دادخواست، دادگاه بدوي، دادگاه تجديدنظر، تجديدنظر
نویسنده : سيد محمد هاشم واعظ
طبق ماده 331 قانون آییندادرسیمدنی برخی از احکام قطعی نیستند و قابل تجدیدنظرخواهی میباشند. تجدیدنظرخواهی عبارت است از اینکه دادگاه تجدیدنظر، دعوایی را که قبلا توسط دادگاه بدوی مورد بررسی قرار گرفته را مجددا مورد بررسی ماهیتی قرار میدهد.
شروع به رسیدگی دادرسی تجدیدنظر، مانند دادرسی بدوی نیازمند درخواست محکومعلیه رای بدوی (تجدیدنظر خواه) میباشد. این درخواست باید در غالب دادخواست صورت گیرد.
مهلت ارایه داخواست تجدیدنظر
به موجب مادهی ۳۳۹ قانون آیین دادرسی مدنی متقاضی تجدیدنظر باید دادخواست خود را ظرف مهلت مقرر به دفتر دادگاه صادرکنندهی رای بدوی، یا به دفتر شعبهی اول دادگاه تجدیدنظر و در صورتی که متقاضی در بازداشت باشد به دفتر بازداشتگاهی که در آن جا توقیف است تسلیم کند. این مهلت برای افراد داخل ایران بیست روز و برای افراد مقیم خارج از ایران دو ماه از تاریخ ابلاغ رای بدوی میباشد. یا در صورتی که رای غیابی باشد همین مهلت پس از انقضای مهلت واخواهی میباشد.
پس از تسلیم دادخواست هر یک از مراجع مذکور باید رسیدی مشتمل بر نام، نام خانوادگی تجدیدنظرخواه و طرف دعوا، تاریخ تسلیم، شمارهی ثبت و دادنامه به تقدیمکننده تسلیم و در روی کلیه برگهای دادخواست تجدیدنظر همان تاریخ را قید کنند. این تاریخ، تاریخ تجدیدنظرخواهی محسوب میشود. در صورتی که دادخواست به دفتر شعبهی نخست دادگاه تجدیدنظر ارایه شده باشد، دفتر دادگاه مزبور باید آن را پس از ثبت و دادن رسید، به دادگاه صادر کنندهی رای بفرستد. دفتر بازداشتگاه نیز موظف است، پس از ثبت تقاضای تجدیدنظر آن را به دفتر صادرکنندهی حکم اصلی(دادگاه بدوی) ارسال کند.[1]
شرایط دادخواست تجدیدنظر
دادخواست تجدیدنظر باید دارای شرایطی باشد که میتوان این شرایط را بر اساس ضمانت اجرای آن به سه دسته تقسیم نمود:
أ.شرایطی که ضمانت اجرای آن پیشبینی نشده است:
دادخواست تجدیدنظر باید روی برگههای چاپ شدهی مخصوص نوشته شود. همچنین به زبان فارسی باشد و توسط دادخواست دهنده امضا شده باشد.
برای این شرایط هیچ ضمانت اجرایی در قانون پیشبینی نشده است؛ علت پیشبینی نشدن ضمانت اجرا برای رعایت ننمودن این شرایط، این نیست که این شرایط اهمیتی ندارد، بلکه از نظر قانونگذار، چنانچه برگی فاقد این شرایط باشد اصولا دادخواست شمرده نمیشود، و حتی صلاحیت ثبت در دفتر دادخواست را ندارد و بنابراین توقیف و رد آن نیز ممتنع میباشد.
