دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

مشارطه

مشارطه نخستین گامى است که علماى بزرگ اخلاق بعد از توبه ذکر کرده‌اند. منظور از آن شرط کردن با نفس خویش است ‌با تذکرات و یادآورى‌هایى که همه روز تکرار شود، و بهترین وقت آن را بعد از فراغت از نماز صبح و نورانیت ‌به انوار این عبادت بزرگ الهى دانسته‌اند.
مشارطه
مشارطه

مشارطه

مشارطه نخستین گامى است که علماى بزرگ اخلاق بعد از توبه ذکر کرده‌اند. منظور از آن شرط کردن با نفس خویش است ‌با تذکرات و یادآورى‌هایى که همه روز تکرار شود، و بهترین وقت آن را بعد از فراغت از نماز صبح و نورانیت ‌به انوار این عبادت بزرگ الهى دانسته‌اند.

از بعضى از دعاهاى امام سجاد علیه السلام در صحیفه سجادیه بر مى‌آید که آن بزرگوار نیز عنایت‌خاصى به مساله «مشارطه‌» داشته‌اند. در دعاى سى و یکم، دعاى معروف توبه، در پیشگاه خداوند عرض مى‌کند:

« و لک یا رب شرطى الا اعود فى مکروهک، و ضمانى ان لا ارجع فى مذمومک و عهدى ان اهجر جمیع معاصیک »

«پروردگارا! شرطى در پیشگاه تو کرده‌ام که به آنچه دوست ندارى، باز نگردم، و تضمین مى‌کنم به سراغ آنچه را تو مذمت کرده‌اى نروم و عهد مى‌کنم که از جمیع گناهانت دورى گزینم.»

از آیات قرآن نیز استفاده مى‌شود که یاران پیامبر صلى الله علیه و آله درباره مسائل مهم با خدا عهد و پیمان داشتند که آن نیز نوعى مشارطه است:

«من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدواالله علیه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا» (احزاب/ 23)

‌«در میان مؤمنان مردانى هستند که بر سر عهدى که با خدا بسته‌اند صادقانه ایستاده‌اند، بعضى پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت‌شهادت نوشیدند) و بعضى دیگر در انتظارند و هرگز تبدیل و تغییرى در عهد و پیمان خود ندادند!»

این در حالى بود که بعضى دیگر با خدا عهد مى‌بستند و شرط مى‌کردند و آن را مى‌شکستند.:

«ولقد کانوا عاهدوا الله من قبل لایولون الادبار و کان عهد الله مسئولا » (احزاب /‌15)

(گروهى که در جنگ احزاب مردم را به بازگشت از میدان تشویق مى‌کردند) پیش از آن با خدا عهد کرده بودند که پشت‌ به دشمن نکنند، و عهد الهى مورد سؤال قرار خواهد گرفت (و همگى در برابر آن مسؤولند)!»

در حدیثى از امام امیرمؤمنان على علیه السلام مى‌خوانیم:

« کسى که بررسى نقصان نفس خویش نکند، هواى نفس بر او چیره مى‌شود و کسى که پیوسته در حال سقوط و نقصان است، مرگ براى او بهتر است!»[1]

چگونگی مشارطه

برخی از دانشمندان گفته‌اند که می‌توان به این طریق نفس خویش را مخاطب قرار دهد و به او یاد آور شود که من جز سرمایه گرانبهاى عمر کالایى ندارم، و اگر از دست ‌برود تمام هستیم از دست رفته است، و با یاد آورى آیات شریفه:

«و العــصر ان الانسان لفى خســر»

به نفس خویش بگوید: با از دست رفتن این سرمایه، من گرفتار خسران عظیم مى‌شوم، مگر این که کالایى از آن گرانبهاتر به دست آورم، کالایى که در همان سوره در ادامه آیات آمده است:

«الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر»

مگر کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند، و یکدیگر را به حق سفارش کرده و یکدیگر را به شکیبائى و استقامت توصیه نموده‌اند!

باید به خود بگوید: «فکر کن عمر تو پایان یافته، و از مشاهده حوادث بعد از مرگ و دیدن حقایق تلخ و ناگوارى که با کنار رفتن حجابها آشکار مى‌شود سخت پشیمان شده‌اى و فریاد بر آورده‌اى

«رب ارجعون لعلى اعمل صالحا فیما ترکت» (مؤمنون/‌100)

«اى (فرشتگان) پروردگار، شما را به خدا مرا باز گردانید تا عمل صالح انجام دهم در برابر کوتاهی‌هایى که کردم!»

باز فرض کن پاسخ منفى «کلا» را از آنها نشنیدى و به در خواست تو عمل کردند و امروز به جهان بازگشته‌اى، بگو چه کارى براى جبران کوتاهی‌ها و تقصیرات گذشته مى‌خواهى انجام دهى؟!

سپس به نفس خویش در مورد اعضاء هفتگانه، یعنى چشم و گوش و زبان و دست و پا و شکم و فرجنیز سفارش کن و بگو اینها خدمتگزاران تو، و سر بر فرمان تو دارند، آیا مى‌دانى جهنم هفت در دارد، و از هر درى گروه خاصى از مردم وارد مى‌شوند؟ و آیا مى‌دانى که این درهاى هفتگانه احتمالا براى کسانى است که با این اعضاى هفتگانه عصیان کنند، بیا و با کنترل دقیق این اعضاء درهاى دوزخ را به روى خود ببند، و درهاى بهشت را به روى خود بگشا!

و نیز سفارش مراقبت از اعضاى خود را به نفس بنما، که این نعمتهاى بزرگ الهى را در طریق معصیت او به کار نگیرد و این مواهب عظیم را تنها وسیله طاعت او قرار دهد.

کوتاه سخن این که: «مشارطه‌» از گام‌هاى مهمى است که براى تهذیب اخلاق برداشته مى‌شود و بدون آن، ابرهاى تیره و تار غفلت و غرور، سایه تاریک و شوم خود را بر دل و جان آدمى مى‌افکند، و نجات او بسیار مشکل است.

    منبع:
  • مکارم شیرازی، آیت الله ناصر؛ اخلاق در قرآن، قم، انتشارات مدرسه امیر المومنین، ج 1، ص 246
  • [1] - مجلسی، محمد تقی، بحار الانوار، بیروت، دارصادر، ج 67، ص 64

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

شریعت، طریقت، حقیقت

شریعت، طریقت، حقیقت

یکى از موارد اختلاف مهم میان عرفا و غیر عرفا، خصوصا فقهاء نظریه خاص عرفا درباره شریعت و طریقت و حقیقت است.
No image

تحقیق

No image

ذکر

No image

وحدت و فنا

No image

خوف و حزن

پر بازدیدترین ها

No image

شوق

No image

ذکر

No image

تحقیق

No image

عرفان عملی

No image

تقوا

Powered by TayaCMS