24 آبان 1393, 14:3
كلمات كليدي : خانواده گسترده، خانواده همخون، پدرسالاري، اقتصاد مشترك.
نویسنده : سمانه خالدی
خانواده گسترده، خانوادهای است که بر اساس بستگیهای نسبی و سببی استوار بوده و شامل چند گروه زناشویی است. چنین خانوادهای دربرگیرنده سه نسل پدربزرگ و مادربزرگ، والدین و فرزندان است که با هم، یا نزدیک هم زندگی میکنند. خانواده گسترده به این خاطر که بر اساس بستگیهای نسبی استوار است، خانواده همخون (consanguine) نیز نامیده میشود. در چنین خانوادههایی فرزندان پس از ازدواج نیز زندگی مشترک خود را آغاز نموده و در حقیقت معنای «گسترده» از گسترش خانواده بدین طریق، حاصل میشود.
خانواده گسترده، بیشتر اختصاص به جوامع مبتنی بر اقتصاد کشاورزی و شبانی دارد و ممکن است بر حسب قدرت و تسلط پدر یا مادر خانواده به شکل خانواده پدرسالاری یا مادرسالاری درآید.
در خانواده گسترده، پدربزرگ و مادربزرگ، مرکز ثقل خانواده هستند و اعضای خانواده و نوهها از آنها اطاعت میکنند و اگر پدر و مادر به علت پیری و سالخوردگی قادر به انجام وظایف سرپرستی از فرزندان و نوهها نباشند این امر به پسر ارشد خانواده محول میشود.
در خانوادههای گسترده غالبا فرزندان دنبال شغل پدر را میگیرند. به گفته ساموئل کینگ (S.King)، یک جامعه کشاورزی، طبعا با روش خانوادگی پدرسالاری مناسبت دارد؛ زیرا، کارکرد اقتصادی در آن اهمیت زیادی دارد. چنین خانوادهای نیازمند یک مدیر تولید است که از دیرباز این وظیفه بر عهده مردان بوده است.
خانواده گسترده در جامعه روستایی و عشایری، محل کلیه فعالیتهای آموزشی- تربیتی، اجتماعی، تفریحی و تا اندازه زیادی مذهبی به شمار میرود. شیوه تولید خانوادگی و همیاری و تعاون مترتب بر آن، اجتماعی کردن کودکان، نگهداری از پیران و حمایت کامل از اعضا، از جمله وظایف سنگین چنین خانوادهای است.
بطور کلی خانواده گسترده دو کارکرد اساسی دارد:
اول) اقتصاد مشترک اعضای خانواده؛ به این معنی که درآمد، تولید و توزیع توسط هر یک از افراد خانواده، برای کل اعضا صورت میپذیرد؛
دوم) بزرگان و ریشسفیدان خانواده از منزلت اجتماعی بالاتری نسبت به سایرین برخوردارند. به همین جهت تصمیم آنان به منزله تصمیم کلیه اعضای خانواده تلقی میشود. فلذا صرف کنار هم زندگی کردن چند نسل از خانواده، خانواده گسترده تلقی نمیشود.
1) همسرگزینی: همسرگزینی در خانواده گسترده تحت فشار اجتماعی است و ازدواج به نوعی در پایگاه یا منزلت دختر یا پسر تغییر اساسی ایجاد کرده و اهمیت اجتماعی آنان را ارتقاء میبخشد. در خانواده گسترده، به دلیل مرگ و میر بالای زنان و مردان ازدواج مجدد رایج است. زنان به این دلیل مجبور به ازدواج مجدد میشوند که وجود مرد برای اداره اقتصادی خانواده ضروری است؛
2) ازدواج و اتحاد خانوادگی: ازدواج در خانواده گسترده علاوه بر جنبه اقتصادی، ایجاد نوعی اتحاد خانوادگی نیز میکند و رضایت و تمایل قلبی در آن ضرورتی ندارد. ازدواج در طبقات بالای جامعه بر اساس ملاحظات سیاسی و اقتصادی و نیز برای حفظ نسل و افزایش مالکیت صورت میگیرد. نکته مهم آن است که در خانواده گسترده ازدواج بیشتر بر منطق مبتنی است نه احساسات؛
3) روابط میان افراد خانواده: روابط زن و شوهر در خانواده گسترده در جهت ایفای نقش خانوادگیشان است. احترام زن به شوهرش، همراه با نوعی ترس است. در خانواده گسترده، کودک موجود ویژهای که بازیها و جست و خیزهای او را مطلوب بدانند، دانسته نمیشود. تفاوت کودک و بزرگسال را تنها در تفاوت اندازه اندامها و نیروی کمتر کودک میپندارند. در طبقات مرفهتر، کودک به دایه سپرده میشود تا او را به منطقه خوش آب و هوایی برده و مهارتهای لازم را به او بیاموزد و او را آماده ورود به زندگی شغلی نماید.
این سبک خانواده، تا اواسط قرن نوزدهم رایج بود و در زمان حاضر به صورت محدود در قسمتهایی از هندوستان و تا حدی در ژاپن و یونان نیز تداوم دارد؛ اما به دلیل تغییر شیوههای تولید اقتصادی، این سبک از خانواده تا حد زیادی اضمحلال یافته و أشکال دیگری از خانواده، که عمدتا خانواده هستهای است، پدید آمده است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان