24 آبان 1393, 14:3
كلمات كليدي : كشش متقاطع، كشش تقاطعي تقاضا، حساسيت نسبي، كالاهاي جانشين، كالاهاي مكمل
نویسنده : احسان شریعتی نجفآبادی
کشش در علم اقتصاد که از ترجمه کلمه Elasticity به معنای حساسیت اخذ شده است، برای یافتن حساسیت فاکتوری بر فاکتور دیگر استفاده میشود؛ که در واقع بیانگر نسبت تغییرات یک متغیر روی متغیر دیگر است. اگر اقتصاددان تمایل داشته باشد بداند که افزایش قیمت کالای الف یابد چه تغییری در مقدار فروش آن ایجاد میکند و یا اینکه تغییرات نهاده کار چه تأثیری بر نهاده سرمایه دارد، باید از کشش استفاده کند.
کشش متقاطع تقاضا حساسیت نسبی مقدار تقاضای یک کالای مفروض را به تغییرات قیمت کالای دیگر که گمان میرود با همدیگر وابسته است، اندازهگیری میکند. تقسیم تغییر نسبی در مقدار تقاضای کالای X بر تغییر نسبی در قیمت کالای Y، همان کشش متقاطع تقاضا است.[1]
درصد تغییر در قیمت کالایY/ درصد تغییر در مقدار تقاضا برای کالای X=کشش متقابل دو کالایX و Y
در واقع کشش متقاطع به اقتصاددان میگوید که اگر یک درصد افزایش در قیمت کالائی(Y) صورت پذیرد، چه تغییری در خرید کالای X اتفاق خواهد افتاد.
این فرمول به صورت ریاضی به صورت زیر نشان داده میشود:
در فرمول فوق ηxyهمان کشش متقاطع، ∆ نشان دهنده تغییرات، PY قیمت کالای Y، QX مقدار کالای X میباشد.
مفهوم کشش که با مشتق در ریاضیات مرتبط است توسط اقتصاددان بزرگ آلغرد مارشال(1842- 1924) وارد این علم شد.[2] کشش با عناوینی مانند کشش تقاضا، کشش عرضه، کشش درآمدی، کشش متقاطع(با متقابل تقاضا) و... مطرح میگردد.
فهم روابط میان مؤلفهها، یکی از مهمترین مسایل علم اقتصاد است. تأثیر تغییرات در یک مؤلفه عموما با تأثیر متقابل در فاکتورهای دیگر همراه است به عنوان مثال نمیتوان قیمت کالایی را در بازار بیتأثیر از دیگر کالاها و شرایط کاملا خنثی دانست. فهم این مسأله با تأثیر قیمت بنزین در شرایط فعلی کشورمان به خوبی مشهود است. گویا مؤلفههای زیادی در هم گره خوردهاند. حرکت هر یک با تغییرات دیگری همراه است و تا زمانی که فهم دقیقی از ارتباط این امور با همدیگر بوجود نیاید نمیتوان از سیاستگذاری صحیحی بهره برد.یکی از بهترین مفاهیمی که جهت تأثیرات مؤلفهها بر همدیگر را بررسی میکند کششها هستند.
مقدار کشش تقاطعی تقاضا نوسانی از مثبت بینهایت تا منفی بینهایت دارد. اگر ηxyعلامت مثبت داشته باشد اصطلاحاً کالای جانشین خوانده میشود.[3] کالای جانشین به دسته کالاهایی گفته میشود که قابلیت جایگزینی با همدیگر را دارند؛ مثل گوشت مرغ و گوشت گوسفند. دانستن اینکه کالای الف با کالای ب جانشین است به سیاستگذار این امکان را میدهد که با جایگزینی کالاها با همدیگر منابع موجود را به بهترین وجه مدیریت کند؛ البته کالای جانشین در صنعت میتواند نشانگر تعریف محدود صنعت باشد(گروهی از مؤسسات تولیدی که کالاهای مشابه تولید میکنند).[4]
اگر کشش متقاطع، علامت منفی داشته باشد دو کالا را مکمل مینامند کالاهای مکمل کالاهایی هستند که با همدیگر استفاده میشوند؛ مثل قند و چایی.
لازم به ذکر است که جانشینی و مکمل بودن گاهی به صورت کامل و گاهی ناقص است؛ یعنی کالای الف میتواند صد در صد جایگزین کالای ب گردد و گاهی نیز اینگونه نیست؛ به عنوان مثال ممکن است دو باهمدیگر فقط 30 درصد قابلیت جاگزینی دارد. اگرباشد، 0=ηxy باشد، یعنی این دو کالا هیچ ارتباطی با همدیگر نداشته و از همدیگر مستقلاند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان