دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

میان ذهنیت Inter Subjectivity

No image
میان ذهنیت Inter Subjectivity

كلمات كليدي : ميان ذهنيت، آلفرد شوتز، ساخت فرهنگي، معناي فرهنگي، پديدارشناسي، تقابل مناظر

نویسنده : سمانه خالدی

نظام ارتباط دوجانبه "ذهن من" و دیگری، آن‌طور که در جهان و زندگی روزمره وجود دارد "میان‌ذهنیت" نامیده شده است.

آلفرد شوتز (Alfred Schutz) با طرح این مفهوم؛ که نزد متفکر پیشین یعنی هوسرل (Edmund Husser: 1859-1938) تا حدّی مبهم و گنگ باقی مانده، می‌خواهد ارتباط دیدگاه پدیدارشناسی را با جامعه‌شناسی روشن کند. به‌عبارت دیگر دو مبحث "میان‌ذهنیت" و "تقابل مناظر" در نظر شوتز، روشن‌کننده بده‌بستان‌های زندگی اجتماعی است.[1]

به‌نظر شوتز، کل جهان بیرونی، دارای نوعی توافق میان‌ذهنی است. ما به‌عنوان مشاهده‌گر، در مناسبات اجتماعی نیز سهیم هستیم؛ بنابراین نقش خود ما در مشاهداتمان دخیل خواهد بود؛ اما نه معنای استنباط‌شده از طرف ما و نه معانی برداشت‌شده متفاوت دیگران، هیچ‌یک معنای واقعی عمل، یعنی معنایی که خود فرد به عمل خویش می‌دهد، نخواهد بود.[2]

«آلفرد شوتز در سال 1899 در وین، پایتخت اتریش به‌دنیا آمد. تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشگاه وین ادامه داد. بعد از تکمیل امتحان حقوق در بانک، مشغول به‌کار شد. هرچند که از لحاظ اقتصادی وضع خوبی داشت؛ ولی از آن راضی نبود و معنای عمیق‌تر خود را در جامعه‌شناسی پدیداری یافت. [...] ادموند هوسرل درباره شوتز می گوید: «روزها بانکدار و شب‌ها، جامعه‌شناس». در واقع شوتز یک مشاور اقتصادی بود که یک نظریه اجتماعی جهان را ملهم از پدیدارشناسی تبیین کرد. آلفرد شوتز در سال 1959 درگذشت.»[3]

معنای ذهنی و عینی

برای روشن شدن مطلب، شوتز تلاش دارد، تا دو نوع ارتباط یا دو نوع معنا را از یکدیگر متمایز سازد. یکی معنای ذهنی و دیگر معنای عینی عمل است. به‌عنوان مثال فرد X عمل A را که دارای معنای M است انجام می‌دهد. دوستش F و یک جامعه‌شناس S، عمل وی را مشاهده می‌کنند؛ اما عمل ‌A سه نوع معنای M1، M2 و M3 می‌یابد. معنای M1 متعلّق به فرد عمل‌کننده یعنی X و دو معنای دیگر مربوط به افراد نظاره‌گر است. معنای M1 معنایی است که در ذهن خود عمل‌کننده به‌وجود آمده و از ذهن او مایه گرفته است؛ اما معنای M2 و معنای M3 معانی‌ای هستند، که براساس عینیّت بیرونی شکل گرفته‌اند؛ ولی در عین حال با توجه به فضای ذهنی فرد F و S و منطبق با تجربیات و درکی که این دو نفر از جهان واقع داشته‌اند، شکل گرفته است.

افراد در زندگی روزمره به‌طور طبیعی و ساده، اموری را که با آن سر و کار دارند، تفسیر می‌کنند و کار جامعه‌شناس، پرداختن به همین زمینه‌های مشترک است؛ زمینه‌های مشترکی که از طریق معانی عینی‌شده، توسط اشتراک اذهان شکل می‌گیرند. عینیت معنی، همان معنایی است که در واقع، خود عمل است؛ بدین صورت که پدیده خودش دارای معنی است؛ پس این معنی می‌تواند به‌صورت عینیّت در نظر گرفته شود.[4] به‌همین جهت، رفتار، آن‌گونه که هست، مورد توجه ما قرار می‌گیرد؛ سپس ما برای یافتن معنای ذهنی، آن‌را در زمینه بزرگ‌تری از معنا، جای می‌دهیم. این زمینه‌ی عینی، معنای رفتار بوده و لزوم تطابق با معنای ذهنی عمل‌کننده یا مشاهده‌گر عمل را ندارد؛ زیرا برآیندی از همه زمینه‌های ذهنی معناست، که در همه اذهان، مشترک است. از این‌جاست که معنای عمل روشن می‌شود.