ب. شرایطی که ضمانت اجرای آن رد فوری دادخواست میباشد
در صورتی که نام و نام خانوادگی خواهان و یا آدرس او در دادخواست معلوم نباشد، در این صورت دادخواست ظرف مدت دو روز از تاریخ رسید، طی قراری توسط مدیر دفتر دادگاه یا در غیاب او جانشینش رد میشود. قرار رد دادخواست در این خصوص، جهت اطلاع تجدیدنظرخواه به دیوار دادگاه نسب میشود و نسبت به اصحاب دعوا ظرف ده روز از الصاق آن به دیوار دادگاه قابل اعتراض در دادگاه تجدیدنظر میباشد. (این مدت برای افراد مقیم خارج از ایران دو ماه میباشد.)[2]
در صورتی که دادخواست به دفتر شعبهی نخست دادگاه تجدیدنظر ارایه شده باشد، از آن جا که دفتر دادگاه مزبور باید آن را پس از ثبت کردن و دادن رسید، به دادگاه صادر کنندهی رای بفرستد، بنابراین قرار رد دادخواست را باید دادگاه بدوی صادر کند.
اعتراض به قرار رد دادخواست نیاز به تقدیم دادخواست و پرداخت هزینه دادرسی ندارد و به دادگاه بدوی سپرده میشود تا آن را به دادگاه تجدیدنظر ارسال کند. رای دادگاه تجدیدنظر، چه در تایید قرار رد دادخواست و چه در رد آن قطعی است و قابل شکایت و اعتراض نمیباشد.[3]
ج.شرایطی که ضمانت اجرای آن توقیف داخواست میباشد.
در دادخواست تجدیدنظر باید نام و نام خانوادگی، اقامتگاه یا شغل تجدیدنظرخوانده قید شود. علاوه بر این مشخصات، حکم یا قراری که از آن درخواست تجدیدنظر شده، دادگاه صادر کننده و همچنین تاریخ ابلاغ آن باید در دادخواست نوشته شود.[4] در صورتی که تجدیدنظرخواه به دلیل جدیدی استناد نموده باشد و آن دلیل به صورت سند باشد، باید رونوشت یا تصویر گواهی شدهی آن را پیوست نماید. در صورتی که دادخواستدهنده عنوان قیومیت،ولایت، وصایت وکالت یا مدیر شرکت و امثال آن را داشته باشد باید دلیل احراز کنندهی سمت خود را نیز پیوست نماید.
دادخواست و ضمایم آن باید به تعداد تجدیدنظرخواندهگان یا تجدیدنظرخوانده به علاوهی یک نسخه باشد. پیوست رای تجدیدنظرخواسته الزامی نمیباشد ولی مشخصات رای باید در دادخواست قید شود. همچنین وی باید هزینه دادرسی در این مرحله را پرداخت کند.
عدم رعایت این شرایط منجر به عدم جریان دادخواست (توقیف دادخواست) میباشد. مدیر دفتر دادگاه بدوی باید ظرف دو روز نقص یا نقایص را به تفصیل به دادخواستدهنده، به موجب اخطاریه ابلاغ نماید. (اخطار رفع نقص) مدیر دفتر دادگاه مزبور باید در داخواست تصریح کند که دادخواستدهنده باید ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ از دادخواست رفع نقص نماید.[5]
در تمام این موارد مدیر دفتر دادگاه، ظرف دو روز نقایص را به طور کتبی و مفصل از طریق ابلاغ به اطلاع خواهان میرساند. خواهان ده روز فرصت دارد تا از دادخواست مزبور رفع نقص یا دادخواست خود را تجدید نماید.
در صورتی که خواهان ظرف مدت معین، نقایص دادخواست خود را بر طرف کند، دادخواست توسط قراری که توسط دادگاه بدوی صادر میشود رد میشود؛ این قرار ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ، در مرجع تجدیدنظر قابل اعتراض میباشد.[6]
دادخواست در دادگاه (دفتر آن) صادرکنندهی رای بدوی
با ثبت دادخواست در دفتر دادگاه صادرکنندهی رای، این دادگاه (دفتر این دادگاه) تکالیفی دارد که در حالات مختلف متفاوت است. این تکالیف در زیر میآید:
الف) حالتی که دادخواست خارج از مهلت تقدیم شده باشد:
در صورتی که دادخواست خارج از مهلت تقدیم شده باشد، مدیر دفتر دادگاه آن را به نظر دادگاه میرساند، و دادگاه آن را به موجب قراری رد میکند.
ب) حالتی که دادخواست ناقص باشد:
همانطور که در بالا آمد در صورتی که دادخواست ناقص باشد، دادگاه بدوی، این دادخواست را رد میکند.
ج) حالتی که دادگاه بدوی رای را غیر قابل تجدیدنظر اعلام نموده باشد:
به صرف اینکه دادگاه بدوی، رای را غیر قابل تجدیدنظر اعلام نموده است، دادگاه بدوی نمیتواند دادخواست تجدیدنظر را رد نماید؛ زیرا این مورد از موارد رد دادخواست در قانون نمیباشد.
بنابراین دفتر دادگاه بدوی در صورتی که این دادخواست در مهلت مقرر تقدیم گردد و تکمیل باشد، طبق قانون موظف است آن را پس از ابلاغ به تجدیدنظرخوانده و گذشت ده روز (طبق مادهی ۳۴۶ آیین دادرسی مدنی) به دادگاه تجدیدنظر ارسال مینماید. دادگاه تجدیدنظر باید قابلیت تجدیدنظرخواهی رای را بررسی کند و در صورتی که قابل تجدیدنظرخواهی نباشد با صدور قرار عدم استماع دعوا از رسیدگی امتناع کند.[7]
دادخواست در دادگاه تجدیدنظر
پس از رسیدن پرونده به دادگاه تجدیدنظر، دفتر کل دادگاه تجدیدنظر آن را ثبت نموده و در اختیار مقام ارجاع قرار میدهد. (مقام ارجاع مقامی است که مسئول ارجاع پروندهها میباشد.) مقام مزبور پرونده را به هر یک از شعب دادگاه تجدیدنظر که صلاح بداند ارجاع مینماید؛ پرونده در دفتر ثبت دادخواستها ثبت میشود و جهت اتخاذ تصمصیم مقتضی به اطلاع قضات شعبه میرسد.
تجدیدنظرخواهی یا از قرار رد داخواست میباشد و یا از رای صادره که هر یک را در زیر بررسی میکنیم.
أ. تجدیدنظرخواهی از قرار رد داخواست
در صورتی که تجدیدنظر خواه قرار رد دادخواست را مورد تجدیدنظر خواهی قرار داده باشد، دادگاه تنها پرونده را از همین جهت مورد بررسی قرار میدهد و بنابراین نیازی به تعیین وقت نمیباشد. چنانچه دادگاه قرار را غیر موجه بداند و آن را فسخ مینماید و پرونده را جهت اقدام مقتضی به دادگاه بدوی برمیگرداند.
ب.تجدیدنظرخواهی از رای صادره از دادگاه بدوی
در صورتی که تجدیدنظرخواهی از خود رای دادگاه بدوی به عمل آمده باشد، در این صورت دادگاه تجدیدنظر پرونده را مورد بررسی کامل قرار میدهد و در صورتی که دادخواست را ناقص یا خارج از مهلت تشخیص دهد، جهت اقدام مقتضی به دادگاه بدوی ارجاع میدهد. و الا به رسیدگی ماهیتی میپردازد. و در صورتی که رای دادگاه بدوی را غیر قابل تجدیدنظر، بداند قرار عدم استماع دعوا صادر میکند.[8]
نکتهای که در اینجا مهم مینماید این که عدم رعایت شرایط قانونی یا نقص پرونده در مرحله بدوی موجب نقص رای در دادگاه تجدیدنظر نمیشود. ولی دادگاه طی اخطاریهای به خواهان دعوای بدوی، فرصت میدهد تا ظرف ده روز از آن رفع نقص نماید. در صورت عدم رفع نقص از این داخواست، دادگاه تجدیدنظر، رای صادره را نقض و قرار رد دعوی صادر میکند. همچنین در صورتی که سمت دادخواست دهنده در مرحلهی بدوی مشخص نباشد دادگاه قرار رد دعوی صادر میکند مگر آن که بعدا سمت او محرز شود یا کسی که صلاحیت دارد عمل او را تنفیذ کند.
در تمام این موارد ظاهرا ، در صورتی که از پرونده رفع نقص به عمل بیاید حتی خارج از مهلت پرونده به جریان میٱفتد.[9]