دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نظریه کتل در مورد شخصیت Cattel theory about personality

No image
نظریه کتل در مورد شخصیت Cattel theory about personality

كلمات كليدي : صفت، صفات صوري، صفات پايه، صفات سرشتي، صفات محيطي، صفات پويا، صفات توانشي، صفات خلقي، ارگ، متاارگ، روان شناسي شخصيت

نویسنده : زهرا غلامي

ریموند برنارد کتل(Raymond Bernard Cattell) در طی سه دهه به کمک پرسش‌نامه‌ها، آزمون‌های شخصیت و مشاهده رفتار در شرایط واقعی زندگی، گسترده‌ترین مطالعه را درباره صفات شخصیت انجام داد. وی برای شناخت این صفات، از روش آماری تحلیل عاملی(Factor analysis) استفاده کرد.[1]

کتل، موضوع صفات را واحد اصلی بررسی شخصیت می‌دانست و معتقد بود که هدف نظریه شخصیت باید پیش‌بینی رفتار آدمی در شرایط و اوضاع و احوال معین باشد.[2]

صفت یا ویژگی Trait

کتل، صفت را یک "ساختار روانی"[3] می‌دانست که از مشاهده رفتار خاص انسان استنباط می‌شود و مسئول نظم و تداوم این رفتار است.[4]

انواع صفات

محور اصلی نظریه کتل، تمایزی است که میان دو نوع صفات صوری(surface traits) و صفات پایه یا عمقی(source trait) قایل می‌شود. صفات صوری، مجموعه‌ای از ویژگی‌های رفتار هستند که آشکار و ظاهری‌اند و دوام و ثبات آن‌ها بسیار کم است و در اثر ارتباط صفات عمقی با یکدیگر حاصل می‌شوند. صفات عمقی، منبع و سرچشمه صفات صوری و علت‌های واقعی رفتار آدمی هستند. این صفات بادوام‌ بوده و از نظر کتل اهمیت بیشتری دارند. زیرا به صورت عوامل و پدیده‌های زیربنایی شخصیت عمل می‌کنند. صفات عمقی دو دسته‌اند:

صفات سرشتی(constitutional traits) که ارثی‌اند و شخص آن‌ها را با خود به دنیا می‌آورد.

صفات محیطی( environmental – mold traits) که با آموختن و تربیت به دست آمده و حاصل محیط‌ می‌باشند.[5]

کتل، صفات را بر این اساس که خود را به چه صورتی نشان می‌دهند، به سه دسته تقسیم کرده است:

1. صفات پویا(dynamic traits): صفاتی که فرد را به سوی هدفی به حرکت در می‌آورند.

2. صفات توانشی(ability traits): صفاتی که استعداد، قابلیت و توانایی فرد را برای رسیدن به هدفی نشان می‌دهند.

3. صفات خلقی(temperament traits): صفاتی که نشان دهنده خصوصیاتی مانند انرژی، واکنش عاطفی، سرعت عکس‌العمل و سرعت و قوت انگیزشی هستند.[6]

انگیزه‌های فطری و انگیزه‌های اکتسابی (Erg & Metaerg)

کتل، واکنش‌های انسان را ناشی از دو صفت عمقی و پویا می‌داند، که نقش انگیزشی دارند(ارگ و متاارگ).

منظور کتل از ارگ، انگیزه‌های ارثی و فطری هستند. تعریف کتل چنین است: استعدادی ذاتی است که به صاحب آن اجازه می‌دهد تا برای واکنش در برابر بعضی امور، آمادگی بیشتری پیدا کرده و نسبت به آن‌ها انگیختگی و هیجان ویژه‌ای داشته باشد و بر اساس آن‌ها به فعالیت‌هایی که او را به هدف خاصی رهنمون می‌سازند، بپردازد. بعضی از ارگ‌هایی را که کتل مشخص کرده است از این قرارند: میل جنسی، ترس، نیاز به حمایت، کنجکاوی، نیاز به استراحت، روح اجتماعی و گریز از تنهایی خود، دوستی، سازندگی و ...

متاارگ یا انگیزه‌های اکتسابی، صفت پویای عمقی است که توسط محیط شکل گرفته و محصول عوامل فرهنگی ـ اجتماعی می‌باشد. همه انگیزه‌های غیر فطری مثل علایق، رغبت‌ها و عواطف گوناگون از جمله متاارگ‌ها هستند.[7]

روش تعیین صفات عمقی یا فاکتورهای اصلی شخصیت

کتل، برای دستیابی به صفات عمقی از سه روش زیر استفاده کرد:

1. پرونده زندگی(life records) یا L-data: شامل اطلاعات مربوط به گذشته فرد که از طریق پرونده‌های رسمی مراکز یا مصاحبه با دوستان و خانواده فرد به دست می‌آید.

2. پرسش‌نامه خودسنجی(self- rating questionnaire) یا Q-data: عبارت است از ارزیابی و تصویری که فرد از خود ارایه می‌دهد.

3. آزمون‌های عینی(objective tests) یا :T-data رفتار فرد از طریق این آزمون‌ها مورد بررسی و نتیجه‌گیری عملی و عینی قرار می‌گیرد.

کتل، سعی کرد با استفاده از روش تحلیل عاملی در مورد این سه نوع اطلاعات به صفات عمومی شخصیت دست یابد.[8]

او نخست با ادغام برخی صفات از فهرست آلپورت ‌ـ ‌اودبرت( Allport & Oddbert) آن را به حدود دویست صفت تقلیل داد و بعد، از خود افراد و همسالانشان خواست که آن‌ها را بر اساس این صفات، درجه‌بندی کنند. سپس با تعیین همبستگی آماری میان مابقی صفات و با روش تحلیل عوامل، صفاتی که بیشترین ارتباط را با یکدیگر داشتند، مشخص کرده و آن‌ها را بیشتر مورد تحقیق قرار داد تا این که 16 عامل یا صفت را به عنوان عوامل اصلی یا صفات عمقی شخصیت شناسایی کرد.[9]

وی برای هر یک از عوامل دو نام در نظر گرفته(به صورت صفات متضاد)، یکی برای نمره بالا و دیگری برای نمره پایین:

1 ـ کم حرف، غیر اجتماعی، کناره جو – اجتماعی، اهل معاشرت.

2 ـ کم هوش ـ باهوش.

3 ـ احساساتی ـ باثبات(از نظر هیجانی).

4 ـ سلطه‌پذیر ـ سلطه‌گر.

5 ـ جدی ـ بی‌خیال و سرخوش.

6 ـ مصلحت‌گرا(ضعف فرامن) ـ اصولی و با وجدان.

7 ـ ترسو ـ جسور.

8 ـ کله شق ـ حساس.

9 ـ زود باور ـ شکاک.

10 ـ اهل عمل ـ خیال‌پرداز.

11 ـ رک ـ ملاحظه‌کار.

12 ـ مطمئن به خود ـ بیمناک و نگران.

13 ـ محافظه‌کار ـ خطر کننده.

14 ـ متکی به دیگران ـ خود بسنده.

15 ـ ناخویشتن‌دار ـ خویشتن‌دار.

16 ـ آرمیده ـ مضطرب.

کتل، برای اندازه‌گیری این 16 صفت، پرسش‌‌نامه‌ای تهیه کرده موسوم به "پرسش‌نامه 16 عاملی شخصیت" که سطح هر یک از این عوامل را در فرد می‌سنجد.[10]

خود، از دیدگاه کتل

خود، دو نوع است: خود واقعی و خود آرمانی. خود واقعی، همان است که هر کسی هست و خود او قبول دارد و آگاه است که چنان است. اما خود آرمانی، آن است که شخص آرزو دارد باشد.

تحول و رشد طبیعی انسان سبب به هم پیوستن و هماهنگ شدن این دو خود می‌شود و این حالت طبیعی فرد است. اگر اختلاف بین خود واقعی و خود آرمانی زیاد باشد، نشانه نابهنجاری بوده و حاصل آن ایجاد تنش، اضطراب و ناراحتی برای فرد است.[11]

مقاله

نویسنده زهرا غلامي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

کتاب شخصیت متعالی و سلامت روانی در پرتو خداآگاهی

کتاب شخصیت متعالی و سلامت روانی در پرتو خداآگاهی

دین‌داری و معنویت خواهی چگونه سلامت روانی ما را تأمین می‌کند؟ سازوکار و نحوه اثر آن چگونه است؟ آیا اثر مذهب صرفاً به نیروهای متافیزیکی آن وابسته است؟...
Powered by TayaCMS