دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تولید Production

واژه Production در لغت به معانی استخراج، فرآورده، محصول، کار، عمل، نتیجه، ارائه و تولید آمده است[1] و در اقتصاد، خلق مطلوبیت از طریق فعالیت انسانی است. تولید از نظر علم اقتصاد، دربردارنده خلق اشیا توسط انسان نیز هست؛ ولی شامل دیگر فعالیت‌های خدماتی چون حفاظت و نگهداری، پاکیزه‌سازی و ...
تولید Production
تولید Production

كلمات كليدي : توليد، هزينه، مصرف، منابع توليد، توابع تولید

نویسنده : سعيد كريمي

واژه Production در لغت به معانی استخراج، فرآورده، محصول، کار، عمل، نتیجه، ارائه و تولید آمده است[1] و در اقتصاد، خلق مطلوبیت از طریق فعالیت انسانی است. تولید از نظر علم اقتصاد، دربردارنده خلق اشیا توسط انسان نیز هست؛ ولی شامل دیگر فعالیت‌های خدماتی چون حفاظت و نگهداری، پاکیزه‌سازی و ... هم می‌شود.[2]

 در یک تعریف کلی‌تر، تولید عبارت است از هرگونه فعالیت و کار (صرف انرژی) که عنصر یا عناصری از طبیعت را به مصرف انسان نزدیک کند؛ برای مثال کشت گندم که  از یک دانه گندم چندین ده‌دانه به‌وجود می‌آورد؛ یعنی خاک را به مصرف نزدیک می‌سازد.[3] تولید را ایجاد فایده و مطلوبیت برای ارضای خواسته‌های افراد می‌دانند؛‌ در عین حال تولید، رشته‌ای از فعالیت‌های انسانی است که عوامل تولید توسط آنها با یکدیگر ترکیب شده و کالاها و خدمات مورد نیاز افراد را فراهم می‌کند. تولید کردن یعنی ایجاد فواید اقتصادی جدید. مفهوم تولید، علاوه‌بر جریان تغییر کالاها، شامل کلیه خدماتی است که در بهبود فایده کالا مؤثر بوده و به‌هنگام نیاز در دسترس افراد قرار می‌گیرند.

تولیدکنندگان اقتصادی برای کسب سود بیشتر عوامل تولیدی را به‌گونه‌ای مناسب با یکدیگر ترکیب می‌کنند. همچنین روند فعالیت‌های تولیدی آنها چنان است که کمترین هزینه‌های تولیدی را برای یک سطح تولید مشخصی به‌دنبال دارد. به این ترتیب، علاوه‌بر تولید و مباحث مربوط به آن، هزینه‌های تولید نیز نقش مهمی در فعالیت‌های اقتصادی ایفا می‌کنند.[4]

مباحث تولید، بخش‌های عمده‌ای از علم اقتصاد را تشکیل می‌دهد. میزان تولیدات و ارزش اقتصادی آن یکی از مهم‌ترین ابزار اندازه‌گیری موفقیت‌های اقتصادی کشوهاست. به‌نظر ژان باتیست سی (Jean Baptiste Say: 1767-1832)، هر کالایی هنگامی تولید تلقی می‌شود، که ارزش آن برای مصرف‌کننده مساوی هزینه‌های تولید باشد. تولیدکننده‌ای که کالایی را تولید کند و قادر به فروش آن نباشد، در حقیقت چیزی تولید نکرده است.[5]

کلپام (John Harold Clapham: 1873-1946) با نوشتن "قوطی‌های خالی اقتصادی" که در مجله اقتصادی کمبریج چاپ شد، بدعت بزرگی گذاشت. قوطی‌های اقتصادی بنا به ادعای کلپام خالی‌اند؛ چیزی جز عناصر تشکیل‌دهنده نظام مارشالی نبود. نظامی که در آن مارشال (Alfred Marshall: 1842-1924) به صنایع با هزینه‌های افزایش‌یابنده و کاهش‌یابنده اشاره دارد و معتقد است که باید مشمول پرداخت مالیات و دریافت مساعدت مالی شوند.[6]

تولید ناخالص ملی در یک کشور به ارزش پولی کالاها و خدمات اقتصادی تولید شده توسط خانوار، واحدهای اقتصادی، سازمان‌های غیر انتفاعی، ‌اتحادیه‌ها، سازمان‌های خیریه و غیره در طی یک زمانی معین که به‌طور معمول یک سال است، اطلاق می‌شود. تولید ناخالص داخلی به ارزش کالاها و خدمات تولیدشده، توسط عوامل تولید یک کشور به قیمت تجاری، گفته می‌شود.

فعالیت‌های تولیدی باعث ایجاد انواع مختلفی از کالاها می‌شوند که عبارتند از:

کالاهای تولیدی؛ این کالاها موجب تولید کالا و خدمات دیگری می‌شوند.

کالاهای مصرفی؛ این کالاها پس از اتمام مراحل تولید، برای مصرف به‌دست مردم می‌رسد. هدف از تولید، رفع نیازهای مردم و جوامع است. رفاه اقتصادی جوامع نیز با تولید ارتباط دارد. افزایش تولیدات و تأمین نیازهای افراد، افزایش رفاه اقتصادی را به‌دنبال خواهد داشت. به این ترتیب، ازدیاد تولیدات، یکی از مهم‌ترین اهداف اقتصادی کلیه کشورها است.

 

منابع تولید[7]

در علم اقتصاد مجموعه عواملی که موجب ایجاد کالاها و خدمات می‌شوند، منابع یا عوامل تولید نام دارند. از ترکیب انعطاف‌پذیری و قابلیت تغییرپذیری مزیت عوامل تولید، می‌توان کالاهای متنوعی تولید کرد. این منابع به منابع تولیدی اقتصادی نیز معروف‌اند. برخی منابع، مانند اکسیژن موجود در هوا فراوان بوده و افراد برای دریافت آنها پولی پرداخت نمی‌کنند. منابع تولید اقتصادی عبارتند از:

منابع طبیعی؛ طبیعت سرچشمه کلیه کالاهای مادی است که در زمره عوامل تولید قرار دارد و همواره ثابت است. برخی از این منابع در شکل طبیعی قابل استفاده‌اند. برخی با ایجاد تغییراتی قابل بهره‌برداری‌اند، البته تنها افزایش و تنوع این منابع عامل پیشرفت اقتصادی نیست؛ بلکه وجود انسان‌های شایسته برای بهره‌برداری از آنها الزامی است.

منابع انسانی؛ سرچشمه این منابع جمعیت است. میزان جمعیت و نحوه ترکیب و میزان تخصص آنها، توانمندی و کارآیی بالقوه نیروی انسانی را مشخص می‌کند. با افزایش میزان موالید این منابع نیز افزایش پیدا می‌کند. بهبود تغذیه و افزایش بهداشت و صد البته سرمایه‌گذاری آموزشی در سرمایه انسانی نیز کارآیی اقتصادی جوامع را بالا می‌برد.

سرمایه مادی؛ سرمایه عبارت است از کلیه کالاهای سرمایه‌ای که فعالیت‌های تولید با استفاده از آنها انجام می‌شود. سرمایه، محصول فعالیت نظام اقتصادی است که با تلاش‌های نیروی انسانی و استفاده از منابع طبیعی به‌دست می‌آید. از آن‌جایی که سرمایه به‌شکل مستقیم نیازهای انسان را برطرف نمی‌کند، آن‌را واسطه تولید نام نهاده‌اند.

سرمایه، بازده تولید را بالا می‌برد و یکی از منابع ایجاد درآمد است. نقش سرمایه در تولید، ازدیاد نتایج کار و محصول تلاش افراد است. این منبع تولیدی، به‌مرور زمان از بین می‌رود. تنها راه جلوگیری از نابودی آن، صرف بخشی از منابع تولیدی برای تولید سرمایه یا کالاهای سرمایه‌ای است.

فن‌آوری؛ فن‌آوری، حاصل ترکیب علم و عمل و نتیجه انباشت تجربیات تحقیقاتی مبتنی بر کوشش و اصلاح سعی و خطا است. از راه فن‌آوری، یادگیری سریع‌تر انجام می‌شود و تحقیقات متعدد نیز ارتقای کیفیت تولید را براساس متحوّل ساختن فن‌آوری امکان‌پذیر می‌کند.

 

تابع تولید

مفهوم تابع تولید عبارت است از ارتباط میان منابع تولید، خدمات تولید و تولید محصول در واحد زمان.[8] تابع تولید بیانگر این مطلب است که تولید یک کالای مشخص به چه عواملی نیاز دارد؛ ‌برای مثال چه‌قدر سرمایه، نیروی انسانی و مواد اولیه می‌خواهد؟. تابع تولید نشان می‌دهد که چگونه با ترکیب حداقل عوامل تولید می‌توان حداکثر محصول را به‌دست آورد. به‌عنوان مثال برای تولید یک کالا به عوامل و منابع تولیدی مانند زمین، نیروی انسانی و سرمایه نیاز است.

‌سطح فن‌آوری، تابع تولید یک مؤسسه اقتصادی را نشان می‌دهد. پیشرفت‌های حاصل در فن‌آوری باعث ایجاد تغییراتی در امر تولید می‌شود؛ پس تابع تولید را برای زمان خاصی از تولید در نظر می‌گیرند.[9]

به‌طور مثال برنج با وجود زمین و امکانات ویژه تولید، به نیروی انسانی و کارگر نیازمند است. با توجه به جدول زیر در ابتدا با استخدام یک کارگر میزان 15 کیلو برنج به‌دست می‌آید. در مراحل بعدی با افزایش تعداد کارگران، بالطبع محصول بیشتری به‌دست خواهد آمد. جدول زیر روند تغییرات را نشان می‌دهد.

محصول کل

تعداد کارگران

15

1

45

2

85

3

135

4

175

5

با توجه به جدول بالا، منحنی تابع تولید این محصول به‌شکل زیر رسم می‌شود.

 

 

تابع تولید کاب-داگلاس، یکی از معروف‌ترین توابع تولید در اقتصاد است. پل داگلاس (PaulH.douglas: 1892-1976) اقتصاددان برجسته آمریکایی در سال 1928 تابع تولیدی را پیشنهاد کرد که بعدها به تابع تولید کاب-داگلاس معروف شد. داگلاس با استفاده از کارهای اولیه چارلز. دبلیو. کاب (Charles W.Cobb: 1943-Live) به برآورد آماری توابعی دست زد که محصول صنایع تولیدی مختلف را به‌صورت تابعی از نیروی کار و سرمایه مورد استفاده نشان داد. به‌کمک این تابع، وی توانست سهم نیروی کار و سرمایه را در تولید مشخص کند و از این راه، متوجه شد که این ارقام با ارقام سهم مزد و سود از درآمد بخش صنایع تولیدکننده مطابقت دارد. هرچند این امر عجیب به‌نظر می‌رسید. با این حال، افراد دیگری یافته‌های وی را در مورد کشورهای مختلف و زمان‌های متفاوت استفاده کردند.[10]

 

انواع تولید

1) تولید با یک عامل متغیر[13]

برای تولید، مقادیر متفاوتی از محصول در نسبت‌های متفاوت، فرض می‌کنیم که یک عامل متغیر وجود دارد. دوره‌ای که در نظر می‌گیریم، دوره کوتاه‌مدت است؛ که تمام عوامل، به‌جز یکی ثابت در نظر گرفته می‌شود. شکل این تابع، به‌صورت زیر ترسیم می‌شود که در آن، تولید کل با TP و تولید متوسط با AP و تولید نهایی با MP نمایش داده می‌شود. تولید کل عبارت از حداکثر محصول قابل حصول از هر تعداد کارگر، تولید متوسط نیروی کار، عبارت از تقسیم تولید کل بر تعداد کارگران و محصول نهایی عبارت است از محصول اضافی منتسب به افزایش کمّی در مقدار عامل متغیر؛ که با یک کارخانه ثابت به‌کار گرفته می‌شود. محصول نهایی را غالبا با تغییر متغیر به مقدار یک واحد به‌دست می‌آوریم. تولید نهایی ابتدا افزایش و سپس کاهش می‌یابد و نهایتا هنگامی که کارگر اضافه می‌شود، تولید کل را کاهش می‌دهد و مقدارش را منفی می‌نماید.

 

 

2) تولید یکسان؛ تولید با دو یا چند عامل متغیر به تولید یکسان معروف است. منحنی تولید یکسان مکان هندسی تمام مقادیر کار و سرمایه است که سطح معینی از محصول را به‌دست می‌دهد.[14] منحنی‌های تولید یکسان به سه شکل L، خطی و کاب داگلاس که عموما به‌شکل محدب است، وجود دارند. در منحنی L شکل، سرمایه و نیروی کار تولید، به نسبت ثابت مصرف می‌شوند و فعالیت در نقطه‌ای به‌جز رأس منحنی یکسان، ناکارآ خواهد بود، در منحنی خطی، جانشینی کامل میان عوامل تولید وجود دارد که به‌معنای ثبات نسبت جانشینی میان عوامل تولید است و در تابع کاب داگلاس، حالتی متعادل میان دو حالت افراطی خطی و L شکل به‌شمار می‌رود. منحنی تولید یکسان برای تابع کاب-داگلاس دارای حالت متعارف محدب است.[15]

 

اشکال فعالیت‌های تولیدی

تولید به‌شکل امروزی، حاصل یک‌سری تغییرات و تحولات اقتصادی است. در جوامع ابتدایی، اقتصاد جنبه روستایی داشت، ابزار کار در حد ابتدایی بود و خانواده‌ها با کمک یکدیگر نیازهای خود را رفع می‌کردند. با گذشت زمان، در قرن هجدهم و با ظهور انقلاب صنعتی، گسترش علوم و پیشرفت تمدن، سبب رشد صنایع شده و فعالیت‌های تولیدی پیچیده‌تر شدند.[16] فعالیت‌های تولیدی به دو شکل انجام می‌شود که عبارتند از:[17]

شکل مستقیم؛ در این حالت، افراد بدون تهیه و تدارک وسایل مستقیم، نیازهای خود را رفع می‌کنند؛ مانند تهیه آب از رودخانه‌ها و چشمه‌سارهای طبیعی.

شکل غیر مستقیم؛ در شکل دوم افراد برای رفع نیازهای خود از قبل وسایل تولید را آماده و سپس از این مواد تولیدی استفاده می‌کنند؛ برای مثال ایجاد یک سد، آب مورد نیاز جوامع را تأمین می‌کند. سودمندی این روش با وجود هزینه‌های بالای آن از نظر اقتصادی بیشتر است.

از نظر محاسبه مقادیر کلی، مفهوم تولید از دو نظر خدمات و خود مصرفی محدود می‌شود که عبارتند از: [18]

تولید خانوادگی؛ مقدار قابل توجهی از تولید در داخل خانواده‌ها انجام گرفته و مصرف می‌شود. چنین خدماتی که در داخل خانواده‌ها انجام می‌شود (مانند تهیه غذا و پوشاک)، ارزیابی نمی‌شود؛ زیرا محاسبه این خدمات با مشکل مواجه است. علاوه‌بر این، مقداری از محصولات کشاورزی که در واحدهای تولید خانوادگی تهیه می‌شود، از طرف خانواده کشاورز در محل تولید مصرف می‌شود و این خودمصرفی برحسب شرایط مختلف و خاصه درجه رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی، زیاد یا کم است.

تولیدات مادی و غیر مادی؛ ممکن است تولید جنبه مادی داشته باشد؛ مانند آهن و گندم و یا غیر مادی باشد، مانند تبلیغات برای یک کالا و دفاع از یک متهم و معالجه یک بیمار. در مورد دوم، خدمت تولید می‌شود، بدون این‌که ماده جدید ایجاد شده باشد؛ اما در هر دو مورد، کالاها و خدمات و به‌عبارت جامع‌تر آنچه تولید شده احتیاجات را رفع می‌کنند.

تولید کل، تولید متوسط و تولید نهایی[1]

هر نقطه روی تابع توليد کوتاه مدت نشان مي دهد که درآن نقطه حداکثر محصول با بکارگيري مقادير مختلفي از عامل متغير(نيروي کار)در هر واحد زمان قابل حصول است.

توليد متوسط هر عامل عبارت است از محصول کل تقسيم بر مقدار استفاده از آن عامل ، توليد متوسط عبارت است از نسبت محصول- عامل براي هر سطحي از محصول و مقدار عامل مربوطه. و به لحاظ ریاضی باه صرت زیر نشان می دهند:

توليد نهائي هر عامل عبارت از محصول کل اضافي منتسب به افزايش مقدار کمي از عامل متغير در فرايند توليد است . معمولا”مقدار افزايش در عامل به اندازه يک واحد بوده و ساير عوامل ثابت باقي مي مانند. به لحاظ جبری رابطه آن به صورت زیر می باشد:

به لحاظ شکلی  سه تابع و ارتباط آنها به صورت زیر میباشند

که با استفاده از این شکل می توان گفت :

  1. توليدات نهائي و متوسط ابتدا افزايش و سپس کاهش مي يابد ،به طوري که توليد نهائي پس از نقطه اي منفي مي شود .
  2. قبل از آنکه بالاترين توليد متوسط حاصل شود توليد نهائي به حداکثر خود مي رسد
  3. در نقطه حداکثر توليدمتوسط ،توليد نهائي برابر با توليد متوسط مي شود .

ين روابط معرف اين معني هستند که توليد کل ابتدا در يک نرخ افزايشي افزايش يافته و سپس در يک نرخ کاهشي افزايش نموده و در نهايت کاهش مي يابد.

 

مراحل تولید[2]:

برای هر کالایی سه مرحله تولید وجود دارد

مرحله اول تولید که به محدود صفر تولید تا نقطه حداکثر تولید متوسط گفته می شود . در این مرحله توليد نهايي و توليد متوسط ،هر دو مثبت است. به طوری که توليد نهايي ← ابتدا صعودي (شيب مثبت) سپس نزولي (شيب منفي) ولی  توليد متوسط ← صعودي (شيب مثبت)  و  توليد نهايي بزرگتر ازتوليد متوسط است.

مرحله دوم تولید که به محدوده  حداكثرتوليد متوسط (A واحد ) تا حداكثر توليد كل (توليد نهايي = صفر، Bواحد) گفته می شود   و در این ناحیه توليد نهايي و توليد متوسط ← هر دو مثبت و نزولي (شيب منفي) اما توليد نهايي كوچكتر ازتوليد متوسط است.

 مرحله سوم تولید که از ازحداكثر توليد كل (توليد نهايي = صفر، Bواحد) به بعد گفته می شود  و در این ناحیه توليد متوسط ← مثبت ولي نزولي (شيب منفي) و  توليد نهايي  ←منفي و نزولي (شيب منفي) است.

 نکته منطقه اقتصادی تولید ناحیه دوم تولید است.

منابع :

[1]. حییم، سلیمان؛ فرهنگ معاصر انگلیس به فارسی و فارسی به انگلیسی، تهران، فرهنگ معاصر، 1386، ص526.

[2]. مریدی، سیاوش و نوروزی، علیرضا؛ فرهنگ اقتصادی، تهران، پیشبرد و نگاه، 1373، ص295.

[3]. توانایی فرد، حسن؛ فرهنگ تشریحی اقتصاد، تهران، جهان‌رایانه، 1385، ص817.

[4]. قنادان، محمود؛ کلیات علم اقتصاد، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1386، چاپ اول، ص103.

[5]. هوفمان، یورگین؛ نظریه‌ها و زندگی متفکرین بزرگ اقتصاد، ترجمه طهماسب محتشم دولتشاهی، تهران، اردیبهشت، 1367، ص85.

[6]. بلاگ، مارک؛ اقتصاددانان بزرگ جهان، ترجمه حسن گلریز، تهران، نی، 1375، ص82.

[7]. قنادان، محمود؛ پیشین، ص105 تا 108.

[8]. فرهنگ، منوچهر؛ فرهنگ علوم اقتصادی، تهران، مؤسسه عالی علوم سیاسی و امور حزبی، 1351، ص976.

[9]. قدیری اصلی، باقر؛ کلیات علم اقتصاد، تهران، سپهر، 1368، ص118.

[10]. قنادان، محمود؛ پیشین، ص109و 110.

[11]. بگ، دیوید، فیشر، استانلی و دورنبوش، رودیگر؛ علم اقتصاد اقتصاد خرد؛ ترجمه محمد حسین تیزهوش، جنگل، 1385، چاپ اول، ص14.

[12]. دهقانی، علی؛ نظریه اقتصاد خرد، تهران، لادن، ص18 و 19.

[13]. چ. موریس، او. فیلیپس؛ تحلیل اقتصادی نظریه و کاربرد "اقتصاد خرد"، ترجمه اکبر کمیجانی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1384، چاپ نهم،ج1، ص286 و 287.

[14]. سالواتوره، دومینیک؛ اقتصاد خرد، ترجمه احمد یزدان‌پناه، تهران، چاپ و نشر بازرگانی، 1385، چاپ سوم، ج1، ص255 و جمعی از نویسندگان؛ مجموعه مقالات اقتصاد خرد و کلان، مترجمین احمد جعفری صمیمی وغلامعلی فرجادی، نشر دانشگاه مازندران، وثقی، 1378، چاپ اول، ص127.

[15]. نیکلسون، والتر؛ نظریه اقتصاد خرد اصول اساسی و مباحث تکمیلی، محمدمهدی عسگری، تهران، دانشگاه امام صادق، 1387، ج1، ص507.

[16]. پورهمایون، علی اصغر؛ اقتصاد، تهران، موسسه عالی حسابداری، 1348، ج1، ص215و 216.

[17]. همان، ص182و 183.

[18]. عدل طباطبایی، عبدالرضا؛ اصول علم اقتصاد، تهران، مؤسسه عالی حسابداری، 1345، ج1، ص345 و 346.

 

 

پی نوشت ها:

[1]  . فرجی، یوسف، تئوری اقتصاد خرد، تهران، شرکت چاپ و نشر بازرگانی، 1385، چاپ هفتم، ص 145- 150

[2] . موریس،  چارلز، و فیلیپس، اون، تحلیل اقتصادی نظریه و کاربردهای اقتصاد خرد، جلد اول،  اکبر کمیجانی، تهران، دانشگاه تهران، 1384، چاپ ششم، ص 293و 294

مقاله

نویسنده سعيد كريمي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

سوآپ Swap

سوآپ Swap

سوآپ در لغت به‌معنای معامله پایاپاى (ارز)، معاوضه، عوض کردن، مبادله کردن، بیرون کردن، جانشین کردن و اخراج کردن آمده و در اصطلاح، توافقی بین دو شرکت برای معاوضه جریان نقدی در آینده (با دو نوع پرداخت متفاوت از بدهی یا دارایی) است. قرارداد فوق تاریخ پرداخت و چگونگی محاسبه جریانات نقدی را که باید پرداخت شود مشخص می‌کند. معمولا محاسبه جریانات نقدی شامل ارزش‌های آتی یک یا چند متغیر بازار است. اولین قراردادهای سوآپ در اوایل دهه 1980 منعقد شدند. از آن زمان تاکنون بازار سوآپ رشد چشم‌گیری داشته است. در حال حاضر اکثر قراردادهای مشتقّات خارج از بورس به‌صورت سوآپ انجام می‌شود.
ابزار مشتقه Derivative Tool

ابزار مشتقه Derivative Tool

در برخی از قرارداها دارنده قرارداد، مجبور است یا این حق را دارد که یک دارایی مالی را در زمانی در آینده بخرد یا بفروشد. به‌جهت اینکه قیمت این‌گونه قرارداها از قیمت آن دارایی مالی مشتق می‌شود. از این‌رو این قرارداها را اوراق مشتقه می‌نامند.
بیمه Insurance

