دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

گونار میردال Gunnar Mirdal

No image
گونار میردال Gunnar Mirdal

كلمات كليدي : گونار ميردال، توسعه، توسعه نيافتگي، عليت تراكمي، رشد اقتصادي

نویسنده : فريد اسماعيليان

گونار میردال اقتصاددانی است که فعالیت علمی‌اش دارای دو مؤلفه متمایز است؛ اول تمرکز بر مسائل اقتصادی دنیای واقعی و دوم تلاش برای به‌کارگیری مفاهیم سایر رشته‌ها در تحلیل‌های اقتصادی‌اش. میردال، بیشتر عمر خود را صرف مطالعه بر روی مشکلات تبعیض نژادی، فقر و بیکاری کرد و همچنین به‌دنبال درک چگونگی تغییرات اقتصادها در گذر زمان بود. وی علت این تغییرات را در عوامل روانی، تاریخی، جامعه‌شناختی و فرهنگی جستجو می‌کرد.[1] او اقتصاددانی بود که هم دغدغه نظریه‌پردازی اقتصادی داشت و هم با سیاست‌گذاری اقتصادی سر و کار جدی داشت.[2]

میردال، در روستای سولواربو (Solvarbo) در سوئد به‌دنیا آمد. پدر وی فردی ثروتمند بود؛ از همین روی، قادر به تأمین تحصیل میردال در بهترین سطح بود. او در ابتدا مشغول فراگیری ریاضیات در مدرسه سلطنتی شد و پس از آن در دانشگاه استکهلم ثبت نام و به تحصیل در رشته حقوق پرداخت. وی این رشته را به‌خاطر علاقه به درک چگونگی عملکرد آن در جامعه برگزید. اگر چه میردال موفق به دریافت مدرک حقوق در سال 1923 شد، اما رفته‌رفته جذابیت این علم برایش کم و خسته‌کننده شد. از این رو، همسرش آلوا موفق به متقاعد کردن او به مطالعه اقتصاد مرتبط با علم ریاضیات و همراه با درک چگونگی عملکرد آن در جامعه شد. میردال در سال 1927 موفق به دریافت دکترای اقتصاد از دانشگاه استکهلم شد. او دکترای خود را زیر نظر نات ویکسل (Knut Wicksell: 1821-1951) گرفت. وی سپس مشغول به تدریس در همان دانشگاه شد. در سال 1932 میردال از جانب دولت سوسیال دموکرات سوئد به ریاست کمیسیون مسکن و جمعیت منصوب و در نتیجه قادر به نفوذ و تأثیر در سیاست‌گذاری‌های مربوط به مسکن در سوئد شد. در خلال سال‌های 1934-1936 و 1942-1946 نماینده پارلمان سوئد بود. در اواخر دهه 1930 در هیئت مدیره بانک مرکزی سوئد بود. در اواسط دهه 1940 وی به‌عنوان وزیر تجارت و بازرگانی سوئد منصوب شد. میردال به‌جهت ایده‌ها و موقعیت سیاسی‌اش به‌عنوان یکی از معماران اصلی دولت رفاه در سوئد مطرح شد. همچنین او یکی از مدافعان قوی استفاده از سیاست‌های مالی کینزی بود.[3]

سرانجام میردال در سال 1974 موفق به دریافت جایزه نوبل اقتصاد (به‌خاطر پیشگام بودن در تئوری پول و نوسانات اقتصادی و همچنین تحلیل‌های تأثیرگذارش در وابستگی پدیده‌های اقتصادی، اجتماعی و نهادی) به‌طور مشترک با فریدریک هایک (Friedrich August Hayek: 1899-1993) شد. میردال در طول حیاتش موفق به دریافت 30 دکترای افتخاری از دانشگاه‌های سرتاسر جهان شد. سرانجام گونار میردال در سال 1987 از دنیا رفت.[4]

 

آرا و نظرات اساسی میردال

1-    علیت تراکمی

او در مقوله نظری، به‌جای مسئله تعادل، از تجزیه و تحلیل "علیت تراکمی" استفاده می‌کرد و با کاربرد این نظریه در امور سیاستی به حل فقر و ایجاد بهبود زندگی فقرا اهتمام ورزید. تجزیه و تحلیل علیت تراکمی، ابتدا توسط ویکسل مطرح شد؛ اما میردال آن‌را توسعه داد و اهمیت آن‌را نشان داد. در این فرآیند، متغیرهای A و B روی همدیگر اثر می‌گذارند و این روند به‌صورت زنجیره‌ای ادامه می‌یابد. در نتیجه، دیگر، نقطه تعادلی وجود ندارد. میردال این تجزیه و تحلیل را در سال 1975، در تحلیل مربوط به توسعه اقتصادی و در رفع فقر مورد استفاده قرار داد.[5] به اعتقاد میردال، مفهوم علیت تراکمی یک وسیله مؤثر برای تحلیل واقع‌بینانه از تحولات اجتماعی و در نتیجه گوشه‌ای از تئوری عمومی کم رشدی و رشدیافتگی است. مثلا آدم فقیر در معرض این خطر است که از تغذیه کافی برخوردار نباشد، در عین حال، کم‌غذایی او را در معرض ابتلا به بیماری قرار می‌دهد. از سوی دیگر، ضعف جسمانی، قدرت کار فرد را پایین می‌آورد و این امر، برای فرد یعنی نداشتن قدرت انجام کار؛ یعنی نداشتن وسیله تحصیل غذا و ... و این یعنی باقی ماندن در فقر.[6]

به‌نظر میردال، پدیده‌های اقتصادی و اجتماعی در کشورهای در حال توسعه دارای رابطه علت و معلولی هستند. مثلا بیکاری، باعث فقر و آن هم باعث سوء تغذیه و نهایتا کاهش کارآیی می‌شود و کاهش کارآیی به فقر می‌انجامد. به‌نظر وی، در همه زمینه‌ها و ساختارها این رابطه برقرار است. وی علیت تراکمی (در بعضی کتب "علیت دوری") را عاملی می‌داند، که اثرات بازدارنده را تشدید می‌کند.[7] در روند متراکم، شرایط به‌نحوی تنظیم می‌شود که فقر در واقع عامل ایجاد فقر خواهد شد.[8] به‌بیانی خلاصه، از نظر میردال، "یک کشور، فقیر است برای اینکه فقیر است".[9]

 

2-    توسعه

از نظر میردال توسعه دو بعد دارد:

1.  بعد فیزیکی؛ که اساسا به انباشت سرمایه می‌انجامد.

2.  بعد فرهنگی؛ باورها را باید جابه‌جا کرد. بعد فیزیکی می‌تواند بعد فرهنگی را تحت تأثیر قرار دهد و باورها هم می‌توانند بعد فیزیکی را تحت تأثیر قرار دهند. معمولا بعد فرهنگی، خیلی کندتر عمل می‌کند. اگر از دید سرعت، توسعه را نگاه کنیم فرهنگ زیربنای توسعه است.[10]

میردال توسعه را به مفهوم ارتقای نظام اجتماعی در کلیت آن تعریف می‌کند و رشد اقتصادی را تنها یک جنبه خاص از این تحوّل همه جانبه اجتماعی می‌داند. لذا کشورهای توسعه‌نیافته برای توسعه خود، نیازمند اصلاحات مؤثر، گسترده و همه جانبه‌ای هستند که باید توسط خود این کشورها و مبتنی بر شرایط خاص هرکدام صورت پذیرد. میردال را پیرو مکتب "توسعه درون‌گرا" می‌دانند. صاحب‌نظران پیرو این مکتب، معتقدند شرایط گذار برای کشورهای توسعه‌یافته و توسعه‌نیافته امروز متفاوت است؛ چون کشورهای توسعه‌نیافته امروزی، ناچار از مقابله با موانع درون‌زا و برون‌زای توسعه‌نیافتگی است. اصلاحات مورد نظر میردال را پنج مسئله اساسی دربر می‌گیرد؛ مسئله نابرابری‌های اقتصادی-اجتماعی، مسئله کشاورزی و مالکیت اراضی، مسئله کنترل جمعیت، مسئله آموزش و پرورش و مسئله اصلاحات قانونی و اداری.[11]  

 

3-    توسعه‌نیافتگی[12]

میردال تئوری توسعه‌نیافتگی اقتصاد خود را بر پایه نابرابری‌های منطقه‌ای و تأثیر عوامل خارجی بر آن بنا کرد. برای توصیف تئوری خود از مفهوم اثرات بازدارنده و تهییج‌کننده استفاده کرد. وی اثرات بازدارنده را چنین تعریف می‌کند: تمام تأثیرات منفی تغییراتی که در اقتصاد انجام می‌شود نتیجه فعالیت نیروهایی در خارج از سیستم است؛ مانند اثر مهاجرت، نوسانات سرمایه، تجارت و نیز شامل اثرات تراکمی که نتیجه عمل روند عوامل درونی بین تمامی عوامل اقتصادی و غیر اقتصادی است. اثرات تهییج‌کننده شامل توسعه ایجاده‌شده در یک منطقه و تأثیر آن بر مناطق دیگر است. به‌عقیده میردال، عامل اصلی نابرابری‌های منطقه‌ای، اثرات قوی بازدارنده و اثرات ضعیف تهییج‌کننده در کشورهای توسعه‌نیافته است.

اثرات بازدارنده و تهییج‌کننده هیچ‌گاه برابر نبوده و لزوما به تعادل نخواهند رسید. میردال برای اثبات این نکته به دو بررسی جامع انجام شده از سوی کمیسیون اقتصادی سازمان ملل متحد برای اروپا تکیه می‌کند: اولا نابرابری‌های منطقه‌ای در کشورهای فقیر، بسیار گسترده‌تر از کشورهای غنی است؛ ثانیا: نابرابری‌های منطقه‌ای در کشورهای در حال توسعه فقیرتر در حال افزایش و در کشورهای در حال توسعه غنی‌تر در حال کاهش است. این دو بررسی نشان می‌دهد که هرچه ابعاد توسعه اقتصادی گسترده‌تر باشد، اثرات تهییج‌کننده آن قوی‌تر خواهد بود؛ چراکه توسعه اقتصادی توأم با بهبود نسبی تسهیلات زیربنایی، مانند حمل و نقل، مخابرات، بهبود شرایط آموزشی و ... می‌شود. تمام این عوامل به‌صورت مجموعه‌ای از اثرات گریز از مرکز دستاوردهای توسعه اقتصادی را از یک منطقه به سایر مناطق خواهند رسانید. از نظر میردال دولت‌های کشورهای در حال توسعه باید سیاست‌هایی را اتخاذ کنند که اثرات بازدارنده را تضعیف و اثرات تهییج‌کننده را تقویت کنند؛ تا بتوان هرچه سریع‌تر نابرابری‌های منطقه‌ای را از بین برده و بنیاد رشد مداوم اقتصادی را تقویت نمایند.

به‌عقیده میردال علت اصلی نابرابری‌های منطقه‌ای نحوه عمل و فعالیت عوامل غیراقتصادی است. معمولا سرمایه‌گذاری در مناطقی صورت می‌گیرد که انتظار سود بیشتری در آنجا وجود دارد. اگر نرخ سود در منطقه‌ای اندک باشد، آن منطقه توسعه‌نیافته باقی خواهد ماند. به‌عبارت دیگر، نیروهای داخل بازار در اقتصاد باز سرمایه‌داری به‌نحوی فعالیت می‌کنند که به‌جای کاهش نابرابری‌های منطقه‌ای بر ابعاد این می‌افزاید.

میردال معتقد است که تئورهای به ارث‌رسیده در کشورهای در حال توسعه کاملا ناکافی‌اند و قادر نیستند که مشکل عقب‌افتادگی اقتصادی در این کشورها را حل کنند. تئوری تجارت بین‌المللی به‌طور خاص و تئوری‌های اقتصادی به‌طور عام هیچ‌گاه تلاشی در جهت توصیف علل واقعی عقب‌ماندگی اقتصادی کشورهای در حال توسعه به‌عمل نیاورده‌اند. او عقیده دارد که برای توسعه جهان سوم دولت‌های باید با انجام برنامه‌ریزی به‌طور جدی در اقتصاد دخالت کنند.

 

4-    رشد و عدالت

جالب است که با وجود اعتقاد بسیاری از اقتصاددانان قبلی (مثل کوزنتس و پیگو) در مورد وجود رابطه مبادله (یا بده-بستان) بین عدالت و رشد اقتصادی، میردال این رابطه را رد می‌کند و عقیده دارد که برابری بیشتر و توزیع درآمد عادلانه‌تر منجر به رشد بیشتر خواهد شد و برعکس، عدم توزیع عادلانه، به‌خاطر پیامدهای روان‌شناختی و جامعه‌شناختی فقر، باعث کاهش رشد خواهد شد.[13]

 

آثار گونار میردال[14]

1.       عناصر سیاسی در توسعه نظریه اقتصادی؛ کتابی است که در سال 1930 به‌زبان سوئدی منتشر شد

2.       تعادل پولی؛ که در سال 1931 به‌زبان آلمانی انتشار یافت، جزو آثار کلاسیک ادبیات اقتصادی محسوب می‌شوند.

3.       اوضاع غامض آمریکا: مسئله سیاهان و مردم‌سالاری جدید؛ که در سال 1944 منتشر شد، اثری کلاسیک در زمینه جامعه‌شناسی است.

4.       درام آسیایی: تحقیقی درباره فقر ملت‌ها؛ این کتاب سه جلدی تألیف سال 1968 ترکیبی از اقتصاد، جامعه‌شناسی و سیاست است. درام آسیایی آن‌چنان که از عنوان بسیار گویایش پیداست درباره بزرگ‌ترین معضل آسیای جنوبی و کشورهای توسعه‌نیافته این منطقه سخن می‌گوید. ماحصل کتاب او این است که برای تعمق در مسائل مربوط به کشورهای توسعه‌نیافته می‌توان با معیارها و ضوابط دنیای غرب حرکت کرد.[15]

5.       عینیت در تحقیقات اجتماعی؛ وی در کتاب "عینیت در تحقیقات اجتماعی" در سال 1969 از موضوع مورد علاقه خود یعنی ناممکن بودن تفکیک قضاوت‌های ارزشی از علوم اجتماعی روی گرداند.

6.       چالش فقر جهانی: رئوس برنامه جهانی مبارزه با فقر؛ او این کتاب را در سال 1970 منتشر نمود. او نتایج به‌دست آمده در کتاب درام آسیایی را در چارچوب برنامه مثبتی ارائه می‌نماید.

7.       ارزش در نظریه اجتماعی: مجموعه مقالاتی در باب روش‌شناسی؛ بسیاری از مقالات نوشته‌شده توسط میردال در این کتاب توسط اقتصاددان دیگری به‌نام پل استریتن ویراستاری و منتشر شده است.

8.       خلاف جریان: نقد اقتصاد؛ این کتاب که در سال 1974 منتشر شد، حاوی تعداد دیگری از مقالات نوشته شده توسط میردال است.

مقاله

نویسنده فريد اسماعيليان

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

Powered by TayaCMS