دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

مدل نیوکامب MODEL (ABX) NEWCOMB

مدل نیوکامب MODEL ⢫X) NEWCOMB
مدل نیوکامب MODEL (ABX) NEWCOMB

كلمات كليدي : مدل نيوكامب، مدل ABX، نيوكامب، هايدر، ارتباط، ارتباط گيرنده، تقارن، روابط

نویسنده : سيد روح الله دعائي

>

هدف از استفاده از مدل‌ها، ساماندهی به افکار است.مدل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند مجموعه‌ای ‌از گزاره‌ها، یک نمودار، ساختاری مادی یا یک فرمول ریاضی و یا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند نسخه‌ی آرمانی، ساده‌شده یا کوچک‌شده‌ی شیء واقعی باشد.

مدل‌های ارتباطی معمولاً بازنمود تصویری یا چکیده‌ی یک نظریه است.برخی از این مدل‌ها، نموداری از مراحل اصلی یک فرایند (مدل شانون و ویور)، برخی فهرستی از اجزای اصلی نظریه (مدل برلو)و برخی نیز معناشناسانه‌ (مدل پیرس)هستند.هر مدل، با برجسته‌سازی حوزه‌های خاص مورد توجه‌اش و پدیدار ساختن چیزی از چشم‌اندازی خاص، نقش خاص خود را ایفاء می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند.برخی مدل‌ها می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کوشند با گرد هم آوردن جنبه‌های گوناگون، نظریه‌ی عام ارتباط را به نمایش گذارند.[1]

مدل ABX، یا مدل نیوکامب نیز مدلی است که ارتباط را با رویکرد روان‌شناسی اجتماعی و کنش متقابل میان انسان‌ها مطرح می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند.[2] این مدل توسط تئودور نیوکامب Theodore Newcomb: 1903-1984)) در سال 1953 ترسیم شد؛ که شکل گسترده‌تری از روان‌شناسی هایدر (Fritz Heider: 1892-1988) 1946 است.[3]

این مدل یکی از نخستین مدل‌هایی است که برای نقش ارتباطات در جامعه و یا توضیح روابط اجتماعی به‌کار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رود و از آن به "حفظ تعادل در سیستم"نام برده می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود.در نمودار نیوکامب، پیام، پدیده‌ای ‌مستقل و منفک نیست و تنها پیکان‌های جهت‌دار بر آن دلالت دارند. نیوکامب توجه خود را معطوف به مقاصد اجتماعی ارتباط می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند و همه‌ی انواع ارتباط را تداوم رابطه‌ی میان افراد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داند.[4]

البته نیوکامب با ذکر این نکته که ارتباط، فقط تحت برخی شرایط معین فعال می‌شود، در پیشنهاد پیشین خود، جرح و تعدیل‌هایی اعمال کرد. وی این شرایط را این‌گونه برمی‌شمرد:

· جایی‌که بین افراد جاذبه‌ی قوی وجود داشته باشد؛

· جایی‌که شیء X برای حداقل یکی از دو طرف ارتباط، اهمیت داشته باشد؛

· جایی‌که شیء X به هر دو طرف ارتباط، ربط پیدا کند.

نیوکامب با پژوهش درباره‌ی گسترش اتفاق نظر در میان دانشجویانی که ابتدا باهم آشنایی نداشتند و اوقات خود را در یک خوابگاه دانشجویی می‌گذراندند، این نظریه را آزمایش و ارزیابی کرد.[5]

تعادل هایدر، محیط ارتباطی و مدل ABX

تئودور نیوکامب روان‌شناس اجتماعی، اندیشه‌ی تعادل ‌هایدر را از ذهن یک شخص خارج ساخت و آن‌را در ارتباط میان افراد به‌کار گرفت.وی از کلمه‌ی تقارن استفاده کرد تا آن‌را از نظریه‌ی تعادل، متمایز سازد.او معتقد بود که ما می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کوشیم بر یکدیگر اثر بگذاریم، تا تقارن (تعادل) ایجاد کنیم.فرض نیوکامب این است که کوشش برای نفوذ در شخص دیگر، تابع جاذبه‌ای ‌است که یک شخص برای دیگری دارد. از این جهت، نظریه‌ی نیوکامب بیشتر نظریه‌ای ‌در مورد جاذبه‌ی میان‌فردی است؛ تا نظریه‌ای ‌در مورد تغییر نگرش. اگر نتوانیم از راه ارتباط با شخص دیگر، راجع به موضوعی که برای هر دو ما اهمیت دارد، به تقارن برسیم، ممکن است نگرش خود نسبت به شخص دیگر یا موضوع مورد بحث را تغییر دهیم تا تقارن ایجاد کنیم.[6]

در مدل نیوکامب، ارتباط، شیوه معمول و مؤثری است که افراد خود را با محیط خویش هماهنگ می‌کنند.این مدل، برای کنش‌های ارتباطی قصدی دو نفره است.[7]

مدل نیوکامب فرض را براین می‌گیرد که مردم نیازمند به اطلاعات هستند.در دموکراسی، اطلاعات معمولا نه به‌عنوان یک ضرورت بلکه بسان یک حق تلقّی می‌شود.بدون اطلاعات ما نمی‌توانیم خود را به‌عنوان بخشی از جامعه حس کنیم.ما باید اطلاعات کافی درباره‌ی محیط اجتماعی‌مان داشته باشیم، تا اولا بدانیم چگونه باید در برابر آن عکس‌العمل نشان دهیم و ثانیا در این عکس‌العمل وجوهی را که با سایر اعضای گروه، خرده‌فرهنگ و فرهنگ‌مان می‌توانیم شریک باشیم، تشخیص دهیم.[8]

تشریح مدل

مدل نیوکامب به‌شکل یک مثلث است که رأس‌های آن به ترتیب دو فرد A و B و یک شیء X را در محیط مشترکشان نشان می‌دهد. جهت هر دو فرد، به‌سمت Xاست و ارتباطات، فرایندی تلقّی می‌شود که این ساختار، جهت‌گیری را برای حفظ یا ارتقای تقارن روابط بین سه عنصر، از طریق انتقال اطلاعات، درباره‌ی هر تغییری و فراهم ساختن امکان تعدیل و اصلاح لازم، تقویت می‌کند.[9]

به‌عبارت دیگر وقتی دو نفر (فرد Aبا B)باهم در مورد موضوع Xارتباط برقرار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند، ممکن است اتفاقاتی در این سیستم ارتباطی رخ دهد. مثلاً اگر فرد B به فرد A اعتماد داشته باشد، علاقمند باشد یا حداقل متنفر نباشد، از گفته‌ی A درکی خواهد داشت شبیه‌تر به A.[10]

طرز کار مدل چنین است: A و B به‌ترتیب ارتباط‌گیرنده و دریافت‌کننده هستند، این‌ها ممکن است اشخاص، اداره، اتحادیه، دولت و یا مردم باشند. X بخشی از محیط اجتماعی این‌هاست. ABX سیستمی است که روابط داخلی آن به‌هم وابسته‌اند؛ اگر A تغییر کند، B و X نیز تغییر خواهند کرد و یا اگر A رابطه‌اش را با X تغییر دهد، B نیز مجبور خواهد شد، رابطه‌اش را با X یا با A تغییر دهد.[11]

مثلاً فرض کنید A و B دو دوست هستند که نسبت به X (یک سیاست‌مدار، گروه موسیقی پاپ یا یک تیم فوتبال) نظر مثبتی دارند. اگر A دریابد که دیگر Z را دوست ندارد یا فکر کند که X به‌نوعی تغییر کرده است، تعادل سیستم موقتاً به‌هم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورد. در این حالت A و B باید باهم ارتباط برقرار می‌کنند تا با جرح و تعدیل علاقه و دلبستگی‌شان نسبت به هم و به X، دوباره سیستم را به‌حالت جدیدی از تعادل برگردانند. به‌همین قیاس، فرض کنید A و B به دو تیم فوتبال مختلف علاقه‌مند باشند و حالت تعادلشان بر‌اساس بیزاری دوطرفه به‌وجود آمده باشد؛ در این حالت، اگر Aتغییر عقیده بدهد و طرفدار تیم مورد علاقه‌ی B شود، A و Bاز طریق ارتباط به وضعیت جدیدی از تعادل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسند، که دلبستگی و علاقه‌ی متقابل بر آن حاکم خواهد بود؛ یا اینکه ممکن است این بیزاری دوطرفه باقی بماند، ولی B علاقه‌ی خود را به تیم مورد نظرش از دست بدهد.[12]

نیوکامب برخلاف هایدر، بر ارتباط تأکید می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. هر چه تقارن میان A و B راجع به X کمتر باشد، احتمال این‌که A با B در خصوص Xارتباط برقرار کند، بیشتر است.تقارن، پیش‌بینی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند که افراد با کسانی همبسته یا دوست می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند، که با آن‌ها موافقت دارند (کند همجنس با همجنس پرواز).[13]

دریافت‌های مدل[14]

آنچنان‌که نیوکامب مطرح می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند دو فرضیه‌ی عمده از این مدل برداشت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود:

یک. هر چقدر نیرو برای جهت‌گیری همزمان A به B و X قوی‌تر باشد، اولاً فشار A برای توازن با B بیشتر است و ثانیاً احتمال افزایش توازن به‌عنوان پیامد یک یا چند کنش ارتباطی بیشتر است.

دو. هرچه جاذبه‌ی میان A و B کمتر باشد، فشار برای توازن بیشتر مربوط به Xs (چیزها، رویدادها، افراد و افکار)خاصی است که هم‌سویی با آن به شرط هم‌معنایی مورد نیاز است.

مدل نیوکامب به این معنی است که هر سیستم مفروض، ممکن است با توازن نیروها متمایز شود.هر تغییر در هر بخش از این سیستم به فشار برای تعادل یا تقارن منجر خواهد شد؛ زیرا عدم تعادل یا فقدان تقارن از نظر روان‌شناختی ناخوشایند است و برای اعاده‌ی تعادل، فشار داخلی ایجاد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. تقارن، این امتیاز را دارد که شخص (A) فوراً می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند رفتار شخص دیگر (B) را محاسبه کند. تقارن، جهت‌گیری خود شخص به Xرا نیز معتبر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند.به‌عبارت دیگر ما برای جهت گیری‌های خود، پشتوانه‌ی روان‌شناختی داریم.زمانی‌که شخص Bمورد احترام ما در ارزیابی از Xsشریک باشد، میل به اطمینان ما از جهت‌گیری‌های خود بیشتر است. درنتیجه ما با اشخاصی که مورد احترام ما هستند درباره‌ی چیزها، رویدادها، افراد و افکاری (Xs)ارتباط برقرار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنیم که تلاش برای رسیدن به توافق، همسویی یا به اصطلاح نیوکامب، تقارن در نظر ما مهم باشد.عدم تقارن نیز در مدل نیوکامب گنجانده شده است و آن زمانی است که افراد "می‌‌پذیرند مخالفت کنند".

در هر حال،برای این‌که تغییر نگرش صورت گیرد، شخص، باید با اطلاعاتی در تماس باشد که با نگرش‌های فعلی وی تفاوت داشته باشند. مدل تقارن، از نیوکامب پیش‌بینی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند که هرچه جاذبه‌ی A برای B بیشتر باشد (چه B یک شخص باشد چه یک گروه) تغییر عقیده، از جانب A نسبت به موضع B بیشتر خواهد بود.

مقاله

نویسنده سيد روح الله دعائي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

No image

توده Mass

No image

مدل لاسول Lasswell Model

سیبرنتیک Cybernetics

سیبرنتیک Cybernetics

No image

مطالعه موردی Case Study

Powered by TayaCMS