بطور کلی انحراف از هر مذهب و مکتب و نظامی فراگیر بوده، ولی بسیاری از انحرافات در موازات اندیشه اصلی به حیات خود ادامه میدهد و این گونه خود را وامدار حقائق مکتب اصلی معرفی می کند. اما در مواردی آنچنان فرقه سازی صورت میگیرد که اندیشه اصلی را وامدار فرقه خویش معرفی میکند و این تحریف در واقع به ریشه دواندن اندیشه اصلی منجر شده و تاریخ را به نام خویش اختصاص میدهد. در مکتب تشیع دردناکترین تحریفی که رخ داده، از این قبیل میباشد. با ظهور فرقه منحرف سبائیه در دامن حقانیت تشیع این مکتب به صورت اصل معرفی شد و تشیع منشعب و متاثر از آن اعلام شد و این چنین تبلیغ میشود و تا به امروز نیز این کژ اندیشی کورکورانه ادامه دارد. البته نباید این نسبت ناروا را بدون پشتیبانی دشمنان شیعه تلقی کرد. زیرا دشمنی با شیعه علوی از روز سقیفه تا به امروز ادامه دارد و دشمنان تشیع این چنین اراده راسخی را به هر عنوانی ادامه دادهاند اما اراده خداوند پشتیبان مکتب حق علوی است. در این نوشتار کوتاه به خلاصهای از شخصیت و زندگی و عملکرد عبدالله بن سبا و فرقه او و برداشت بی ربط دشمنان از این فرقه در متهم ساختن تشیع اشاره میشود.
بنیانگذار سبائیه
عبدالله بن سبا حمیری[1] یهودی زادهای از اهل صنعا ست؛ مادرش در زمان عثمان به اسلام روی میآورد،[2] اما نه برای هدایت یافتن بلکه گمراه نمودن مسلمین پا به چنین صحنهای گذاشت و نیتی جز به انحراف کشیدن مسلمین نداشت چنانکه پولس یهودی مسلک به مسیحیت روی آورد اما برای انحراف در مسیحیت و به کفر کشاندن ایشان[3] ابن سبا برای پیش برد اهداف خویش مناطق مسلمانان را از جمله حجاز و بصره و کوفه و شام به تبلیغ پرداخت و در شام مورد توجه قرار نگرفت و به هیچ یک از اهداف و نیات خود نرسید و او از شام اخراج شد. و به سوی بزرگترین شهر تمدن باستانی، شهر فراعنه شتافت. در آنجا به تبلیغ و گمراه نمودن مردم پرداخت و آنها را بر ضد عثمان تحریک کرد.[4]
اندیشههای سیاسی ابن سبا
ابن سبا اندیشهها و افکارش را به مردم مصر القاء نمود بطوریکه مورد توجه ایشان واقع شد که به چند نمونه اشاره میکنیم:[5]
1 قائل به رجعت پیامبر اکرم (ص) بود و استدلالش برای مردم این بود که رجعت عیسی بن مریم (ع) قطعی است پس چرا رجعت پیامبر اکرم (ص) که از عیسی بن مریم (ع) افضل است مورد انکار میباشد و برای این عقیده به آیه شریفه نیز استاد میجسته: «ان الذی فرض علیک القرآن لرادک الی معاد» به این بیان مردمی از مصر را معتقد به رجعت پیامبر اکرم (ص) نمود. و این گونه بود که عقیده به رجعت را جعل کرد.
2 پس از فارغ شدن از جعل رجعت برای مردم به تبیین نبوت و وصایت و خاتمیت پرداخت و این گونه وانمود کرد که از طرف خداوند 1000 نبی آمدند که هر یک 1000 وصی و جانشین داشتند. و خاتم الانبیا پیامبر اکرم (ص) است و خاتم الاوصیا علی بن ابی طالب (ع) است.
3 ظالمترین مردم را کسی معرفی کرد که جانشینی علی بن ابی طالب (ع) را انکار کند و وصایت را در مورد علی بن ابی طالب (ع) رعایت نکند.
4 سپس اعلام نمود که عثمان امروز بدون داشتن حقی به غصب خلافت پرداخته در حالی که خاتم الاوصیا علی بن ابی طالب در میان ماست.
دستاورد سفر به مصر
او با افضای تدریجی این مسائل در مصر به گروه کثیری از مردم مفتون دست پیدا کرد و این جا بود که از این نیروی بدست آمده استفاده کرد و با مکاتباتی که با عوام اهل بصره و کوفه انجام داد[6] زمینه خیزش و انقلاب و یا آشوبی را در پایتخت اسلام (مدینة الرسول) بوجود آورد عوامل دیگری نیز او را کمک کرد تا زودتر نیروی بوجود آمده انقلابی را به کشمکش در دامن اسلام تبدیل کند و به این ترتیب آشوبی بزرگ را ترتیب داد و با قتل عثمان و سپس به قدرت رسیدن علی بن ابی طالب (ع) به اهدافی که داشت رسید.[7]
بهره برداری مخالفان شیعه از ابن سبا
کلیه این مطالب ماخوذ از منابع اهل سنت است بطوریکه دیدیم، تشیع با این نگاه ساخته و پرداخته یهودی زادهای آشوبگر میشود و همانطور که پولس یهودی و جنایتکار در مسیحیت رخنه کرد و آن را به خرافه و غلو در مورد عیسی بن مریم تبدیل کرد این یهودی نیز اسلام را منحرف کرده و شیعه را بدتر از یهود و نصاری معرفی می کند.[8] ما در مقام پاسخگویی به این مطالب نیستیم ولی نباید فراموش کرد که عملکرد شخص عثمان و دستگاه اموی او تا چه حد به صحابه بزرگ مانند ابوذر و عبدالله بن مسعود و عمار یاسر و مردم فشار آوردند. نباید نقش بزرگان اسلام که هر یک ادعای خلافت داشتند مانند طلحه و زبیر و نیز همسر پیامبر و دختر ابوبکر عایشه و حیله گرانی مثل مروان بن حکم را در قتل عثمان فراموش کرد و نباید از طرفداران ایشان که در جنگ جمل در لشگر 30 هزار نفری نمایان شد غفلت داشت و نباید نادیده گرفتن نصایح امیرالمومنین علی (ع) توسط عثمان را فراموش کرد و تمام وقایع مهم تاریخ را به دست عبدالله بن سبا و مصریان دانست.[9]
نکته باریکتر ز مو اینجاست که اجماع امت بنابر رای اهل سنت عامل تعیین رهبر و جانشین پیامبر است به دلیل لاتجتمع امتی علی الخطا و حال آنکه اجماعی برای ابوبکر و عمر و عثمان و خلفای اموی و عباسی روی نداد بلکه صرفا کودتا و یا انتخاب شخصی و یا حداکثر حزبی بوده اما در مورد خلافت (با صرف نظر از بیعت امت اسلام در غدیر خم با حضور پیامبر (ص) و مسلمانان جهان) امیرالمؤمنین علی (ع) در کوفه اجماعی رخ داده که در طول تاریخ اسلام بی نظیر بوده ولی غرض ورزان اهل سنت خواستهاند چنین پدیده مهم بی نظیری را به عملکرد ابن سبا منسوب کنند.
اعتقادات ابن سبا و گروه سبائیه
با توجه به کتب تاریخ و نیز عقاید و تفسیر میتوان به آراء مکتب سبائیه و نیز ابن سبا پی برد که قبلا به مقداری از آن اشاره شد و در ادامه میافزاییم:
عقاید و عملکرد ابن سبا
1 معتقد به رجعت پیامبر اکرم (ص) و علی بن ابی طالب (ع) به دنیا است.[10]
2 قرآن موجود را جزئی از نه جزئی میداند که به ما نرسیده و معتقد است که امام علی (ع) به مابقی قرآن علم دارد.[11]
3 شهادت امیرالمومنین علی (ع) را منکر شد وایشان را زنده قائم میداند تا مالک زمین شود.
4 علنا اظهار طعن و بیزاری از ابوبکر و عمر و عثمان و صحابه و دشمنان علی (ع) میجست و مدعی بود که در این کار مامور از جانب امام است.
5 اولین کسی است که قول به وجوب امامت علی بن ابی طالب را شهرت داد.[12]
اعتقادات سبائیه به این صورت ذکر شده است
1 معتقد به الوهیت علی بن ابی طالب بوده همان طور که نصاری در مورد عیسی بن مریم قائلاند.[13]
2 علی بن ابی طالب را در سحاب میدانند لذا رعد رعد و برق را صوت و خشم و یا تبسم علی (ع) میدانند و یارانش هنگامی که صدای رعد را میشنیدند جواب میدادند: علیک السلام یا امیرالمؤمنین .[14]
3 بعد از رسول الله با توقف به امامت علی بن ابی طالب، اولین گروه واقفه را تشکیل دادند.
4 با توقف در امامت امیرالمؤمنین علی (ع) و انکار شهادت ایشان و قول به مهدویت ایشان اولین گروه غلو را تشکیل دادند.[15]
روایات اهل بیت (ع) در مورد ابن سبا
1 عبدالله بن سبا ادعی نبوت نمود و معتقد بود که امیرالمومنین علی (ع) خداست (تعالی عن ذلک)، این مطلب به امیرالمومنین رسید و او را خواند و از او پرسش نمود او نیز اقرار کرد و گفت: انت هو. در جان من القا شده است که تو خدایی و من نبی. امیرالمومنین او را محبوس کرد و سه روز فرصت توبه داد ولی او توبه نکرد و امیرالمومنین او را با آتش سوزاند.[16]
2 شیطان او را به این راه کشاند و این مطالب را در جان او القا کرد.[17]
3 او بر خدا و رسولش دروغ میبندد.[18]
4 خدا عبدالله بن سبا را لعنت کند او ادعای ربوبیت برای امیرالمومنین عبد مطیع خدا بود، وای بر آنان که بر ما دروغ میبندند.[19]
5 خدا لعنت کند کسانی را که بر ما دروغ میبندند، من به یاد عبدالله بن سبا افتادم و موهای بدنم راست شد امر عظیمی را ادعی نمود، که صاحبش نبود خدا لعنتش کند، والله علی عبد صالح خدا و برادر رسول خدا بود[20]
6 ما اهل بیت، راستگویان هستیم و کسانی که بر ما دروغ میبندد مطرود هستند.[21]
امیرالمومنین علی (ع) در برابر ابن سبا
در مورد چگونگی برخورد ایشان با عبدالله بن سبا چند گونه نقل متفاوت از روایات و تاریخ را میتوان مشاهده نمود.
در روایات گذشته آمده است که امیرالمومنین بعد از سه روز استتابه و عدم توبه عبدالله بن سبا او را به وسیله آتش نابود کرد اما در فرق الشیعه نوبختی از اعاظم علمای شیعه در قرن سوم آمده است که او در شهر مدائن شهادت امیرالمومنان را انکار کرد و قائل به مهدویت شد.[22] و در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید آمده است که تعدادی از یاران امیرالمومنین من جمله ابن عباس در مورد ابن سبا نزد امیر المومنین شفاعت کردند. وعرض نمودند که او توبه کرده و امیر المومنین به شرط این که او در کوفه اقامت نداشته باشد او را آزاد نمود و وقتی شهادت امیرالمومنین علی را شنید تکذیب کرد و به اظهار مطالب پرداخت.[23] در برخی کتب عقاید آمده است که او در کوفه به اظهار این مطالب پرداخت و امیرالمومنین او را خواست ولی او فرار کرد و به قرقیس اقامت جست[24] و در برخی دیگر دارد که او تبعید شد[25] به هر حال بعضی از جوانب زندگی او مجهول است.
ابن سبا اسطوره ساختگی تاریخ
آنچه به طور قطع میتوان ادعی کرد این است که تاریخ چهره عجیبی از زندگی ابن سبا را نشان میدهد و عدهای از محققین به افسانهای بودن این شخصیت اذعان نمودهاند. اگر بعضی از جوانب زندگی او به طور قطع ثابت باشد (مانند غلو او در مورد امیرالمومنین علی (ع) و کشته شدن و یا تبعید شدنش) در اینکه او انقلابی بزرگی باشد که توانسته شورشی علیه عثمان و امویان بپا کند و زمینه ساز حکومت علوی باشد ترجیحاً خود افسانهای غلو آمیز است.