24 آبان 1393, 14:5
كلمات كليدي : اضطراب، اضطراب جدايي، وابستگي، آسيب شناسي رواني
نویسنده : طيبه خلج
اضطراب جدایی، یکی از انواع اختلالهای اضطراب در کودکان است. این نوع اختلال، نوعی اضطراب شدید است که زمان جدا شدن فرد از کسانی که به آنها تعلق و یا وابستگی عاطفی دارد، بروز میکند. این کودکان از خوابیدن دور از خانه امتناع میکنند. وقتی در خانه هستند شدیدا به یکی از والدین خود میچسبند و حتی در محیط خانه همه جا همراه او میروند. مشکلات این کودکان وقتی میخواهند به مدرسه بروند و از محیط خانه چند ساعتی دور باشند، بیشتر نمود میکند. این کودکان نگران هستند که در نبود والدینشان صدمه ببینند. در این اختلال، اضطراب بیش از حد و بیمورد است و زمان جدایی از خانه یا جدایی از افرادی که کودک به آنها وابستگی دارد، روی میدهد. تشخیص این اختلال تنها بر روی افراد جوانتر از 18 سال صورت میگیرد. مشکلات و علائم زیر باید 4 هفته یا بیشتر در فرد دیده شود و تشخیص، لااقل سه مورد از موارد زیر را در رفتار فرد نشان دهد.
· بازگشت استرسهای زیاد در فرد، وقتی از خانه یا شخصی که به او وابستگی دارد دور میشود.
· وجود بیمیلی، اکراه و یا اجتناب در مورد مدرسه رفتن یا هر جای دیگر به علت ترس از جدایی.
· وجود ترس شدید یا بیمیلی نسبت به تنها ماندن در خانه و یا ماندن در خانه بدون حضور فردی که به او وابستگی دارد، یا قرار گرفتن در محلهایی که بزرگسالان مورد نظرش در آنجا حضور ندارند.
· وجود بیمیلی یا امنتاع از خوابیدن بدون کسی که به او وابستگی دارد یا بیمیلی و امتناع از خوابیدن دور از خانه.
· تکرار کابوسهای تکراری در مورد جدایی هنگام خواب.
· تکرار شکایت از علائم فیزیکی وقتی میخواهد از خانه جدا شود یا وقتی پیشبینی میکند چنین جدایی روی خواهد داد.
· وجود نگرانی شدید از اینکه برای والدین، خواهر و برادر یا دیگر افراد عزیز آنها، اتفاق وحشتناکی روی دهد.
چنانچه چنین نشانههایی در کودک باشد، باعث ایجاد اضطرابهای بالینی خاص یا آسیبهای اجتماعی، تحصیلی و یا سبب بروز مشکل در دیگر حوزههای عملکرد او میشود.[1] اضطراب جدایی، در حالت شدید میتواند کودکان را از توان بیاندازد و مانع شرکت آنها در مدرسه یا فعالیتهای فوقبرنامه شود. این کودکان به علت شکایتهای مکرر در مورد انواع دردها، غالبا تحت معاینات جسمانی قرار میگیرند. رویدادهای اضطراب جدایی معمولا بارها در کودکی و نوجوانی در کودکانی که این تشخیص در مورد آنها داده شده است، روی میدهد. اولین رویداد اضطراب جدایی معمولا بعد از اتفاقات تلخ و تکاندهنده در زندگی کودک رخ میدهد؛ مثل مرگ یک خویشاوند یا حیوان دستآموز، بستری شدن یا نقل مکان به شهری جدید. کودکانی که والدینشان به اختلال اضطرابی، بهویژه فوبی مکانهای باز مبتلا هستند، در معرض خطر اضطراب جدایی قرار دارند. همچنین، کودکان مبتلا به این اختلال به خانوادههای بسیار وابسته تعلق دارند.[2]
تضاد بین اضطراب طبیعی و غیرطبیعی را بسته به سن کودک میتوان به خوبی به وسیله اضطراب جدایی توضیح داد. اضطراب جدایی در کودکان قابل پیشبینی است. والدین بهطور عادی خود متوجه میشوند که در حدود سن 6 تا 8 ماهگی کودکشان به شدت به آنها میچسبد. کودک میخواهد در اتاق بزرگترها باشد. در همه حال بزرگترها را ببیند یا در آغوش و همراه آنها باشد. اگر به خواستههای او توجه زیاد نشود احساس ناراحتی میکند. دلیل این رفتار این است که؛ در این مرحله رشد و بالندگی کودک، تعلق و جدایی موضوع اصلی در چالش رشد و توانمندی او است. بالبی، معتقد بود که تعلق خاطر و وابستگی کودک به بزرگسال نقش مهمی در رشد و بالندگی او ایفا میکند. قطع یا اختلال در این وابستگیها، میتواند تأثیرات سوء و ناخواستهای را بر روان کودک بر جای گذارد.
در اوان کودکی، اضطراب زمان جدایی، طبیعی است و آن را جزء رفتارهای معمول به حساب آوردهاند. اما برخلاف آن چنانچه این نوع اضطراب در یک کودک 12 ساله، بروز نماید نشانهای از اضطراب بیمارگونه است. در این حالت کودک دچار مشکل است و بازتاب مشکلش را با ناسازگاری بروز میدهد. تحقیقاتی در انگلیس نشان داده است که اضطراب جدایی در واقع مقدمه ایجاد اضطراب دوران بزرگسالی است.[3]
اضطراب جدایی، رایجترین اختلال دوران کودکی است و میزان شیوع آن در سنین قبل از نوجوانی 5/3 درصد است. این اختلال در پسرها تقریبا دو برابر دخترها شایع است.[4]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان