24 آبان 1393, 13:56
عرفا براى رسیدن به مقام عرفان حقیقى، به منازل و مقاماتى قائلند که عملا باید طى شود و بدون عبور از آن منازل، وصول به عرفان حقیقى را غیر ممکن مىدانند.
عرفان با حکمت الهى وجه مشترکى دارد و وجوه اختلافى. وجه مشترک این است که هدف هر دو «معرفة الله» است. اما وجه اختلاف این است که از نظر حکمت الهى، هدف خصوص معرفة الله نیست، بلکه هدف معرفت نظام هستى است آنچنانکه هست. معرفى که هدف حکیم است نظامى را تشکیل مىدهد که البته معرفة الله رکن مهم این نظام است، ولى از نظر عرفان هدف منحصر به معرفة الله است.
معرفت مطلوب عارف، معرفتحضورى و شهودى است. وسیلهاى که عارف به کار مىبرد قلب و تصفیه و تهذیب و تکمیل نفس است. عارف مىخواهد با تمام وجودش حرکت کند و به کنه حقیقت هستى برسد و مانند قطرهاى که به دریا مىپیوندد، به حقیقت بپیوندد.
کمال فطرى و مترقب انسان از نظر عارف در رسیدن است نه در فهمیدن، براى وصول به مقصد اصلى و عرفان حقیقى، عبور از یک سلسله منازل و مراحل و مقامات را لازم و ضرورى مىداند و نام آن را «سیر و سلوک» مىگذارد.
بوعلى سینا در نمط نهم «اشارات» فصلى را به «مقامات العارفین» اختصاص داده است. او میگوید:
آنکه از تنعم دینا روگردانده است «زاهد» نامیده مىشود. آنکه بر انجام عبادات از قبیل نماز و روزه و غیره مواظبت دارد به نام «عابد» خوانده مىشود. و آنکه ضمیر خود را از توجه به غیر حق بازداشته و متوجه عالم قدس کرده تا نور حق بدان بتابد به نام «عارف» شناخته مىشود. البته گاهى دو تا از این عناوین یا هر سه در یک نفر جمع مىشود.
اگر چه بوعلى در اینجا زاهد و عابد و عارف را تعریف کرده است ولى ضمنا زهد و عبادت و عرفان را نیز تعریف کرده است.
پس نتیجه مطلب این مىشود که زهد عبارت است از اعراض از مشتهیات دیناوى، و عبادت، عبارت است از انجام اعمال خاصى از قبیل نماز و روزه و تلاوت قرآن و امثال اینها، و عرفان مصطلح عبارت است از منصرف ساختن ذهن از ماسوى الله و توجه کامل به ذات حق براى تابش نور حق بر قلب.
با توجه به جمله آخر ممکن است یک فرد در آن واحد هم زاهد باشد و هم عابد، و یا هم عابد باشد و هم عارف، و یا هم زاهد باشد و هم عارف و یا هم زاهد باشد و هم عابد و هم عارف.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان