دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فرهنگ مردمی Popular Culture

No image
فرهنگ مردمی Popular Culture

كلمات كليدي : فرهنگ مردمي، فرهنگ عامه، فرهنگ نخبگان، فرهنگ توده اي، رسانه هاي جمعي، ويليام تامس

نویسنده : مهدي رحمان زاده

«فرهنگ مردمی هر چیزی است که توسط وسایل ارتباط جمعی تولید و منتشر می‌شود؛ یا به‌صورت کالایی است که با تولید انبوه و به همه‌جا منتقل می‌شود و به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم به تعداد زیادی از مخاطبان می‌رسد.» به‌عبارت دیگر، فرهنگ مردمی پیام‌های توزیع‌شده در سیستم ارتباط جمعی است که ارزش‌های محدود روشنفکری و زیبایی‌شناسی دارد و از آن برای سرگرمی و تفریح مخاطبان وسیله ارتباطی مورد نظر استفاده می‌شود. فرهنگ مردمی در این معنا، توسط همه وسایل چاپی و سایر رسانه‌های صوتی و تصویری مورد استفاده قرار می‌گیرد. در حقیقت، اغلب مطالبی که توسط این رسانه‌ها پخش می‌شود، در محدوده فرهنگ مردمی قرار می‌گیرد.[1]

فرهنگ مردمی به‌طور مشخص اصطلاحی است که در سال 1846 از سوی ویلیام تامس (William John Thoms: 1803-1885) عتیقه‌شناس انگلیسی، در مقاله‌ای که موضوع آن بحث درباره دانش عامیانه و آداب و رسوم سنّتی بود، ابداع و به‌زبان آورده شد.[2]

ملوین دفلور (Melvin de Fleur) راجع به روند پیدایش و شکل‌گیری و رشد فرهنگ مردمی می‌نویسد: «انسان‌ها همیشه از تفریحات سبک و سرگرمیهای ساده و ورزش‌ها، لذّت می‌برند؛ ولی این سرگرمی‌ها تا دهه اخیر نقش اندکی در اقتصاد جوامع بازاری ایفاء می‌کردند. قبل از انقلاب صنعتی بسیاری از افراد معمولی از بامداد تا شامگاه در مزارع و یا کارگاه‌های ساده کار می‌کردند. آن‌ها وقت اندکی برای لذّت بردن از تفریحات داشتند؛ بنابراین نیاز زیادی به فرهنگ مردمی نبود.

با شروع انقلاب صنعتی، کار در کارخانه‌ها از روی ساعت دقیقاً برنامه‌ریزی شد و مردم برای اولین بار دارای اوقات فراغت و لو به‌مقدار کم شدند. مردم توانستند در صورت داشتن سواد، از کتب و نشریات استفاده کنند. اگر بعد از ظهر یا روز تعطیل داشتند، می‌توانستند در سیرک‌ها، پارک‌های تفریحی، زمینهای ورزشی و غیره حضور پیدا کنند.

به‌تدریج که بر طول مدت وقت آزاد اضافه می‌شد، نیاز به داشتن وسایل تفریحی ساده که در منازل یا در سفرهای نه چندان طولانی، مورد استفاده قرار گیرد و هزینه زیادی هم برای مصرف‌کنندگان نداشته باشد، احساس می‌شد. فیلم‌هایی برای این‌گونه سرگرمی‌ها ساخته شد که در شروع قرن بیستم، پایه و اساس فرهنگ مردمی جدید شد. بعداً رادیو به منازل راه یافت؛ که با نمایش‌های پرسش و پاسخ، نمایش‌نامه‌های شبانگاهی، برنامه‌های کمدی، گزارش‌های ورزشی و اشکال دیگر سرگرمی، محبوبیتی بین اهل خانه یافتند. با هر وسیله جدید ارتباط جمعی که به‌وجود می‌آمد، حجم عظیم و سیل‌آسایی نیز از انواع سرگرمی‌ها عرضه می‌شد. بعد از ظهور تلویزیون، امواج آن حامل برنامه‌های ورزشی و سریال‌هایی که در طول روز پخش می‌شدند و فیلم‌های سینمایی قدیمی و کارتون، به گیرنده‌های خانگی رسیدند و بدین ترتیب فرهنگ مردمی، به‌صورت یک واقعیت قابل لمس درآمد. بعد از آن‌که تلویزیون‌های کابلی و ویدئوها به وسایل ارتباطی بالا اضافه شدند، این مجموعه به‌شدت گسترش یافت.[3]

دنیس مک‌کوایل راجع به پیدایش و شکل‌گیری فرهنگ مردمی می‌نویسد: «اصل فرهنگ عامه در قرن نوزدهم، یعنی درست زمانی‌که با شتاب در حال نابودی بود، دوباره کشف شد. فرهنگ عامه اصیل، ناخودآگاهانه و با استفاده از طرح‌ها، مضامین و مواد سنّتی خلق شد و در زندگی روزمره جذب گردید. این نوع فرهنگ گاه مورد تحقیر برگزیدگان قرار می‌گرفت زیرا ساده و از مد افتاده بود و با زندگی دهقانان و طبقات پایین پیوند داشت. چتر رسمی برای حفظ این فرهنگ بسیار دیر گشوده شد و کم‌تر توانست آن‌را به‌صورت خصیصه‌های فرهنگی زنده ثبت کند. از سوی دیگر این فرهنگ سرچشمه‌ای برای شکوفایی مجدد سنّت‌های هنری فرهیخته بوده است. مثلاً بسیاری از انواع هنر نو در آغاز قرن بیستم، از شکل، مواد، مضامین و ارزش‌های هنر عامه الهام گرفتند.»[4]

فرهنگ مردمی، نخبگان و توده‌ای

فرهنگ مردمی یکی از برایندهای وابستگی ما به‌وسایل ارتباط جمعی و ناتوانی‌مان در شادی و لذّت بردن از ارتباطات اجتماعی با افراد فامیل و همسایگان است. امروزه اجتماع ما شاهد فوران سیل‌آسای برنامه‌های سرگرمی جدید است که محتوای آن‌ها نقش حسّاسی در رقابت بین رسانه‌ها و مبارزه دائمیشان در جلب توجه مخاطبان دارد.[5]

فرهنگ مردمی یا عامّه واژه‌ای است که در قبال و در قیاس با فرهنگ نخبگان (یا فرهنگیان یا سطح بالا و یا عالی) و فرهنگ توده‌ای (سطح پایین یا دانی) به‌کار می‌رود.

فرهنگ فرهیختگان فرهنگی است که توسط گروهی از نخبگان فرهنگی که در بستر یک سنّت زیباشناختی، ادبی، یا علمی به‌کار مشغولند یا حداقل تحت نظارت چنین گروهی، آفریده می‌شود و معیارهای نقد و نقّادی، بدون اندک ملاحظه‌ای در مورد مصرف‌کننده،‌ با دقّت در مورد آن اعمال می‌شود.

فرهنگ توده، به‌طور مختصر، آن محتوایی است که توسط رسانه‌های جمعی ساخته و پرداخته می‌شود و صرفاً برای بازار انبوه تولید می‌شود.

در قبال این دو نوع و حدّ وسط بین آن‌ها از یک شکل فرهنگی دیگر یاد می‌شود که از آن به‌نام "فرهنگ مردمی" یا "فرهنگ عامّه" تعبیر می‌شود؛ یعنی فرهنگی که از مردم ناشی می‌شود و مقدّم بر رسانه‌های جمعی است.[6] این نوع فرهنگ گرچه محتوایش مثل فرهنگ فرهیختگان جدّی است، لکن هنگام عرضه به‌وسیله رسانه‌های جمعی سطحی و تا حدودی بی‌مایه می‌شود.[7]

فرهنگ مردمی از دیدگاه‌های مختلف

دومینیک استریناتی پس از قبول تعریف هبدیژ (Hebdige) از فرهنگ عامه (فرهنگ عامه عبارت است از مجموعه‌ای از ابداعات ساخت بشر که به‌طور عمومی در دسترس هستند، فیلم، نوار، موسیقی، پوشاک، برنامه‌های تلویزیونی، وسائط حمل و نقل و غیره) معتقد است که تعریف فرهنگ عامه به طور مستقل از نظریه‌‌ای که برای توصیف آن طراحی شده است دشوار به‌نظر می‌رسد. چرا که نظریه‌ها نقش مهمی در شکل‌گیری بحث‌های مربوط به تفسیر فرهنگ عامه ایفا کرده‌اند و این نظریه‌ها با بررسی و ارزیابی فرهنگ عامه در ارتباط مستقیم هستند. دومینیک سپس به تعریف فرهنگ عامّه از دیدگاه نظریه‌های مختلف می‌پردازد.[8] این تعریف از فرهنگ عامه از دیدگاه نظریه‌های گوناگون توسط جان استوری هم به‌طور مختصر آورده شده که ما در اینجا با ترکیب مطالب این‌دو نویسنده، صورت کامل تعاریف نظریات را در ذیل عرضه می‌کنیم:

1. مکتب فرانکفورت، ساختارگرایی، برخی غلبه‌های پساساختارگرایی و اقتصاد سیاسی؛ فرهنگ عامه همان فرهنگ تحمیل‌شده از سوی صنایع فرهنگ‌سازی سرمایه‌‌داری است یعنی فرهنگی که به‌منظور سود بردن و عوام‌فریبی ایجاد شده است. در این دیدگاه فرهنگ عامه حکم نوعی "ساختار" را دارد.

2. دیدگاه‌های تاریخ اجتماعی، تاریخ اعماق جامعه و برخی نحله‌های ساختار گرایی؛ فرهنگ عامه برآمده از اعماق جامعه و "ندای" واقعی مردم، عامه، طبقه کارگر یا خرد، فرهنگی "اصیل" است، از دیدگاه اینها فرهنگ عامه شامل نوعی کنش گری مردم است.

3. مفهوم هژمونی؛ نظریه‌پردازانی که با به‌کارگیری مفهوم "هژمونی" فرهنگ عامه را "موازنه‌ای مبتنی بر مصالحه" از هر دو دیدگاه فوق می‌دانند. این پژوهشگران توجه خود را بر نحوه فرهنگ‌سازی مردم با استفاده از کالاهای فراهم‌شده توسط صنایع فرهنگ‌سازی سرمایه‌داری معطوف می‌کنند و رابطه میان "کنش‌گری" و "ساختار" را (میان تولید و مصرف) رابطه دیالکتیکی می‌دانند. این دیدگاه که "انسان‌ها هم فرهنگ خود را می‌سازند و هم توسط فرهنگ ساخته می‌شوند" را در واقع کارل مارکس (Karl Heinrich Marx: 1818-1883) نخستین بار ارائه کرد. آنتونیو گرامشی (Antonio Gramsci: 1891-1937) و دیگر نظریه‌پردازان نیز به‌طور جدّی بدان پرداختند.[9]

4. نظریه‌های گوناگون فمنیستی؛ فرهنگ عامّه شکلی از ایدئولوژی پدرسالاری است که به نفع مردان و مخالف زنان است.

5. پست مدرنیسم؛ فرهنگ عامه در برگیرنده تغییرات بزرگی در نقش رسانه‌های جمعی است که بر تفاوت بین واقعیت و پنداشت تأثیر می‌گذارد.[10]

مشخصه‌های فرهنگ مردمی

مک‌کوایل مشخصه‌های ذیل را برای فرهنگ مردمی در مقایسه با دو قسم دیگر فرهنگ (فرهنگ سطح بالا و فرهنگ توده) ذکر می‌کند:[11]

1. به‌لحاظ درجه و نوع نهادی شدن؛ قبلاً مورد غفلت بوده، اما اخیراً تحت حمایت رسمی است.

2. نوع سازمان تولید؛ مطابق استاندارد، تکثیرشده و به‌وسیله دست و به‌صورت سنّتی طرّاحی شده است.

3. به‌لحاظ محتوا و معنا؛ از نظر معنا و هدف، ناخودآگاه است و جنبه تزئینی و آیینی دارد، غیرجهانی است، اما در طول زمان پایدار است.

4. به‌لحاظ مخاطبان؛ مخاطبان فرهنگ مردمی، همه اعضای یک فرهنگ خاص است. دفلور مخاطبان فرهنگ عامّه را تعداد زیادی از مردم طبقات پایین و متوسط با سطوح مختلفی از تحصیلات و درآمد می‌داند.[12]

5. هدف از استفاده (تأثیر)؛ زنده نگه‌داشتن آداب و رسوم، پیوستگی و حفظ وحدت و یکپارچگی جامعه است.

مؤلفه‌ها و عناصر فرهنگ مردمی

اشیایی نظیر نشان‌ها و کارت پستال‌های قدیمی، شیشه‌های مخصوص دارو، تقویم‌ها، مدال‌ها، دگمه‌ها، کتب لطیفه و داستان‌های خنده‌دار و سایر صنایع دستی و اشیا و محصولات ذهن و دست بشر، کلید راهنما و اثر و نشانی از فرهنگ مردم هستند. هنرهایی که مردم از آن‌ها لذت می‌برند، به‌کارشان می‌گیرند و آنها را مصرف می‌کنند.[13]

رسانه‌ها و فرهنگ مردمی

با توجه به اینکه مخاطبان فرهنگ مردمی را تعداد زیادی از مردم طبقات پایین و متوسط جامعه تشکیل می‌دهند، بنابراین رسانه‌ها همیشه تلاش زیادی صرف می‌کنند تا به تعداد زیادی از مخاطبان ممکن و در عین حال راضی و خشنود با صرف هزینه‌های معقول برسند؛ بنابراین در این راستا، قسمت اعظم برنامه‌های وسایل ارتباط جمعی مربوط به ارائه فرهنگ مردمی است که بسیار سود آور است و قسمت اصلی درآمد وسایل ارتباط جمعی را تشکیل می‌دهد.

مخاطبان به مصرف و استفاده از فرهنگ مردمی، تشویق می‌شوند که استفاده از سرگرمی‌های مردم پسند گرفته تا ورزشها و حتی فیلم‌های مستهجن را در برمی‌گیرد.[14]

انتقاد وارده بر فرهنگ مردمی ارائه‌شونده از سوی رسانه‌ها

فرهنگ مردمی ناشی از صنعت فرهنگی، که از طریق وسایل ارتباطی جمعی اشاعه یافته است، معمولاً به‌وسیله روشنفکران طرد گردیده و از این جهت، روشنفکران علاقمند به آن نیستند؛ که جنبه انسانی ندارد و وابستگی ذهنی را جایگزین خلّاقیت می‌کند. در این حالت، تضادی بین فرهنگ نخبگان و فرهنگ مردمی وجود دارد[15] و در واقع، وسایل ارتباط جمعی با ارائه فرهنگ مردمی علاوه‌بر اینکه ارزش خود را پایین می‌آورند، فرهنگ والا و هنر عالی را از صحنه بیرون می‌کنند و مجموعه‌ای از تأثیرات منفی بر مردم به‌جا می‌گذارند.[16]

دلایل اهمیت مطالعه فرهنگ مردمی

برخی از دلایلی که می‌توان برای مطالعه جدّی چنین فرهنگی، به‌عنوان یک وسیله ارتباطی عنوان کرد، عبارتند از:

1. این فرهنگ از یک یا چندین طریق به عموم مردم می‌رسد.

2. چه ما دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم، این فرهنگ در روش‌های تفکّر، نحوه عمل، لباس پوشیدن و یا سایر جنبه‌های زندگی ما تأثیرگذار است.

3. ترویج این فرهنگ، تأثیر اقتصادی فوق‌العاده زیادی بر سرنوشت صنعت رسانه‌های جمعی داشته است و نفوذ فوق‌العاده‌ای بر سایر برنامه‌های وسایل ارتباط جمعی دارد.

علاوه‌بر همه اینها، موضوعاتی که امروزه فرهنگ مردمی خوانده می‌شود، ممکن است فردا به‌عنوان فرهنگ والا مطرح شوند.[17]

مقاله

نویسنده مهدي رحمان زاده

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

No image

توده Mass

No image

مدل لاسول Lasswell Model

سیبرنتیک Cybernetics

سیبرنتیک Cybernetics

No image

مطالعه موردی Case Study

Powered by TayaCMS