دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فرقه ازارقه

No image
فرقه ازارقه

نویسنده : محمد محسن مرداني

كلمات كليدي : ازارقه، اباضيه، خوارج، نافع ابن ازرق، تحريم تقيه

در دهه­های اول ظهور اسلام در میان مسلمانان گروه­هایی بوجود آمدند که حاصل نگاه ناصحیح و افراطی آنان به دین بوده است. کج اندیشی، حماقت و نادانی آنان تا جایی پیش رفت که منجر به کناره­گیری از سپاه صفین و جنگ با حضرت علی(ع) و سرانجام شهادت آن حضرت به دست این گروه­ها شد.

در جریان خروج خوارج از سپاه حضرت علی(ع) اختلافاتی میان آنان بوجود آمد و گروهی راه اعتدال را در پیش گرفتند و گروهی بر تندروی­های خوارج باقی ماندند. مسلمانان نیز برای تشخیص این افراد هر گروه را به نام رهبر آن گروه می­شناختند. مثلا پیروان عبدالله بن اباض را اباضیه و پیروان نافع ابن ازرق را ارازقه نامیدند.

شاخصه اصلی جدایی ازارقه از دیگر گروه­های خوارج تندروی آنان در محکوم ساختن قعود و وجوب قیام به شمشیر و برخورد با دیگر مسلمانان است.

با اینکه در مدت کوتاه حضور ازارقه افرادی اهل دانش و ادب و شعرا و خطباء بزرگ در میان آنها دیده می­شود ولی آنچنان درگیر جنگ و خونریزی بودند که فرصتی برای تدوین تعالیم دینی و اعتقادات خود نیافتند و بیش از آنکه یک فرقه دینی باشند یک گروه جنگی هستند.

پیدایش ازارقه:

موضع گیری خوارج در هنگام خروج از سپاه حضرت علی(ع) در جنگ صفین و بعد از شکست در جنگ نهروان در سال 37 هـ.ق به دو گرایش اصلی و مقابل هم تبدیل شد. گروهی که قیام به شمشیر را واجب می­دانستند و گروهی که از آنان به عنوان قعده یا نشستگان یاد شده که تقیه و عدم جنگ را نیز با شرایطی جایز می­دانستند.

شورش­ها و خروج این فراد بر ضد حکومت علوی باعث شده بود که حاکمان عراق به طورکلی نسبت به آنان سخت گیری داشته باشند. نقطه اوج این سخت گیری­ها در زمان حکومت عبید الله بن زیاد است که بعد از مدتی که با آنان همراهی می­کرد، ناگهان دست به قتل عام آنان زد[1] و ابوبلا مرداس را -که رهبر فکری خوارج و از اهل قعود بود ولی مورد قبول هر دو گروه قرار داشت- به قتل رساند.[2]

این برخورد ابن زیاد باعث شد که در زمان انتقال قدرت از بنی امیه به مروان مواضع سیاسی خوارج تندرو به میانه رو نزدیک­تر شود. با قیام ابن زبیر در مکه علیه حکومت، خوارج بصره علی­رغم همه اختلافات اصولی که با هم داشتند، ائتلافی سیاسی را تشکیل دادند و به کمک و همراهی ابن زبیر پرداختند که در رأس آنها نافع بن ازرق قرار دارد. اما با آمدن خبر مرگ یزید و بازگشت سپاه شام دوباره پای اختلافات به میان آمد و نافع و یاران او به بصره بازگشتند.

در میان حوادث سال 64 هـ.ق که بصریان درگیر منازعات قومی خود بودند و جنگ ها و کشتارهای وسیعی به راه انداخته بودند، نافع و پیروان او بیشترین استفاده را برده و یک اردوی قوی در بصره سرو سامان دادند.[3]

بعد از پایان درگیری­های بصره و توافق قبایل، نافع که ماندن در بصره را صلاح نمی­دانست به همراه یارانش با یک حرکت دسته جمعی به اهواز هجرت کرد و بدین ترتیب اولین هسته قوی و نیرومند ازرقی را در اهواز بوجود آورد که سرآغاز رشد ازرقیان شد.[4]

نافع در سال 65 هـ.ق با نیروهای خود به بصره حمله کرد و قسمت هایی از بصره را تصرف کرد ولی با مقاومت سپاه بصره مواجه شد و به دولاب[5] عقب نشینی کرد و جنگ دولاب میان نافع و سپاه بصره در این منطقه در گرفت که به کشته شدن نافع و بعضی از سران ازارقه انجامید.