بیمه Insurance

یمه در زبان فرانسه Assurance، در انگلیسی Insurance و در زبان هندی و اردو "بیما" نامیده می‌شود. بنا به‌اعتقاد برخی، واژه بیمه از کلمه هندی بیما گرفته شده و به‌اعتقاد برخی دیگر، ریشه در زبان فارسی دارد و اصل آن همان "بیم" است؛ زیرا عامل اساسی انعقاد عقد بیمه، ترس و گریز از خطر است و به‌سبب همین ترس و به‌منظور حصول تامین، عقد بیمه وقوع می‌یابد
ریسک Risk

ریسک Risk

ریسک، نوعی عدم اطمینان به آینده است که قابلیت محاسبه را داشته باشد. اگر نتوان میزان عدم اطمینان به آینده را محاسبه کرد، ریسک نیست؛ بلکه فقط عدم اطمینان است؛ به‌همین جهت به‌دلیل محاسبه مقداری عدم اطمینان در قالب ریسک می‌توان آن‌را مدیریت و کنترل کرد. ریسک در زبان چینیان نیز با دو علامت تعریف می‌شود که اولی به‌معنی خطر و دومی به مفهوم فرصت است
مهندسی مالی Financial Engineering

مهندسی مالی Financial Engineering

مهندسی مالی شامل طراحی، توسعه، استقرار ابزارها و فرایند مالی و همچنین طراحی مجدد راه‌حل‌های خلاقانه برای مسائل موجود در مالی است. به‌عبارت دیگر مهندسی مالی عبارت از به‌کارگیری ابزارهای مالی برای‌ ساختاربندی مجدد پرتفوی (سبد سهام) مالی و تبدیل‌ آن به پرتفویی با خصوصیات مطلوب‌تر است. عجین شدن زندگی انسان با مسائل و پیچیدگی بازار و نهادهای پولی و مالی، نیاز جدی و مبرمی به دانشی خاص برای رفع‌ این نیازها به‌وجود آورده است.

پر بازدیدترین ها

نظريه رفتار مصرف‌کننده (تغييرات درآمد و قيمت)

نظريه رفتار مصرف‌کننده (تغييرات درآمد و قيمت)

در نظریه ذفتار مصرف کننده ما به دنبال کشف قوانین حاکم بر رفتار خانوارها هنگام مصرف کالا و خدکمات و یاعرضه عوامل تولید هستیم که از دو روش می توان این مطلب را توضیح داد: روش مطلوبیت و روش منحنی بی تفاوتی.
امنیت اقتصادی Economic security

امنیت اقتصادی Economic security

امنیت اقتصادی به‌لحاظ لغوی، مرکب از دو واژه امنیت و اقتصاد است. واژه security در زبان انگلیسی، از ریشه کلمه لاتین secarus که se به‌معنی بدون و curus به‌معنی پریشانی، گرفته شده و به‌معانی امنیت سالم و بی‌خطر، رهایی از اضطراب، آزاد بودن از شک و ابهام، آزاد بودن از ترس و خطر و اطمینان داشتن آمده است.
منحنی تولید یکسان    Isoquant Curve

منحنی تولید یکسان Isoquant Curve

کلمه Isoquant از دو واژه یونانی ISO معادل "برابر" و Quantas معادل "مقدار"، تشکیل شده است؛ که برخی از مترجمین آن را به‌معنای تولید یکسان، متساوی التولید، برابر مقدار و هم‌مقداری تولید به‌کار برده‌اند. منحنی تولید یکسان مکان هندسی تمام مقادیر کار و سرمایه است، که سطح معیّنی از محصول را به‌دست می‌دهد.
اضافه رفاه (مازاد) تولیدکننده ʌonsumer Surplus)

اضافه رفاه (مازاد) تولیدکننده (Consumer Surplus)

مازاد تولید کننده معیاری است که افزایش منفعت تولید کننده را در هر سطح تولیدی که سود موسسه حداکثر می شود را نشان می دهد. ممکن است چنین تصور شود مازاد اقتصادی همان سود اقتصادی است. اما اینطور نیست و مازاد تولید کننده بیش از سود اقتصادی است.
Powered by TayaCMS