كلمات كليدي : عادل شمردگي، مسيح، پولس، پلاگيوس، آكوستين، ايمان، عمل
نویسنده : محمد صادق احمدي
در سیر تاریخی تمامی ادیان، رویدادهای مشترکی وجود دارد. یکی از این رویدادها ظهور گرایشهای متفاوت از یک دین است که پس از بنیانگذاران به وجود میآید ، زیرا هر یک از این گرایشها میپندارند که تعالیم صحیح و تفسیر راستین از آموزههای پیشوای خود را ارائه میکنند. در کلیسای مسیحی نیز پس از صعود عیسی مسیح به آسمان درباره بسیاری از باورهای او اختلافات اساسی رخ داد. در مسیحیت علاوه بر این موضوع (اختلاف در فهم از دین) مشکل دیگر این بود که پس از مسیح، پولس نیز اقدام به وضع مبانی دینی جدیدی کرد.
"جان ناس" تاریخ نگار مسیحی در تأیید این مساله میگوید: «باید گفت آن دین عیسوی که پیروان عیسی روی شالوده ایمان به او بنیاد نهادند، غالبا در صورت و معنا با تعلیم آن معلم فرق بسیار دارد...»[1] و در جای دیگر در مورد شخص پولس این گونه آورده است: «پولس حواری را غالبا دومین مؤسس مسیحیت لقب دادهاند و مسلما او در این راه جهاد بسیار کرد و فرقه طرفداران اصول و شرایع موسوی را مغلوب ساخت به طوری که آنها اهمیت موقع و مقام خود را بر اثر مساعی پولس از کف دادند، ولی اهمیت او بیشتر از آن جهت است که وی اصول لاهوت و مبادی الوهی خاصی به وجود آورد».[2]
"جوان گریدی" که خود مورخ و الهیدانی مسیحی است نیز در مورد تغییرهای پولس مینویسد: پولس به خاطر توسعه یافتن افکارش متهم شده است که آن قدر مسیحیت را تغییر داد که گویی مؤسس دوم آن است.[3]
با صرف نظر از بحث در مورد راستی یا ناراستی پولس رسول؛ برخی از آموزههایی که او وارد جهان مسیحیت کرد تا به امروز مسیحیان را دچار اختلافاتی کرده است. یکی از مهمترین این باورها "عادل شمردگی" است.
عادل شمردگی
عادل شمردگی یکی از باورهایی است که در طول تاریخ کلیسای مسیحی معانی متفاوتی بخود گرفته است. بنابر این باید در مقاطع مختلف تاریخی معنای آن و اختلاف فهمهای آن بخوبی روشن شود و بحث در مورد عادل شمردگی را باید در کلیسای نخستین، کلیسای زمان آباء و کلیسای دوران اصلاحات پیگیری کرد.
عادل شمردگی و کلیسای اولیه
اصطلاح "Justification" در معنای لغوی خود (و نیز در عهد قدیم) بر حکم و قانون دادگاهی و شریعت، دلالت ضمنی دارد و در اصطلاح به معنای عادلشدن و گناهکار نبودن است.[4]
البته این به این معنا نیست که عبارت justification در متن مقدس عبری فقط در این معانی بکار رفته باشد، بلکه موارد کاربرد این لغت بیش از اینهاست.
اما در مواعظ عیسی این عبارت در موعظه عیسی برای پیروانش روایت شده است. مثلا در نخستین موعظه برای پیروانش، عیسی در فرازی از سخنانش میگوید: «تا "پارسایی" (justice) شما از علما و فریسیان افزون نشود داخل ملکوت آسمان نخواهید شد.»[5] البته کلمه justice در این کلام عیسی معنای گستردهای دارد و در این کاربرد بیشتر معادل تقدس و پرهیزکاری است.
دومین جایی که عیسی این عبارت را بکاربرده نیز در آیه نخست از باب ششم انجیل متی است که میگوید: «"پارسایی" خود را در برابر دیدگان مردم بجا میاورید به این نیت که شما را ببینند، که در این صورت نزد پدر در آسمان پاداشی نخواهید داشت.»[6]
به نظر میرسد در بیشتر تعابیر عیسی همین معنا مورد نظر باشد.
اما در کلام پولس رسول تا حدی این معنا تغییر میکند زیرا در الهیاتی که او پایه ریزی کرده است، این عبارت تا حد زیادی با گناه و نجات از آن گره خورده است. منظور پولس از "عادل محسوبشدن" یا "عادلشمردهشدن" بیشتر به معنی داشتن رابطه صحیح با خداست تا دریافت یک حکم قانونی و اعلام عادل شمردگی.
از نظر پولس، خدا گناهکارن توبهکار را میبخشد و ایشان را برابر رضای خود دوباره احیا میکند و در ارتباط صحیحی با خود و اراده خود قرار میدهد. پولس در مورد عادل شمرده شدن روی پنج اصل تاکید دارد:
1- داشتن ارتباط صحیح با خدا یک عطا و هدیه از طرف اوست. (رومیان 3: 24)
2- این ارتباط صحیح به واسطه فدیهای است که در عیسی مسیح است.( رومیان 3: 24)
3- این ارتباط صحیح از راه فیض بدست آمده و با ایمان به عیسی حاصل میشود.( رومیان 3: 22- 24)
4- با ایمان به مسیح دارای ارتباط صحیح با خدا شده و "عادل شمرده" میشویم.[7]
بنابر این روشن است که معنایی که پولس از این عبارت استفاده کرده با معنایی که خود عیسی بکار برده تفاوت فاحشی دارد و بر مبنای الهیات خود پولس قرار دارد.
نکته جالب اینجاست که عادل شمردهشدن در همان کلیسای نخستین مسألهای چالشی بوده و اتفاقی نبوده است. مثلا یعقوب رسول در رسالهاش در مورد چگونگی عادل شمرده شدن با پولس رسول به مخالفت برخاسته و بر خلاف پولس که ایمان را تنها راه عادل شمرده شدن معرفی میکند؛ علاوه بر ایمان، روی اعمال نیز تأکید جدی دارد. او در قسمتی از رسالهاش درباره این موضوع میگوید: «پس میبینید که با اعمال پارسایی انسان ثابت میشود نه با ایمان تنها.»[8]
عادل شمردگی در دوره آباء کلیسا
اما با گذر از دوره نخست کلیسا و رجوع به دوره آباء باز هم میتوان اختلاف در فهم این عبارت را بوضوح دید. پررنگترین چالش در مورد "عادل شمردهشدن" در زمان آباء کلیسا مربوط به نزاعی است که بین دو تن از بزرگترین اندیشمندان مسیحی در این زمان روی داد.
در قرن پنجم میان آگوستین و پلاگیوس نزاعی سخت درگرفت. در این نزاع بحث بر سر این بود که اعمال نیک در نجات انسان دخیل هستند یا نه؟ آگوستین که خود زندگی در گناه را تجربه کرده بود و به ناگاه و با یک تجربه شخصی مؤمن شده بود؛ معتقد شد که انسان و اعمال نیکش در نجات هیچ فایدهای ندارند و این فیض خداست که شامل حال هرکس شود برای نجات او کفایت میکند.
اما در طرف مقابل پلاگیوس که از بی اخلاقی شدیدی موجود در جامعه رنج میبرد؛ یکی از عوامل این امر را در همین دیدگاه آگوستین میدانست. بنابراین به مبارزه با این اعتقاد برخاست و روی اعمال انسان تأکید کرد. او با شور و حرارت به مانویت و شرک که هنوز دامن گستر بود و نیز به مسیحیت رسمی و لاقید در جامعه مرفه رومی حمله میکرد.[9]
پلاگیوس معتقد بود که سرشت انسانی ذاتاً گناه آلود نیست. گناه آدم، تنها به خودش آسیب رساند نه به همه نسل انسانی، آدم نمونهای از گناه را عرضه کرد که به تقلید منجر شد؛ نه عیبی که به وسیله همه به ارث برده شود. بنابراین هر کودکی با توانایی انتخاب راه صواب متولد میشود. انسان، اگر درست انتخاب کند، میتواند بدون گناه زندگی کند و این امر حتی قبل از ظهور مسیح هم بود.[10]
گرچه این نزاع در همان زمان با دخالت امپراتور برطرف شد؛ اما اکثر امپراتوران و پاپهای بعدی، پلاگیوسی یا نیمه پلاگیوسی بودند.
عادل شمردگی (آمرزیدگی) در دوران اصلاح دینی[11]
مساله آمرزیدگی پس از جریان پلاگیوس دچار تحول جدیای نشد تا اینکه در دوران اصلاحات بار دیگر به یکی از محورهای اختلاف بین مسیحیان تبدیل شد. در ابتدای نهضت اصلاحات، عادلشمردگی به یک مسأله مهم تبدیل شده بود و اهمیت آن بیشتر به رویکرد خاص لوتر به این آموزه باز میگشت.
لوتر پس از انجام عبادات بسیار و زندگی رهبانی در این اندیشه فروغلتید که اگر بنا باشد خدا با عدالت خود بر بندگان رفتار کند با توجه به گناهان بندگان همگی راهی جهنم خواهند بود. بنابراین بمرور از عدالت خدا متنفر شده بود. این امر ادامه داشت تا اینکه در اوج آشفتگی در مناره دیری آگوستینی مکاشفهای برایش رویداد.
پس از این مرحله او معتقد شد که آمرزیده شدن به سبب اعمال انسان نیست؛ بلکه فیض و لطف خداست و انسان تنها دریافت کننده آن است. پس از این مرحله ایمان که از فیض خداست سبب اتحاد مومن با مسیح میشود. اما با همه اینها انسانی که عادل شمرده شده میتواند گناهکار هم باشد، چون اعمال نقشی در عادل شمرده شدن ندارند.[12]
در نتیجه دیگر نیازی به پرداخت پول و اعتراف نزد کشیش برای ایجاد رابطه با خدا و در نهایت نجات یافتن نیست؛ بلکه هر کسی که مشمول فیض خدا شده است میتواند مستقیما با خدا رابطه داشته باشد.
تسوینگلی دیگر رهبر اصلاح طلبان در این دوره، بر خلاف لوتر مخاطب خود را فرد فرد مسیحیان نمیدانست بلکه به فکر اصلاح جامعه بود و اصلا دغدغهای درباره آمرزیدگی نداشت.[13]
"مارتین بوسر" نیز برای جبران برداشتی که از تعلیم لوتر درباره آمرزیدگی میشد و سبب ضعف و سستی اخلاقی میشد؛ آموزه آمرزیدگی مضاعف را مطرح کرد به این معنا که یک آمرزیدگی پیش از ایمان است و آن همان فیض خداست که لوتر تعلیم داد. دیگری آمرزش پس از ایمان است که همان اطاعت از اراده الهی است.
کالون نیز معتقد بود که ایمان موجب اتحاد مؤمن با مسیح است و نتیجه این اتحاد آمرزیدگی و تولد دوباره مؤمن برای مسیحگونه شدن است. این مسأله بخوبی نشان میدهد که رهبران تفکرات یکسانی در مورد عادل شمردگی نداشتند.
در یک برداشت کلی میتوان گفت که کلیساهای پروتستان بیشتر روی عادل شمردگی از راه ایمان تأکید دارند.[14]
اما از آنجا که این مسأله برای کلیسای کاتولیک مساله مهمی بود، در شورای ترنت نسبت به آن به شدت جبههگیری گردید. در این شورا در فرمانی که در رابطه با عادل شمرده شدن صادر شد، آمده است:
«... اراده آزاد گرچه از قدرتش کاسته شده و به افول گراییده، به هیچ وجه در انسان خاموش نشده است... انسانها با رعایت فرمانهای خدا و کلیسا در حالی که ایمانشان با کارهای خیر توام میشود، آن عدالتی را که از طریق فیض مسیح دریافت کردهاند، افزایش میدهند و بازهم عادل شمرده میشوند؛ آن گونه که مکتوب است... پس میبینید که انسان از اعمال عادل شمرده میشد، نه از ایمان تنها»[15]
البته دیدگاه کلیسای کاتولیک در مورد این مسأله از شورای ترنت به این سو تقریبا تغییری نکرده و حتی پس از شورای واتیکانی دوم بیشتر با پروتستانها همدلانه شده است. خود پروتستانها نیز با انشعاباتی که بعدها در میانشان پدیدار شد، روی یک دیدگاه واحد تمرکز نکردند و بسیاری از ایشان از دیدگاهها رهبرانشان عدول کردند.
در مجموع، دیدگاه یکسانی در مورد عادل شمردگی در کلیسای مسیحی یافت نمیشود و بهترین منبع برای فهم مراد از Justification همان کتاب مقدس است. البته مشکل اینجاست که در خود کتاب مقدس هم این عبارت در یک معنا بکار نرفته و در مواردی هم که یک معنا از آن استفاده شده، رسولان در تفسیر آن با یکدیگر مخالفت کردهاند که نمونه روشن آن را در سالههای پولس و یعقوب میتوان دید. در واقع ریشه تمام این اختلاف نظرهای 2000 ساله در همین اختلاف معنای کتاب مقدس و نیز اختلاف فهمها و گوناگونی برداشتهای رسولان از کتاب مقدس است.