیا، انگلستان و بلژیک افزایش یافت. در حالیکه در همین سالها در کشورهای مهاجرپذیر، مانند آمریکا و کانادا، تجرد قطعی مردان افزایش یافت. و این امر در واقع سرآغاز توجه به بحث عمومیت و فراگیری ازدواج قرار گرفت.[6]
نسبت تجرد قطعی را با S50 نشان میدهند و فرض را براین میگذارند که این نسبت از افراد دیگر ازدواج نخواهند کرد. نسبت تجرد برای سن یا گروه سنی i به صورت زیر محاسبه میشود:
که در این فرمول، S i نسبت مجردان، Ps (i) شمار افراد هرگز ازدواج نکرده سن یا گروه سنی i و P(i) جمعیت سن یا گروه سنی i میباشد.
براین اساس نسبت تجرد قطعی (S50) در توزیع سنی منفرد از طریق رابطه زیر بهدست میآید:
چنانچه توزیع سنی به تفکیک گروههای سنی پنجساله باشد، نسبت تجرد قطعی (S50) میانگین نسبت تجرد قطعی گروه سنی 49-45ساله و گروه سنی54 -50ساله خواهد بود. در این حالت: [7]
بنابراین میتوان گفت بین نسبت تجرد قطعی و عمومیت ازدواج رابطه زیر برقرار است:
نسبت تجرد قطعی +نسبت عمومیت ازدواج= 1
برای محاسبه عمومیت ازدواج از مفهوم مخالف تجرد قطعی استفاده میکنیم، یعنی:
1-S50
را میتوان عمومیت ازدواج تلقی کرد.[8]
به این ترتیب با داشتن یکی از مقادیر تجرد قطعی یا عمومیت ازدواج میتوان شاخص دیگر را محاسبه نمود. برای مثال، در مورد مردان استان همدان در سال 1375، با توجه به دست آمده برای تجرد قطعی، شاخص عمومیت ازدواج چنین محاسبه خواهد شد:
رقم بهدست آمده گویای آن است که عمومیت ازدواج در بین مردان استان همدان در سال 1375 بسیار بالا و تقریباً 99 درصد است. به این ترتیب باید گفت که تا سن پنجاهسالگی تنها یک درصد از مردان استان همدان هرگز ازدواج نکرده بودند.[9]