دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

کلود هنری دو سن سیمون Claude Henry de Saint Simon

کلود هنری دو سن سیمون Claude Henry de Saint Simon
کلود هنری دو سن سیمون Claude Henry de Saint Simon

كلمات كليدي : سن سيمون، جامعه صنعتي، مالكيّت، ارث، منافع فردي و اجتماعي، مساوات، تعاون، ليبراليسم

نویسنده : حسين كفشگر جلودار

سن‌سیمون در سال 1825در پاریس به‌دنیا آمد.او چهره‌ای جنجالی بود؛ زیرا هم‌زمان، روزنامه‌نگار، اقتصاددان و دلّالی حرفه‌ای بود؛ که از کانال بورس‌بازی زمین، در شرایط زمانی خود، به ثروت زیادی رسید.[1]سیمون زندگی پرماجرایی داشت.ابتدا در جنگ‌های استقلال امریکا شرکت جست. سپس در اروپا به سیر آفاق و انفس پرداخت. هنگام انقلاب فرانسه از مشاجرات سیاسی به‌دور ماند؛ ولی به داد و ستد و خرید و فروش اموال کلیسا سرگرم شد.مدّت کوتاهی زندانی بود و پس از آزادی، تحصیل فنون طب و مهندسی را آغاز نمود.در همین دوران بود که با عده‌ای از فلاسفه و دانشمندان، آشنا گردید و برای بیان و انتشار افکار واندیشه‌های خود، قلم به دست گرفت و نوشتن را آغاز کرد.او ثروت زیادی که از پدر خود به ارث برده بود، در اندک زمانی خرج کرد و به تنگدستی دچار شد؛ ولی از آرمان خود دست نکشید.سیمون تصوّر می‌کرد که دارای یک رسالت عالی انسانی و اخلاقی برای رفاه بشریت است.او در بستر مرگ نیز این هدف خود را فراموش نکرده گفت:«یک آرمان عالی در تمام زندگی مشوّق و محرّک من بوده است:تأمین موجبات تجلّی و توسعه آزاد استعدادهای افراد انسانی»[2] سن‌سیمون در سال 1860 از دنیا رفت.

 

آثار سن‌سیمون

او از خود نوشته‌های بسیاری به‌جا گذاشت:طرح یک "دایرةالمعارف نوین"، "رساله‌ای درباره دانش انسانی"، "نظریاتی پیرامون مالکیت و قانون‌گذاری"، "تجدید سازمان جامعه اروپایی، "درباره صنعت"، "سیاست"، "آیین مسیحیت نوین"و "مقدمه بر مطالعات علمی سده نوزدهم" از جمله آثار او به‌شمار می‌روند.

بیشتر اقتصاددانانی که به بررسی نوشته‌های وی پرداخته‌اند، با نومیدی روبرو شده‌اند.برخی او را از معارضین و مخالفین کلاسیک‌ها دانسته‌اند.بعضی دیگر او را سوسیالیست می‌خوانند.با این‌همه، تمام مفسّّرین، از جنبه مذهبی‌ای که افکار وی در پایان کار به‌خود گرفته بود، درشگفت شده و آن‌را از غرائب دانسته‌اند. [3]

 

دیدگاه‌های سن‌سیمون

 الگوی جامعه صنعتی؛ الگوی جامعه صنعتی باید یک مبانی متافیزیکی خاصّی را دربر داشته باشد؛ زیرا اولا: با توجه به نگرش کاملا اثباتی مورد نظر او، جامعه نیز باید مانند طبیعت، از قوانین عینی تبعیت می‌کند.از این‌رو، از دید سیمون، قوانین مربوطه باید شناسایی شده و ‌رفتارها بر مبنای آن‌ها تنظیم شوند.در عین حال، تکامل و توسعه به‌صورت یک فرایند دائمی در آینده پیش‌بینی‌پذیر است. ثانیا:سیمون در صدد بود اجتماع را کاملا علمی سازد.او این فرایند را موجب پیشرفت جامعه برشمرد.در فرایند مذکور، طبقات مولّد حاکم می‌شوند و طبقات غیر مولّد مثل اعیان و اشراف و روحانیون، تحت سیطره آن‌ها قرار می‌گیرند.ارباب صنایع و مولّدین ثروت، به‌معنای اعم، طبقه ممتاز و خواص جامعه محسوب می‌شوند.[4]

 

رعایت اصول اخلاقی؛ وی همواره اهمیّت خاصّی برای مسایل اخلاقی قائل بود.از نظر او، نظام اجتماع، بدون اصول مشترک اخلاقی میسّر و مقدور نیست؛ ولی دو نقیصه در علم اخلاق وجود دارد؛ که یکی مربوط به‌روابط بین‌الملل و دیگری به روابط میان حکومت و افراد هر کشور است.اگر مردم، حکومت را به‌عنوان عاملی که از طرف اجتماع، مأمور نظم امور است، تلقی کنند، نقیصه دوم مرتفع خواهد شد. سن‌سیمون با وجودی که اظهار داشت که اخلاقیات باید اساس تعلیم و تربیت باشند، می‌دانست که تأمین نظام جامعه، تنها به‌مدد علم اخلاق میسّر نیست و این کار، باید به‌دست مذهب صورت گیرد. او در این‌جا به بنیان‌گذاری دینی نوین پرداخت و دچار وسوسه پیامبری گردید و خود را مبیّن سخنان الهی خواند.

 

تعاون و همکاری؛ سن‌سیمون و پیروانش می‌گویند، که در سرتاسر تاریخ، فکر و روحیه‌ی تضادّ و تباین منافع از یک طرف و روح همکاری و تعاون از طرف دیگر، در نزاع و جدال بوده‌اند.هرگاه، فکر دوم بر فکر اول پیروز شده، جامعه انسانی قدمی رو به جلو نهاده است و هربار که اساس فعالیت، بر تعاون بوده، مردم در صلح و صفا و اخوت ‌زیسته‌اند و بالعکس، هربار که تضادّ منافع به‌ظهور رسیده، آشوب و نابسامانی بر اجتماع انسانی غالب آمده است.

 

طبقه مولّد ثروت؛ به‌نظر سن‌سیمون، طبقه مولّد ثروت که دارای قدرت اقتصادی است، باید قدرت سیاسی را نیز در دست داشته باشد و جامعه انسانی، خواه ناخواه به‌سوی مرحله تحقق و اجرای این اصل پیش می‌رود.به‌گمان او، ارباب صنایع، به حکم منفعت، بهتر و بیشتر از هرگروه اجتماعی دیگری به رونق اقتصادیات مملکت، آرامش، صلح و صفای جامعه، از میان رفتن ظلم و جور و بی‌عدالتی علاقمند هستند و اگر زمام امور را در دست گیرند، خواهند توانست جامعه را به بهترین وجه هدایت کنند؛ چراکه آن‌ها قادر به اداره کارخانه و واحد صنعتی خود بوده‌اند.[5]

 

کار؛ سن‌سیمون از بیکاری به‌شدت متنفّر بود و نوعی مذهب کار و صنعت را مورد تأکید قرار می‌داد.به‌بیان دیگر،دیدگاه او درباره کار، برخلاف فروض الگوهای کار نئوکلاسیک است؛ که در آن افزایش میزان کار از مطلوبیّت نیروی کار می‌کاهد. از نظر او، بهبود وضع کارگران، مانع شورش عمومی آن‌ها خواهد شد.

 

نفع شخصی؛ وی فروض کلیدی کلاسیک‌ها را که منافع فردی به‌طور خودکار بر منافع اجتماعی تطابق دارد، رد می‌کرد و عقیده داشت، باید از راه آموزش یک اخلاق جدید، روحیه نفع‌طلبی شخصی ثروتمندان را اصلاح کرد.

 

مالکیّت خصوصی؛ سیمون و پیروانش در عین حال که مقوله رقابت و کارکرد بازار را نفی نمی‌کردند، به‌سوی حذف مالکیت‌های خصوصی و جایگزین کردن تعاونی‌ها به‌جای فعالیت‌های معمول بازار پیش می‌رفتند.مالکیت خصوصی و ارث، از نظر آن‌ها باعث استثمار کارگر و نوعی ابزار غیر عادلانه محسوب می‌شود.[6]

 

لیبرالیسم؛ از نظر سیمون، لیبرالیسم قادر نیست خوشبختی و سعادت جامعه را تأمین کند.برای رسیدن به این مقصود، قدرتی که سازمان جامعه را تغییر دهد لازم است و قدرتی که آن تغییر را به‌وجود آورد، محققا دولت نیست؛ زیرا مداخلات دولت، به‌جای آن‌که مفید باشد، مضرّ است. پس باید قدرت انجام آن‌را به "استعدادها" یعنی دانشمندان، تکنسین‌ها و به تولیدکنندگان (تجار و صنعتگران) سپرد.

 

لغو حق وراثت؛ به‌نظر او با فراهم کردن امکانات مساوی و تأمین برابری برای همه افراد، جامعه بهتر می‌تواند به عدالت اجتماعی نایل آید؛ لذا او سیستم توارث مالکیت را محکوم می‌کند و به‌جای آن مالکیت متناسب با لیاقت را می‌گذارد.بنابراین در این سیستم، دولت را وارث حکومت می‌کند و آن‌را یک بانک ملی بسیار وسیعی قرار می‌دهد که تمام وسایل تولید در آن‌جا توزیع خواهد شد.این بانک، وسایل تولید را به بانک‌های محلّی می‌دهد؛ تا در اختیار مردمان لایق قرار دهد.[7]

 

مساوات؛ مساوات مطلوب سیمون، از آغاز ولادت شروع می‌شود؛ که در آن، هرکس با ممکنات مساوی، به تلاش خواهد پرداخت و به‌حسب تلاش و استعداد خود، از امکانات جامعه بهره‌مند خواهد شد.[8]

 

مکتب سن‌سیمون

 از آن‌جا که نظریات سیمون غالبا ناقص و احیانا غیر مفهوم بود، شاگردان و هواداران، به تفسیر و تکمیل آن پرداختند. همین امر سبب شد که وی به‌صورت رهبر و پیش‌قدم مکتبی پرثمر درآید. "گوستن تی‌یری"، مورخ مشهور، "آگوست کنت" فیلسوف و جامعه‌شناس شهیر که سمت دبیری سیمون را به‌عهده داشت، برادران پرر و آنفانتن و بازار؟، سرمایه‌داران مشهور و بوشز یکی از پایه‌گذاران نهضت تعاونی و ...، از جمله هواداران سن‌سیمون بودند.

افکار و عقاید سن‌سیمون مخلوط عجیبی از خیال‌بافی و حقیقت‌جویی است.این افکار، سهم مؤثری در اداره‌ی اقتصاد فرانسه پیدا کرده و در جریان مهم‌ترین امور مالی، تجاری و صنعتی آن‌زمان وارد شده بود.از طرفی انگلس دوست مارکس درباره‌ی سن‌سیمون گفته است: «نبوغ هوش او آن‌چنان است که عصاره تقریبا جمیع عقاید مخصوصا غیر اقتصادی اجتماعیّون بعدی در نزد او جمع است.»در واقع بنا به‌قولی، عقاید سن‌سیمون مقدمه و یا فهرست کتاب سوسیالیسم است.از طرف دیگر سوسیالیسم مورد نظر مکتب سن‌سیمون از معرفت زندگانی کارگری الهام نگرفته؛ بلکه ناشی از ملاحظات و ادراک درونی آن‌ها نسبت به جریان‌های بزرگ اقتصادی عصر آن‌ها است.

آن‌ها به‌خصوص، مقام درجه اول بانک‌های بزرگ و مؤسّسات تمرکزیافته صنعتی را در اقتصاد جدید پیش‌بینی کردند.در واقع بانک‌های بزرگ، مرجع سپرده‌های پولی مردم، عملا و بدون دست زدن به حقّ مالکیّت، خزانه‌دار سرمایه‌های عظیمی شده و به‌وسیله‌ی آن‌ها به هزاران مجرای تجارتی وارد می‌شدند.

عبارات مورد استفاده آن‌ها قابل توجّه است. "استثمار انسان به‌وسیله انسان" عبارتی بود که تا 1848 مقبولیت عام داشت. آن‌ها قبل از لویی بدن از "سازمان کار"سخن می‌رانند و قبل از مارکس اصطلاح "ابزار کار"را برای سرایه‌های منقول و غیر منقول به‌کار می‌برند. سن‌سیمون حتی استفاده از نظریّه بهره مالکانه زمین را که بعدها مورد توجه سوسیالیست‌ها می‌شود، پیش‌بینی کرده بود.

امتیاز سن‌سیمونی‌ها، تنها به گفته‌ها و شعارهای تازه آن‌ها نیست؛ بلکه آن‌ها تمام تعارضات بزرگی که در جریان قرن 19، اجتماعیّون و اقتصادیّون را در برابر یکدیگر قرار داد را کشف کردند.[9]

 

دیدگاه پیروان، بعد از سیمون

هواداران وی، خیلی زود آن‌چه را که عامل تجانس افکار او بود، از یاد بردند و جنبه اقتصادی و صنعتی نظریّه او را به‌کلّی از ملاحظات اخلاقی جدا کردند. گروهی در مقام توسعه صنایع بر آمدند و گروهی فقط به قسمت مذهبی و اخلاقی آثار او توجّه کردند. پیروان او برخلاف استاد خود، به‌سوی افکار و عقاید سوسیالیستی گرایش یافتند.مهم‌ترین اثر ایشان، کتابی است به‌نام "توضیح عقاید سن‌سیمون" که نظر اساسی در آن، لزوم مبارزه با بیکاری است؛ ولی توضیحات در این زمینه نسبتا تازگی دارد.به‌نظر پیروان سیمون‌، بی‌عدالتی، هنگامی به حداکثر خود می‌رسد، که شخص از درآمد سرمایه‌ای استفاده کند، بدون آن‌‌که شخصا آن‌را فراهم آورده باشد.لذا پیروان سیمون، با حقّ ارث مخالفت شدید داشتند و پیشنهاد می‌کردند که وارث کلیه دارایی‌ها، دولت باشد.برخی از پیروان، عملا به‌سوی عقاید اشتراکی متمایل شدند. پس از جنگ بین‌الملل اول، عقاید سیمون و پیروان وی، رونق تازه‌ای گرفت و مکتب جدید سن‌سیمون به‌وجود آمد.[10]

 

ارزیابی نهایی

سن‌سیمون را نباید عضو مکتب‌های سوسیالیستی به‌شمار آورد.چراکه او هوادار لغو مالکیّت خصوصی نبود و نابرابری‌های اجتماعی را امری طبیعی می‌شمرد.عقاید او در اواخر کار، جنبه مذهبی به‌خود گرفت و به‌کلّی از فلسفه مادّی دور شد.سیمون و هوادارانش، طرفدار مداخله دولت در امور اقتصادی بودند؛ ولی عقیده داشتند، که اختیار حکومت باید با کارفرمایان باشد.

بدون تردید، بسیاری از جنبه‌های عقاید او قابل انتقاد است؛ ولی در چند مسأله اساسی مطالعات و نظریات ایشان پرثمر بوده است؛ که می‌توان چنبن بیان داشت:

1) لزوم تربیت و تشکیل یک گروه ممتاز و برجسته(سردمداران)، برای راه بردن امور اجتماعی که بر سه پایه‌ی دانش، اراده و اخلاق استوار باشد. به‌عقیده هواداران سیمون، حکومت باید در دست برجستگان واقعی اجتماع باشد نه عامّه؛

2)  اگر حکومت مقتدری بر اصول اخلاقی و مذهبی استوار نباشد، کار آن، خواه ناخواه به ظلم و بیدادگری خواهد انجامید؛

3)  لزوم مشارکت گروه‌های مختلف صنعتی در اداره مملکت؛

4)  اهمیّت نقش بانک‌ها و مؤسّسات، در توزیع اعتبار در اقتصاد مملکتی و رونق آن.[11]

مقاله

نویسنده حسين كفشگر جلودار

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

Powered by TayaCMS