«به‌طور خلاصه، ‌میان‌ذهنیت، مبنای عمل اجتماعی است و در واقع وجه اشتراک خود پدیده‌ها در ذهنیّت جامعه و در جهان زندگی است. ما از هر چیزی یک تفسیر اجتماعی داریم و آن، چیزی است که همه مشترکاً برداشت می‌کنیم و از تجربیات یکدیگر بهره می‌جوییم.

ارتباط ذهنی، ما را در مسائل به دید مشترکی می‌رساند و هرکسی، خود را با سایر نظریات و برداشت‌ها، هماهنگ و سازگار می‌کند؛ زیرا اگر در موضع خود باقی بمانیم، نمی‌توانیم تمام جهات مسأله را درک کنیم. به‌همین دلیل ارتباطی، به‌نحوی قرار می‌گیریم که مسأله را به‌صورت همه‌جانبه و از جهات مختلف بفهمیم و در فهمی که دیگران از آن دارند شرکت جوییم. این مبنای زندگی مشترک و شعور عامی است که بر جامعه حاکم است.»[5]

ارکان روابط میان‌ذهنی از نظر شوتز[6]

1. فهم؛ نخستین رکن روابط میان‌ذهنی، فهم و درک نیّات و اهداف خود و دیگران است. بدیهی است که کنش انسان، در موقعیّت‌های ساختی و در مجموعه‌ای از فرایندهای متقابل اجتماعی رخ می‌دهد. بر این اساس، فهم نیّات در قلمرو موقعیّت‌های اجتماعی،‌ موجودیّت و تحقق می‌یابد.

2. ساخت فرهنگی؛ دومین رکن، ساخت فرهنگی است؛ که اشاره به ساخت اجتماعی-سیاسی جامعه دارد. به‌عبارت دیگر جامعه که بسیار پیش از فرد و تشکیل فرایند کنشی او به‌وجود آمده، ساختی پردوام و حاکم بر رفتار فرد است؛ که نقش خاصی در اجتماعی‌شدن و فرایند روابط متقابل اجتماعی از پیش فراهم می‌کند.

3. معنای فرهنگی؛ درک اهداف و فهم جبر اجتماعی (رکن دوم)، مستلزم درک معانی توسط دیگران است. این معانی بر دو قسم تقسیم می‌شوند:

الف) معنای ذهنی؛ هرگاه ساخت ذهنی فرد، تعریفی از واقعیت ارائه کند و یا معنای مهم و قابل توجّه دنیای پدیدارشناختی فرد، وجوه خاصی از واقعیّت را تعریف و تعیین کند، با روابط میان‌ذهنی روبرو هستیم. به‌نظر شوتز این قسمت از رکن سوم از کار مطالعاتی جامعه‌شناسی بایستی حذف شود؛ زیرا قابلیت آزمون و وارسی عینی ندارد.

ب) معانی عینی؛ برخلاف معانی ذهنی، معانی عینی، قابلیت آزمون تجربی دارند؛ زیرا که ملاک و مبنای آن‌ها نه ساخت ذهنی افراد، بلکه مبتنی بر ارزش‌ها، باورها و هنجارهای پذیرفته‌شده توسط مردم است؛ یا ساخت اجتماعی و فرهنگی به‌وجودآورنده معانی و تفاسیر گروهی مشترکی می‌شود که در واژه‌شناسی شوتز معنای عینی خوانده می‌شود.

4. انگیزه‌ها؛ چهارمین رکن،‌انگیزه‌ها هستند. مهمترین کارکرد انگیزه‌ها آن است که دلایل، توجیهات و توضیحات لازم را برای انجام یک کنش، تشکیل می‌دهند. انگیزه‌ها بر دو قسمند:

انگیزه‌های ذهنی؛ دلایلی هستند که تا وقوع رخداد این کنش در ذهن باقی می‌مانند؛

انگیزه‌های پیشین یا عینی؛ که مربوط به دلایل پیشین و علل مقدّم بر یک کنش بوده و قابل مطالعه علمی و آزمون عینی‌اند.

مقاله

نویسنده سمانه خالدی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS