دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تاریخ کلیسا قرن سیزدهم 1 Church history; the 13th century

No image
تاریخ کلیسا قرن سیزدهم 1 Church history; the 13th century

كلمات كليدي : تاريخ كليسا، فرهنگ، انديشمندان، دستگاه پاپي، سياست

نویسنده : محمد صادق احمدي

قرن سیزدهم را مورخان معمولا دوران اوج قدرت پاپ‌ها و کلیسا می‌دانند. علت این امر را می‌توان در اموری دانست، مثل اینکه در همین قرن کلیسا سایه مقتدرترین پاپ، اینوسنت سوم، را بر خود می‌دید و یا اینکه امپراتوری اسلامی توسط اقوام مغول دچار چالش جدی می‌شود و تا حد زیادی تمدن خیره‌کننده اسلامی افت می‌کند. و یا اینکه در این قرن گروه‌های عرفانی جدید ظهور می‌کنند که سر از دیرها بیرون آورده و به عنوان سربازان پاپ در سراسر جهان منتشر می‌شوند. علت مهم دیگر نیر سر برآوردن اندیشمندان و متالهان بزرگ از درون کلیسا و در مکتب اسکولاستیک است که شادابی و نشاط را به الهیات کم‌رمق مسیحیت تزریق کردند.

اکنون برای آشنایی بیشتر و تحلیل مسایلی که در این قرن دامن‌گیر کلیسای مسیحی شد به بررسی تفصیلی مسیحیت در قرن سیزدهم می‌پردازیم.

 

فرهنگ عمومی مسیحیان

در قرن سیزدهم در اروپای غربی، بر خلاف ممالک اسلامی که دوران افول خود را آغاز کرده بودند، شاهد ادامه توسعه اجتاعی، اقتصادی و فرهنگی هستیم. پس از قرن دوازدهم، شهرنشینی توسعه یافت و شهرها از لحاظ جمعیت و نیز نوع زندگی از روستاها فاصله گرفتند و بسیاری از آنان دارای قانون مستقل و خودمختار بودند. این ثروت فراوان در شهرها رونق فرهنگی را نیز در پی داشت. مدارس بسیار که در شهرها ساخته شدند و دانشگاه‌ها و نیز کلیساها که عموما مدرسه داشتند قابل ملاحظه بود. البته دیرها که نوعا در خارج از شهر بودند در این دوره نقش چندانی در سامان دادن فرهنگی اروپا ایفا نکردند.[1]

پر واضح است که اولین مخالفت با این وضعیت را اربابان فئودال ابراز کردند که وجود زمین و املاک و بردگانی که در این زمین‌ها کار می‌کردند تنها قدرت و برتری ایشان بشمار می‌رفت. با توجه به اینکه کلیسا نیز خود از فئودال‌ها و بلکه در رأس ایشان بود، با بسیاری از ترقیات این قرن مخالفت کرد و در موارد بسیاری اهل فکر را تکفیر کرد.

البته این وضعیت مناسب فرهنگی همیشگی نبود و برخوردهایی از نوع قرون تاریک هنوز هم گاهی دیده می‌شد. درست به همین علت، اروپای مسیحی شرقی در قرن سیزدهم فاقد این شکوفایی علمی و فرهنگی غرب است. زیرا بسیاری از همین مواردی که برای پیشرفت غرب ذکر شد در خدمت هجوم به ممالک اسلامی و گاهی برای هجوم به مسیحیت شرقی بکار گرفته شد و در نتیجه این موارد، مسیحی شرقی در بسیاری از اوقات زیر تاخت و تاز مسیحیت غربی بود و فرصتی برای احیای علمی و فرهنگی خود نداشت.

 

شخصیت‌ها

اندیشمندانی که در قرن سیزدهم مؤثر بوده و در تاریخ ثبت شده‌اند نیز بخاطر آنچه در بحث فرهنگ ذکر شد، عموما در غرب و تحث تاثیر مکتب اسکولاستیک هستند. در این دوره شخصیت بسیاری در کلیسا رشد کردند اما اشاره به همه آنها ممکن نیست. مهمترین اندیشمندان و شخصیت‌های برجسته مسیحی در این قرن از این قرارند:

 

*آکویناس

توماس آکویناس به سال 1225 در قلعه‌ای در قصر روکاسکا در جنوب ایتالیا چشم به جهان گشود. وی کوچک‌ترین پسر کنت لاندولف آکوئینو بود و در رگهایش خونی مرکب از دو نژاد رومی و آلمانی در جریان بود. اگر بخواهیم بر اساس لقبش که «گاو نر زبان‌بسته» است -ویل دورانت می‌گوید: دوستانش وی را گاو بزرگ زبان بسته سیسیل لقب داده بودند- حکم کنیم باید بگوییم که او نسبتا فربه بوده است.[2]

آکویناس در پنج سالگی  به  صومعه سنت بندیکت  در مونته کاسینو داخل  شد  در حالی که کشیش  خانوادگی او امید بسیار داشت  که  توماس  نیز روزی کشیش شود. با این وصف توماس در  سال 1244 و در پایان دوران نوجوانی به فرقه دومینیکیان، که همچنین به فرقه واعظان معروف بوده و در حال گسترش بودند، روی آورد و تصمیم گرفت که به آنها بپیوندد.[3] اما پدر و مادر توماس با این تصمیم او به شدت مخالف بودند. آنها آرزو داشتند که او یک بندیکتی و شاید سرانجام  بزرگ راهب "مونته‌کاسینو شود که  یکی از معتبرترین موقعیت‌ها در کلیسای قرون وسطی بود.

از این رو برادرانش وی را به مدت یک سال – یا دو سال – در یکی از قصرهای خانوادگی زندانی کردند تا شاید وی را از چنین فکری منصرف سازند ، اما  آکویناس  به رغم  مخالفت  شدید  خانواده، راه  خود را در پیش گرفت  و سرانجام  به  یکی از متفکران برجسته دینی در قرون وسطی  تبدیل شد. همچنان که از یکی از معلمانش نقل شده که «نعره این گاو در سراسر جهان شنیده خواهد شد».

توماس مطالعاتش را در سال 1248در پاریس  و پیش از سفر به کولونی آغاز کرد و در سال 1252برای مطالعه الهیات دوباره به پاریس بازگشت و پس از چهار سال اجازه یافت تا به تدریس الهیات در دانشگاه های پاریس، رم، ناپل، ویتربو و بولونیا بپردازد. او در دسامبر سال 1273 و پس از بیست سال تدریس اعلام کرد که دیگر قادر به نوشتن نیست. او - بنا به نقلی -  پس از مکاشفه عرفانی‌ای که برایش رخ داد گفت: به نظرم چنین می‌رسد که تمامی  آنچه را تاکنون نوشته‌ام در قیاس با مواردی که بر من نازل شد، شبیه پر کاهی است که هیچ ارزشی ندارد. اما بنابه نظر عده‌ای، محتمل است که دلیل این امر، نوعی از کار افتادگی به سبب کار زیاد باشد.[4] آکویناس پس از این مساله شروع به تفسیر یکی از متون عرفانی به نام "غزل غزل‌ها" کرد، اما دیری نپایید که در 7 مارس 1274 درگذشت.

 

*اسکوتس[5] [6]

جان دانز اسکوتز که یکی از برجسته‌ترین متفکران قرون وسطی بود در سال  1265 در نزدیکی اسکاتلند چشم به جهان گشود. در جوانی وارد آکسفورد شد و به تحصیل پرداخت و همزمان عضو فرقه فرانسیسکن شد. پس از اتمام تحصیلات در دانشگاه‌های آکسفورد و پاریس به تدریس اربعه عقائد پیتر لومبارد پرداخت.

اسکوتز در 42 سالگی به کولونی نقل مکان کرد تا از حلقه‌های درس آنجا اسنفاده کند ، اما عمر او وفا نکرد و در حالی که 43 سال بیشتر نداشت ، چشم از جهان فرو بست. "جان" الهیاتی را پایه‌گذاری کرد که بیشتر در مخالفت با الهیات آکویناس بود.

به خاطر تمایزات بسیار دقیقی که اسکوتس در  بسیاری از موارد میان معانی محتمل اصطلاحات می‌گذاشت به استاد موشکاف و ریزبین مشهور شد؛ اما همین امر سبب شد که در قرن شانزدهم انسان‌گرایان و پروتستان‌ها برخورد محترمانه‌ای با او نداشته باشند و واژه Dunce که در انگلیسی معنای کودن می‌دهد، را از نام او بر گیرند.[7]

 

*فرانسیس آسیزی

فرانسیس آسیزی در سال 1181در آسیز واقع در ایتالیا متولد شد. پدرش پیتر برناردونه به تجارت پارچه اشتغال داشت و در این زمینه موفق بود. او جوانی را به خوش گذرانی و تفریح می‌گذرانید و در جنگ میان شهری در اومباریا نیز شرکت جسته بود. در دهه سوم زندگی طبق گزارشی برای او مکاشفه‌ای روی می‌دهد و فرانسیس را دگرگون می‌کند.از این پس زندگی فرانسیس در فقر و سرگردانی سپری شد. در این زمان هنوز جنگ‌های صلیبی مسیحیان ادامه داشت، از این رو فرانسیس برای موعظه سلطان مصر و به امید شهادت راهی جنگ شد، اما پس از آنکه دید صلیبیان، مسلمانان را می‌کشند و اموال آنان را غارت می‌کنند، به ایتالیا بازگشت.

سفر وی به کشور اسلامی مصر که در حال جنگ با صلیبیون بود، تغییرات شگرفی در روحیات وی به وجود آورد. پس از باز گشت از مصر و در اواخر عمر وقتی دید اعضای فرقه وی از وی سر پیچی می‌کنند از ریاست فرقه استعفا کرد و راه عزلت را پیش گرفت. فرانسیس در سال 1226 و در سن 45 سالگی چشم از جهان فرو بست.

 

*بوناونتورا

"جیوانی دی فیدنزا" در دهه دوم قرن سیزدهم در ایتالیا زاده شد. او تا سال 1242 در دانشکده فنون آزاد پاریس تحصیل کرد و یک سال بعد به فرانسیسیان پیوست تا اینکه در سال 1257 به عنوان ریاست ایشان برگزیده شد.

در زمان او عقاید یواکیم دافوری درباره آینده کلیسا و اینکه تغییرات عمده‌ای در جهان رخ خواهد داد، رواج بسیاری داشت. بنابر این بوناونتورا به مقابله با این عقاید پرداخت تا اینکه در سال 1273 به عنوان اسقف آلبانو منصوب شد.

بوناونتورا که مهمترین نماینده سنت آگوستینی در قرن سیزدهم بشمار می‌رود، سرانجام در سال 1274 درگذشت.

 

*آلبرت کبیر

آلبرت در سال 1200 در ایتالیا متولد شد. او مدتی را به تحصیل پزشکی گذراند، اما در سال 1220 به دومینیکن‌ها پیوست و به تحصیل در زمینه الهیات علاقه‌مند شد تا اینکه در سال 1245 به عنوان استاد الهیات دانشگاه پاریس منصوب شد.

او متفکر بزرگی بود که دانشمندان برجسته‌ای را تربیت کرد. از مهمترین شاگردان او می‌توان به توماس آکویناس و یوهانس اکهرت اشاره کرد که هر کدام پایه‌گذار یک سنت و تفکر ممتاز به شمار می‌روند. شاید بخاطر همین شاگردان با تفکرات مختلف باشد که برخی او را به داشتن تفکرات التقاطی متهم کرده‌اند.

آلبرت در سال 1248 به دستور پاپ به کلن رفت تا دانشگاه این شهر را تاسیس کند. او در این شهر به فعالیت‌هایش ادامه تا اینکه در سال 1280 درگذشت.

 

*قدیس دومینیک[8]

قدیس دومینیکو در سال 1170 در اسپانیا متولد شد و در سال 1196 وارد جماعات مذهبی گشت و پس از مدتی تحصیل در زمینه‌های الهیاتی در اسپانیا به درجه کشیشی رسید. او در سال 1203 و پس از جنگ مقدس کلیسای کاتولیک علیه کاتارهای جنوب فرانسه و قتل عام آنان، همراه با اسقف خود به منطقه لانگدوک، جایی که بیشترین کشتارها صورت گرفته بود رفت و در آنجا به تبلیغ مسیحیت کاتولیک پرداخت. او سپس مدارس بیاری برای تربیت راهبان تحصیل کرده تاسیس کرد. دومینیکو در سال 1234 درگذشت در حالی که بانفوذترین گروه عرفانی را پایه گذاری کرده بود.

البته شخصیت‌های مهم دیگری نیز در این قرن ظهور کرده‌اند که هر یک در مقطعی موثر بوده‌اند مانند: الکساندر هالنسیس، یوهانس روپلا، راجر بیکن، بوئیتوس داسیایی، ریموند لولوس و ...

 

دستگاه پاپی: سیستمی در اوج اقتدار

قرن سیزدهم قرنی است که می‌توان آن را دوران امپراتوری کلیسا نامید. در این قرن آنگونه که در قرنهای دیگر ناپاپ‌هایی سربلند می‌کردند، پاپ مخالفی در برابر خود ندید. مقتدرترین این پاپ‌ها اینوسنت سوم بود که در امور سیاسی قوی‌ترین فرد در زمان خود بود بگونه‌ای که در چند نوبت امپراتوران ممالک مختلف را جابجا کرد و شورای لاترن را نیز رهبری کرد.

اما این وضعیت همیشگی نبود؛ زیرا در پایان قرن این قرن و با ظهور احساسات ملی، مردم و سلاطین دیگر تابع پاپ و کلیسای روم نبودند تا جایی که در درگیری بین بونیفاس هشتم و فیلیپ، پادشاه فرانسه، فرمان پاپ توسط فیلیپ و مسیحیان با بی‌اعتنایی مواجه شد و جلای آوینیون نیز نتیجه طبیعی همین اوضاع اسفناک بود.[9]

در پایان اشاره به اختلاف مورخان کاتولیک و پروتستان در واقعه‌ای واحد جالب توجه است. این واقعه فرمان "اونام سانکتنام[10]" است که توسط نویسنده کاتولیک اوج اقتدار پاپ است[11] و در نظر مورخ پروتستان این شروع فضاحت و ذلت برای پاپ است.[12]

 

سیاست و مسیحیت

در این قرن رابطه سیاست و مسیحیت در غرب بسته به نرمخویی پاپها با امپراتوران تغییر می‌کرد و سراسر این قرن مملو است از تکفیرهای امپراتوران توسط پاپ‌ها و در سوی دیگر فرمان‌پذیری مطلق امپراتوران از پاپ‌ها که بارزترینش در جنگهای صلیبی بود.

اما در مسیحیت شرقی رابطه بین روحانیون و سیاسیون تا جایی که  تحت تاثیر جنگهای صلیبی نبود، مناسب بود ولی در طول جنگهای صلیبی این رابطه خوب با تغییر نابهنگام امپراتوران و پاپها کمی مشوش شد. در آسیا و روسیه نیز تسلط مغولان سبب تفوق شاهان مغول بر کلیسای مسیح گردید که مسیحی شدن تعداد معدودی از ایشان را در پی داشت.

مقاله

نویسنده محمد صادق احمدي
جایگاه در درختواره ادیان ابراهیمی - مسیحیت

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS