دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فتح مکه

No image
فتح مکه

كلمات كليدي : فتح مكه، صلح حديبيه، قريش، بني بكر، خزاعه، حاطب بن ابي بلتعه

نویسنده : هیئت تحریریه سایت پژوهه

از جمله مواد قرارداد صلح "حدیبیه" این بود که اگر هر یک از قبایل عرب بخواهند با قریش یا پیامبر (ص)، هم‌پیمان شوند آزاد باشند، از این رو، دو قبیله «بنی‌بکر» و خزاعه» هر کدام، در پیمان یکی از دو طرف درآمدند.

بنی‌بکر برای مشورت جهت حمله به «خزاغه» به مکه رفته با برخی بزرگان قریش مذاکره کرده آ‌نها را با خود همراه ساخت.

اما شبی خزاعه مورد حمله بنی‌بکر و دستیاران قریشی آنها واقع، ‌و عده‌ای از آنها کشته شدند.

پیامبر(ص)‌ با شنیدن ماجرا آماده لشکرکشی به سوی مکه و جنگ با قریش گردید.

قریش از رفتار خود پشیمان شده و فکر حمله پیامبر (ص) آنها را سخت نگران کرد و در صدد جبران این عمل برآمده و ابوسفیان را مأمور کرد به مدینه رفته و با تجدید قرارداد صلح، جلوی حمله احتمالی مسلمانان را به مکه بگیرد. ابوسفیان وارد مدینه شد،‌‌ خود را به پیغمبر (ص) رساند و گفت یا محمد خون قوم خود را حفظ کن و قریش را پناه بده و پیمان را تجدید کن!

پیغمبر فرمود: مگر پیمان‌شکنی کرده‌اید ای ابوسفیان؟ گفت: نه، فرمود: پس ما سر همان پیمانی که بودیم هستیم!

پیامبر(ص) به مردم دستور داد آماده حرکت شوند در این اثناء "حاطب‌بن‌ابی بلتع" که در مدینه به سر می‌برد نامه‌ای نوشت تا حرکت پیامبر به سوی مکه را به اطلاع قریش برساند و نامه را به زنی به نام ساره داد تا پنهانی به مکه برساند. پیامبر (ص) از طریق جبرئیل، ماجرا را دانست، آن زن توسط علی و زبیر دستگیر شده و غائله فیصله یافت.

روز دهم ماه رمضان بود که سپاه ده‌هزار نفری اسلام، مدینه را به قصد مکه ترک کرد و در اندک زمانی به «ذی‌طوی» در نزدیکی مکّه رسید. در این وقت رسول خدا (ص) دستور توقف داد و به یاد روزی که تنها از ترس مشرکان از این شهر خارج شده بود افتاد و به عنوان شکر‌گزاری سجده شکر گزارد و سپس لشکر را بر چهار دسته تقسیم کرد و هر دسته را مأمور ساخت از سمتی وارد شهر شوند و به فرماندهان دستور داد با کسی جنگ و زد و خورد نکنند، مگر آن که حمله و تعرض از طرف آنها شروع شود، فقط چند نفر بودند که به خاطر سوابق سویی که داشتند و هیچ گونه امیدی به اصلاح‌شان نبود خونشان را هدر کرد و فرمان داد آنها را هر کجا یافتند بکشند و بعداً نیز چند از آنها را طبق دستور بعدی بخشید و مورد عفو قرار داد.

گروه‌های چهارگانه از چهار سمت مکه، خود را به کنار مسجدالحرام رساندند، رهبر عالی قدر اسلام نیز سوار بر شتر به سمت مسجدالحرام حرکت کرد.

پیامبر اسلام به کنار خانه خدا رسید طواف کرد و سپس استلام حجر نمود و پس از آن پیاده شد به همراه علی(ع) بت‌های کعبه را به زیر افکند بعد فرمان عفو عمومی را صادر کرده و فرمودند:

« فانی اقول لکم ما قال اخی یوسف: لا تثریب علیکم الیوم یغفر الله لکم و هو ارحم‌ الراحمین.»

« من همانی را به شما می‌گویم که برادرم یوسف (هنگامی که برادران او را شناختند)گفت:‌امروز ملامتی بر شما نیست خدایتان بیامرزد که او مهربان‌ترین مهربانان است.»

و سپس افزود:

« فاذهبوا فانتم الطلقاء! »

« بروید که همه‌تان آزاد شدگانید »

وقتی رسول خدا (ص) این سخنان را گفت، مردم از مسجدالحرام بیرون دویدند و همین بزرگواری و گذشت پیامبر اسلام سبب شد تا بیشتر آنان به دین اسلام در آیند و این آیین مقدس را بپذیرند.

پیامبرخدا (ص) بلال را مأمور کرد بر فراز خانه کعبه، اذان بگوید.سپس به صفا رفت و در آن‌جا نشست و مردان قریش یک‌یک‌ آمدند و با آن حضرت بیعت ‌کردند و اسلام اختیار ‌نمودند، آن گاه نوبت زنان رسید.

پیامبر(ص) دستور داد ظرف آبی حاضر کردند و دست‌ خود را در آن آب قرار داد و آیه زیر را برای بیعت آنها قرائت کرد:

« یا أَیهَا النَّبِی إِذَا جَاءکَ الْمُؤْمِنَاتُ یبَایعْنَکَ عَلَى أَن لَّا یشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیئًا وَ لَا یسْرِقْنَ و َلَا یزْنِینَ وَ لَا یقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَ لَا یأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یفْتَرِینَهُ بَینَ أَیدِیهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ وَ لَا یعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ فَبَایعْهُنَّ و َاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیم‌» (ممتحنه/12)

« ای پیغمبر چون زنان مؤمن پیش تو آیند و با تو بیعت کنند که چیزی را با خدا شریک نسازند و دزدی نکنند و زنا نکنند و فرزندان خویش را نکشند و دروغ و بهتان نزنند و در کار‌های شایسته عصیان و نافرمانی تو را نکنند، در این صورت با ایشان بیعت کن و از خدا برای آن‌ها آمرزش بخواه که خدا آمرزنده و مهربان است. »

پس دست خود را از طرف آب بیرون آورد و دستور داد زنانی که می‌خواهند بیعت کنند بیایند و دست‌های خود را به نشانه بیعت با پیغمبر اسلام در ظرف آب کنند و برای انجام دستورهای فوق متعهد شوند.

رسول خدا (ص) پس از فتح مکه پانزده روز در آنجا ماند و در این مدت به مردم تازه مسلمان مکه دستور داد هر کس در خانه خود بتی دارد آن را از بین ببرد. مردم می‌آمدند و مسائل و احکام دین را از آن حضرت می‌آموختند

آن حضرت دسته‌هایی را به اطراف فرستاد تا بت‌خانه‌های اطراف را ویران کرده و مردم را به اسلام دعوت کنند، و به همه آنها دستور می‌داد با کسی جنگ و قتال نکنند. از قبایل مزبور برخی مسلمان شده و فرامین پیغمبر اسلام را پذیرفتند و برخی هم نپذیرفته یا تعلل کرده و به بعدها موکول نمودند.

مقاله

نویسنده هیئت تحریریه سایت پژوهه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

Powered by TayaCMS