اعتقادات ازارقه:

1ـ تکفیر مخالفان:

برخلاف اباضیان که مخالفان خود را کافر به کفر نعمت می­پنداشتند، ازارقه صراحتا مخالفان خود را کافر به کفر شرک به معنای خروج از دین اسلام می­دانستند.[6]

طبق همین اعتقاد بود که حضرت علی(ع) را کافر شمردند و بعد از ایشان به عثمان و طلحه و زبیر و این عباس هم همین نسبت را دادند.[7]

این اعتقاد تا جایی پیش رفت که آنان با دیگر مسلمانان همانند مشرکان رفتار می­کردند و تعرض به جان و مال آنها را حلال و ازدواج با آنها را حرام می­دانستند[8] و در این کار به این آیه قرآن استناد می­کردند که می­فرماید:

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرینَ یُجاهِدُونَ فی‌ سَبیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیم[9]

بر پایه همین اعتقاد کشتن مخالف حتی بدون دعوت و اتمام حجت جایز بود و از شیوه امتحان که وحشتناک­ترین روش برای دفع جاسوسان و افراد مردد است استفاده می­شد به این ترتیب که اسیری از مخالفان را به شخصی که تازه به اردوی ازرقیان هجرت کرده بود می­دادند تا او را بکشد و میزان اعتقاد خود را به مکتب ازرقی ثابت کند.[10]

عجیب­تر اینکه ازرقیان به زنان و کودکان نیز رحم نمی­کردند و کشتن زنان مخالفان را جایز می­دانستند و در مورد اطفال نیز اعتقاد یهود را داشتند که اطفال بر دین پدران خود هستند و در دنیا قابل کشتن و در آخرت سزاوار جهنم و آتش می­باشند.[11]

2ـ تحریم تقیه:

سختگیرانه ترین قول در مورد تقیه را می­توان در مواضع ازارقه مشاهده کرد. آنها تقیه را در قول و عمل جایز نمی­دانستند.[12]همچنین در ابتدای بحث عنوان شد که نافع بعد از مساعد شدن اوضاع بصره به اهواز کوچ کرد و با دارالهجره خواندن اهواز اعلام کرد که هجرت به اهواز واجب است و اگر کسی در جایی غیر از دارالهجره مقیم شود حتی اگر هم عقیده با آنان باشد کافر است.[13]

آراء فقهی:

1. وجوب نماز و روزه بر حائض.

2. حلال شمردن امانات مخالفین و عدم لزوم ارجاع آن.

3. محدود کردن حد قذف به زنان محصنه و انکار آن در مورد مردان محصن.

4. قطع دست سارق بدون رعایت نصاب معین.

5. انکار مشروعیت رجم در زنان محصنه.[14]

نفوذ سیاسی و اجتماعی:

با مطالعه تاریخ ازارقه به این نکته می­رسیم که بعد از هجرت نافع بن ازرق به اهواز نفوذ آنان در ایران هر روز بیشتر شده تا جایی که در فارس، سیستان، کرمان و حتی در طبرستان و ری هم حضور داشته اند.

این نفوذ و پیشروی در خاک ایران بدون جلب حمایت مردم امکان پذیر نبوده است و ازارقه حمایت مردم را به روش­ها و صورت­های مختلف به دست آورده بودند.

از مهم ترین دلیل های نفوذ آنان می­توان به موارد زیر اشاره کرد:

1. حکم به تکفیر مخالفان و مباح دانستن اموال و دارایی آنان برای خود و حتی برای بردگان باعث شد که بردگانی که محدودیت های زیادی داشتند به این گروه بپیوند تا هم خود را از بندگی اربابان نجات دهند و هم اموال و دارایی آنان را به دست آورند.

2. حکم ازارقه به شرط نبودن نسب قریشی در امامت و سابقه دشمنی اعراب با عجم و ایرانیان شرایطی را بوجود آورد که ایرانیان بتوانند از این فرصت استفاده کرده و با پیوستن به این گروه برای بدست آوردن امتیازات و مقام های اجتماعی مبارزه کنند.

3. یکی از موارد عجیب هم برخورد ازارقه نسبت به اهل کتاب و نامسلمانان بود. ازارقه که مسلمانان مخالف خود را کافر و جان و مال آنان را حلال می­دانستند ولی نسبت به اهل کتاب همان برخورد عامه مسلمانان را داشتند و حقوقشان را محترم می­دانستند و از این راه عده­ای از اهل کتاب را به خود جذب کردند.

مقاله

جایگاه در درختواره فرق و مذاهب غیرشیعی - خوارج - ازارقه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

فرقه اباضیه

No image

فرقه نجدیه Najdyh

No image

نواصب

No image

اخنسیه

No image

صفریه

Powered by TayaCMS