كلمات كليدي : عزرا، نحميا، عهد عتيق، عهد قديم، كتاب مقدس، مكتوبات
نویسنده : هادی جهانگشای
عزرا کیست؟
لفظ عزرا به معنی کمک و امداد است. او کاهن معروف عبرانیان و کاتب ماهر شریعت و شخصی عالم، قادر و امین بود و چنان که معلوم است در بارگاه سلطان ایران درجه و اعتبار تامی داشته است.[1]
اعتقاد سنتی کلیسا بر این است که او کتابهای تواریخ و عزرا و قسمتی از نحمیا را تصنیف نموده است.
همچنین بنابر باوری اصحاب کلیسا، عزرا تمامی کتب قانونی عهد عتیق را جمع آوری و تصحیح کرده و در این عمل از نحمیا و احتمالا از ملاکی نیز کمک گرفته است.[2]
نحمیا کیست؟
نحمیا پسر "حکلیا " است که نسلی از آنها به اسارت بابل رفته بودند.
نحمیا پس از آنکه امپراطوری فارس بر بابل غلبه پیدا کرد. به مقامی در دربار رسید. او ساقی مخصوص پادشاه فارس شد.[3]
کتابهای عزرا و نحمیا؛ دو کتاب مجزا و یا یک کتاب؟
کتابهای عزرا و نحمیا به ترتیب پانزدهمین و شانزدهمین سفر از اسفار کتاب مقدس میباشند و بر اساس تقسیم بندی یهودی که با نسخه عبری منطبق میباشد از بخش مکتوبات عهد قدیم محسوب میشود،[4] گر چه عنوان مندرج در نحمیا (1:1) نشانگر آن است که این دو ترکیب ادبی در اصل جدا از یکدیگر هستند ولی در دست نوشتههای اولیه عبری به عنوان کتابی واحد در نظر گرفته میشوند[5] و در تلمود نیز این دو کتاب را یکی به حساب آوردهاند.[6]
قدیمیترین دست نوشتههای "سپتواجینت" (ترجمه یونان عهد عتیق)، نیز در کتابی واحد به بحث در مورد کتابهای عزرا و نحمیا پرداختهاند.
اریجن (185 – 253 م) اولین نویسندهای بود که بین این دو کتاب تفاوت قایل شده و آنان را عزرا (1) و عزرا (2) نامیده است.
در ترجمۀ لاتین ولگیت (405 – 390 ق . م) جروم کتاب نحمیا را دومین کتاب اسدرا (عزرا) نامید. ترجمه انگلیسی «Wycliffe» (1382 . م) و «Coverdale» (1535 م) عزرا را «اول اسدرا» و نحمیا را «دوم اسدرا» نامیدهاند. در دست نوشتههای عبری اولین جدایی مشابه با آن در سال 1448 میلادی پدیدار گشت.[7]
نویسنده (یا نویسندگان) این دو کتاب
دانشمندان سنتگرا، نویسنده کتاب اول را عزرا و دوم را نحمیا میدانند و شواهدی بر این سخن ارایه میکنند اما نقادان این رای را هرگز قبول ندارند. نقادان، شواهد متعددی بر ادعای خویش ارائه کردهاند.
آنان میگویند نویسنده کتاب، تاریخ ورود عزرا و نحمیا را جا به جا کرده است و این اشتباه بزرگی است. علاوه بر این در این کتاب به ماجراهایی اشاره شده که مدتها بعد رخ دادهاند.[8]
به نظر میرسد علت نامگذاری کتاب اول به "عزرا" این باشد که داستان وی در این کتاب آمده است و دلیل نامگذاری کتاب دوم به "نحمیا" نیز آن است که در این کتاب، داستان خدمات وی به عنوان نماینده پادشاه فارس برای رسیدگی به اوضاع سرزمین یهودا و بازسازی اورشلیم آورده شده است.
تاریخ نگارش
در مورد تاریخ احتمالی نگارش این دو کتاب در دایرة المعارف کتاب مقدس این چنین آمده استک تاریخ احتمالی نگارش عزرا 440 ق . م و خاطرات نحمیا 430 ق. م است.[9]
کتاب عزرا داستان بازگشت یهودیان از تبعید را پس از صدور فرمان کورش، پادشاه ایران، بازگو میکند. او اسباب هیکل را فهرست میکند و خاندانهای از تبعید بازگشت کرده را شناسایی میکند. نخستین گروه یهودیان، به رهبری "زر بابل" رهسپار اورشلیم شدند.
به محض ورود به اورشلیم، یهودیان دست به کار شدند تا ساختمان هیکل را بازسازی کنند. در باب چهارم این کتاب مخالفتهایی که با ساخت هیکل صورت میگرد بازگو میکند تا اینکه سرانجام در آیه 24 این باب میخوانیم «آنگاه کارخانه خدا که در اورشلیم است، تعویق افتاد و تا سال دوم سلطنت داریوش، پادشاه فارس معطّل ماند».[10]
بدین سان کار ساخت خانه خدا برای چندمین سال به تعویق درآمد تا اینکه سرانجام به دستور داریوش دوم ساختمان خانه خدا تکمیل شد. در باب ششم جریان برگزاری عید فصح را توسط بنی اسراییل بیان میکند.
مشغولیت عزرا به همراه قوم بنی اسراییل در اورشلیم از باب 7 آغاز میگردد. عزرای کاهن همراه نامهای از پادشاه "ارتحشستا" (اردشیر) به همراهی سایر بازگشتکنندگان به اورشلیم رهسپار گردید.
در اورشلیم، بزرگان یهود به عزرا اطلاع دادند که عدهایی ازدواجهای مختلط انجام دادهاند. گزارش این ازدواجها در کتاب عزرا چنین نقل شده است:
«قوم بنی اسراییل و کاهنان و لاویان خویش را از امتهای کشورها جدانکردهاند و...و از دختران ایشان (قومهای غیر اسراییل) برای خود و پسران خویش زنان گرفتهاند و ذریت مقدس را با امتهای کشورها مختلط کردهاند».[11]
عزرا نیز ناراحتی خود را این گونه بیان میکند: «پس جامه و ردای خود را چاک زدم و موی سر و ریش خود را کندم و متحیر نشستم».[12] تا اینکه
به دنبال این واقعه، عزرا قوم را به سوی توبه هدایت کرد و وضعیت زناشویی قوم را اصلاح کرد. جالب این است که این ازدواجها شامل کاهنان نیز میشد.
محتوای کتاب نحمیا
کتاب نحمیا با بازگشت وی به اورشلیم به عنوان نماینده پادشاه فارسی برای رسیدگی به اوضاع سرزمین یهود آغاز میگردد. در باب سوم او به اورشلیم سفر میکند و بازدید شبانه خود را از دیوارها شروع میکند.
با اینکه مخالفتهایی از سوی خود قوم در حین ساخت و بازسازی دیوارها وجودداشت اما این کار صورت میگیرد. در باب پنجم مشکلات اقتصادی و اجتماعی قوم بنی اسراییل را بازگو میکند.
در باب 8، تلاوت تورات توسط عزرا و سپس سایر خدمات نحمیا را به عنوان حاکم سرزمین یهودا بیان میکند. این کتاب در 13 باب به اتمام میرسد.
نکته مهمی که در این کتاب وجود دارد آن است که در این کتاب کاملاً واضح است که جامعه احیاء شده اسراییل، فاقد ایمان عمیقی که از آنها انتظار میرفت بودهاند.[13]