دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اختلال شنوایی

No image
اختلال شنوایی

كلمات كليدي : كم شنوايي، ناشنوايي ادراكي، ناشنوايي انتقالي، ناگويايي، كري رواني، فركانس، شدت صوت، كودكان استثنايي برای ما كه از نعمت شن

نویسنده : سمانه محمدي قراسويي

برای ما که از نعمت شنوایی بهره‌مند هستیم و هر لحظه اراده کنیم مقاصد و امیال خود را در قالب کلمات و جملات به دیگران می‌گوییم، اندیشه اینکه شنوایی و زبان[1] چه نقش مهمی در زندگی افراد دارد، بدون شک میسر نیست؛ ولی اگر نظریه دانشمندان را درباره رابطه میان زبان و اندیشه بپذیریم و اهمیت زبان را در امور اجتماعی بررسی کنیم، به این حقیقت بیشتر پی‌خواهیم برد که گروه ناشنوا که به سبب محرومیت از حس شنوایی، قادر به تکلم نیز نمی‌باشند، زندگی سختی را می‌گذرانند. آنکه زبانش بسته است، قدرت تفکرش نیز محدود است؛ زیرا انسان، هم مقاصد خود را با کلمات بیان می‌کند و هم با این کلمات و مفاهیم فکر می‌کند و اگر این وسایل در دسترس فرد نباشد، قدرت اندیشه او محدود خواهد شد.

حس شنوایی و زبان، دو عامل مهم یادگیری محسوب می‌شوند و فقدان آنها کوشش شخص را در امر یادگیری، بیش از حد تصور مشکل می‌سازد و چه‌بسا برای عده‌ای غیرممکن می‌نماید. از طرفی زبان، یکی از عوامل متحد ساختن گروه‌های اجتماعی است و کسی که از این وسیله اتحاد محروم است، به ناچار باید بار سنگین زندگی را بیش از دیگران در تنهایی به دوش کشد و سختی و محرومیت را حس کند.

درباره نقص شنوایی، تعاریف و طبقه‌بندی‌های زیادی صورت گرفته است. شایع‌ترین این طبقه‌بندی آن است که، مبتلایان را به دوگروه "ناشنوا" و "کم‌شنوا" تقسیم می‌کند. این طبقه‌بندی جز در مواردی که متخصصان، تعاریف متفاوت و گوناگونی از آن ارائه می‌دهند، نسبتا ساده است. معمولا دو نوع ناشنوایی وجود دارد:

الف. ناشنوایی ادراکی: ناشی از اختلال حلزون یا عصب شنوایی است که ناشنوایی عصبی و اکتسابی نیز گفته می‌شود.

ب. ناشنوایی هدایتی: ناشی از اختلال مکانیسم‌های گوش میانی برای انتقال صوت به داخل گوش است که ناشنوایی انتقالی نیز نامیده می‌شود.

زمانی می‌توان از نقص شنوایی صحبت کرد که کودک، بنا به دلایلی مثل بدکاری گوش یا اعصاب مربوط به آن، در شنیدن اصوات محیطی با مشکل مواجه باشد. پذیرفته‌ترین تعاریفی که منعکس‌کننده نظریات متخصصان تربیتی است، تعاریفی است که توسط کمیته اجرایی کنفرانس مدیران آموزشی مخصوص ناشنوایان، به‌عمل آمده است. در اینجا این تعاریف را ذکر می‌کنیم.

نقص شنوایی

یک اصطلاح ژنریک است که نمایانگر آن عده از ناتوانایی‌های شنوایی است که ممکن است درجات شدت و ضعف آن بین خفیف تا عمیق متغیر باشد. نقص شنوایی، شامل دو گروه فرعی ناشنوا و کم‌شنوا می‌باشد.

الف. ناشنوا: کسی است که اختلال شنوائیش از روند پردازش موفقیت‌آمیز اطلاعات کلامی که از طریق شنیدن(چه با سمعک و چه بدون سمعک) به دست می‌آید، جلوگیری می‌کند.

ب. کم‌شنوا: به کسی اطلاق می‌شود که به‌طور کلی با بهره‌گیری از وسایل کمک‌شنوایی بتواند از باقی‌مانده شنوایی خود در پردازش و فرایندسازی اطلاعاتی که از طریق شنیدن به دست می‌آورد، استفاده کند.[2]

برای ناشنوایی، تعاریف بسیاری آمده است ولی آنچه در تمامی این تعاریف قابل توجه است، ارتباط شنوایی با تکلم و گویایی است. در نیمه اول قرن بیستم به‌خصوص در دهه 1930 تا 1940 میلادی بسیاری از تعاریف مربوط به ناشنوایی در رابطه با آثار نامطلوب ناشنوایی در گذران زندگی فرد بوده است؛ ولی بعدا و به‌خصوص در نیمه دوم قرن بیستم اکثر تعاریف ناشنوایی به نحوی با مساله تکلم و مراوده کلامی مربوط می‌گردد. زیرا ناشنوایی در رابطه با ناگویایی قابل لمس‌تر است و سنگینی فقدان این حس مهم بشری از این طریق بهتر نمایان می‌شود.[3]

ذکر این نکته ضروری است که رابطه نزدیکی بین فقدان شنوایی و عقب‌ماندگی ذهنی در رشد زبان وجود دارد. به همین دلیل متخصصان تاکید زیادی به زمان شروع نقص شنوایی دارند. نقص شنوایی هرچه زودتر در کودک ایجاد شود، رشد زبان در او بیشتر آسیب خواهد دید. به همین دلیل متخصصانی که با کودکان مبتلا به نقص شنوایی کار می‌کنند اغلب اصطلاحاتی نظیر ناشنوایی مادرزادی(یعنی آنها که هنگام تولد ناشنوا هستند) و ناشنوایی غیرارثی(یعنی آنها که مدتی بعد از تولد به ناشنوایی دچار می‌شوند) استفاده می‌کنند. دو اصطلاح دیگر که اغلب در زمینه‌ یادگیری زبان این کودکان به‌کار می‌روند عبارتند از:

1. ناشنوایان قبل از فراگیری زبان: یعنی اینکه در زمان تولد یا اینکه در اوایل زندگی و قبل از اینکه زبان یا گفتار رشد کند، رخ می‌دهد.

2. ناشنوایان بعد از فراگیری زبان: یعنی ناشنوایی بعد از رشد زبان و گفتار به وجود می‌آید.[4]

اندازه‌گیری شنوایی

برای اندازه‌گیری قدرت شنوایی، دو بعد را در صدا مورد سنجش قرار می‌دهند. یکی فرکانس و دیگری شدت صوت. فرکانس، عبارت است از تعداد ارتعاشاتی(سیکل‌ها) که هر ثانیه در برابر یک موج صورت می‌گیرد. شدت صوت، عبارت است از بلندی نسبی یک صدا. سطح شنوایی یک فرد را از طریق تعیین میزان شدتی که در آن فرد صدایی می‌شنود، تخمین می‌زنند.

شنوایی را معمولا با دسی‌بل(DB) که نوعی سنجش نسبی شدت صوت است، اندازه‌گیری می‌کنند. دسی‌بل صفر، نمایان‌گر شنوایی بهینه است. وجود نقص تا 26 دسی‌بل طبیعی است. از 26 تا 70 دسی‌بل کم‌شنوا و از 71 دسی‌بل به بالا ناشنوا تلقی می‌شود.[5]

ناشنوایی براساس سطح شنوایی از دست‌ رفته و ملاحظات آموزشی، به پنج گونه تقسیم‌بندی شده است:

الف. ملایم یا خفیف: 40-27 دسی‌بل شنوایی از دست‌رفته: فرد برای شنیدن صداهای ضعیف یا بافاصله مشکل دارد و احتمالا برای تکلم صحیح نیازمند گفتاردرمانی است.

ب. متوسط: 55-41 دسی‌بل شنوایی از دست‌رفته: فرد می‌تواند مکالمات رودررو را بشنود، اما در درک شنوایی بحث‌های کلاس درس با مشکل مواجه است. احتمالا وسایل کمکی در زمینه شنوایی و نیز جلسات گفتاردرمانی مورد نیاز است.

ج. متوسط تا شدید: 70-56 دسی‌بل شنوایی از دست‌رفته: فرد نیاز به سمعک دارد و برنامه آموزشی وی باید به‌طور جدی شامل تربیت شنوایی و آموزش تکلم و زبان باشد.

د. شدید: 90-71 دسی‌بل شنوایی از دست‌رفته: فرد تنها قادر به شنیدن صداهای بلند و نزدیک است و گاهی به عنوان ناشنوا قلمداد می‌گردد. این‌گونه افراد نیازمند سمعک، برنامه آموزشی ویژه ناشنوایان و نیز آموزش تکلم و زبان هستند.

ه. عمیق: 91 به بالا‌تر دسی‌بل از دست‌رفته: فرد احتمالا صداهای بلند و ارتعاشات آن را می‌شنود و برای درک امور عمدتا بر حس بینایی تکیه دارد. معمولا این افراد ناشنوا محسوب می‌شوند.[6]

بررسی برخی اقسام ناشنوایی

الف. کری روانی: بعضی افراد از نظر عضوی هیچ‌گونه نقصی در دستگاه شنوایی ندارند ولی با این‌همه از شنیدن اصوات به‌خصوصی عاجر می‌باشند. البته امروزه با اختراع دستگاه شنوایی‌سنج و وجود تست‌های روانی، ناشنوایی‌ها از هم تفکیک می‌شوند و کودکان هر دسته تحت آموزش ویژه خود قرار می‌گیرند.

یکی از معمول‌ترین انواع کری روانی، "کری هیستری" است. بیمارانی که تحت عنوان هیستریک تقسیم‌بندی می‌گردند، اصولا اختلالاتی در آلات حس و حرکت آنان وجود ندارد. این دسته از بیماران با وجودی که هیچ‌گونه نقص عضوی ندارند و ساختمان چشم و گوش و یا اعضای آنان سالم است، نمی‌بینند و نمی‌شنوند. گاهی این اختلال در حافظه فرد مبتلا مشاهده می‌شود و بیمار همه مخلوقات و حتی نام خویش را از یاد می‌برد.

یکی دیگر از انواع کری روانی را "کری لفظی" می‌خوانند. این دسته از مبتلایان با وجودی که اصوات را به خوبی می‌شنوند، قادر به فهم معانی کلمات نیستند. به عبارت دیگر، شخص مبتلا نمی‌تواند بین کلمه‌ای که شنیده است و شی مربوط به آن کلمه، رابطه‌ای برقرار سازد. علت اصلی این نوع کری ممکن است در اعصاب شنوایی یا مغز باشد و یا به علت ضربه یا حادثه‌ای از قبیل تصادف ایجاد شده باشد.

استعمال بیش از حد و نامناسب داروها، گاهی نقایصی را در دستگاه شنوایی سبب می‌گردد. کنین، آسپرین و استعمال بیش از حد آنتی‌بیوتیک‌ها تاثیر نامطلوبی بر دستگاه شنوایی می‌گذارد. همچنین اشخاصی که در کارخانه یا مکان‌های شلوغ کار می‌کنند پس از مدتی نسبت به آن اصوات نوعی مصونیت پیدا می‌کنند و پس از چندی متوجه می‌گردند که حساسیت شنوایی آنان نسبت به برخی از صداها تقلیل یافته است.

ب. نقص شنوایی در پیری: به‌تدریج که انسان رو به پیری می‌رود، نوعی فرسودگی عمومی ظاهر می‌شود. این فرسودگی شامل دستگاه شنوایی نیز می‌گردد. به تجربه ثابت گردیده که بعد از 40 سالگی بعضی از اعضای اعصاب شنوایی رو به ضعف نهاده و کم‌کم شنوایی رو به افول می‌رود.[7]

ویژگی‌های کودکان ناشنوا

1. رشد شناختی و هوشی

نتایج تحقیقات اخیر برخلاف گذشته نشان می‌دهد افراد ناشنوا، سخت‌شنوا و کم‌شنوا، گروهی هستند که توانایی هوشی و شناختی طبیعی دارند. سال‌ها روان‌شناسان عقیده داشتند که ظرفیت استدلال و تفکر افراد ناشنوا پایین است. البته باید توجه داشت که این نتایج به خاطر آزمون‌های نامناسب افراد ناشنوا بوده است. ولی امروزه با تصحیح آزمون‌ها نشان داده شده که افراد مبتلا به نقص شنوایی، توانایی‌های هوشی و شناختی طبیعی دارند، هرچند نمره خوبی در آزمون‌های هوشی دریافت نکنند.

2. پیشرفت تحصیلی

علیرغم توانایی‌های هوشی و شناختی طبیعی، متوسط پیشرفت تحصیلی بیشتر کودکانی که ناشنوا هستند، به‌طور قابل ملاحظه‌ای پایین‌تر از میانگین همتایان شنوای آنهاست. پال و جکسون، گزارش کرده‌اند: یکی از قوی‌ترین یافته‌ها این است که ارتباط معکوسی بین نقص شنوایی و پیشرفت تحصیلی وجود دارد؛ یعنی هرچه نقص شنوایی شدیدتر باشد، پیشرفت تحصیلی پایین‌تر است. کودکانی که ناشنوایی ناچیز یا متوسط دارند و به عنوان سخت‌شنوا در نظر گرفته شده‌اند، با احتمال بیشتری در کلاس‌های آموزش عادی یا در کلاس‌های مخصوص این کودکان، علیرغم باقی‌مانده شنوایی 3-1 سال از نظر پیشرفت تحصیلی عقب‌تر از همتایان شنوای خود هستند.

3. رشد زبان

برخی بیان می‌کنند که، ناتوانی اولیه کودک ناشنوا، محرومیت از صدا نیست بلکه محرومیت از زبان است. کودکانی که توانایی شنیدن دارند از طریق شنیدن، درک و بیان لغات را آغاز می‌کنند و از نظر شناختی به رسش می‌رسند؛ اما برای کودکانی که قادر به شنیدن نیستند یا نمی‌توانند به خوبی بشنوند، این تجربه کمتر حاصل می‌شود و آنها مدرسه را با تاخیر رشد زبانی آغاز می‌کنند و برخی از آنها هرگز از نظر رشد زبان‌شناسی و تحصیلی به همتایان خود نمی‌رسند. کودکانی که کم‌شنوا هستند و توانایی شنوایی آنها پایین‌ است با احتمال بیشتری رشد زبانی خود را تقویت می‌کنند. پژوهشی که اکتساب مهارت‌های زبانی، صحبت کردن و خواندن و نوشتن را در کودکان ناشنوا بررسی کرده، نشان می‌دهد که زبان کودکانی که ناشنوا هستند به همان شیوه کودکان شنوا رشد می‌کند، ولی به‌طور قابل توجهی آهنگ آن کندتر است.

4. رشد هیجانی و اجتماعی

بنابر اعتقاد موریس، همه انسان‌ها نیازهای اساسی مشابهی دارند که برای رشد سالم فردی آنها باید ارضا شوند. در میان آنها می‌توان به نیاز ارتباط با دیگران اشاره کرد. نیاز اساسی به ارتباط انسانی در افراد ناشنوا همیشه ارضا نمی‌شود. اطرافیان این نوع کودکان در مورد بسیاری از مفاهیم پیچیده مانند مرگ بستگان، مشکلات هیجانی، مسائل نوجوانی و جوانی و ... اطلاعات کافی به آنها نمی‌دهند و والدین آنان بیشتر برای روشن کردن این مطالب با ایشان ارتباط برقرار نمی‌کنند و کودک هر روز بیشتر در ترس، نگرانی و دلهره تنها می‌ماند. بنابراین، ناکامی که ناشی از ارتباط ضعیف است، می‌تواند منجر به مشکلات رفتاری یا هیجانی برای افراد ناشنوا شود و بر رفتار، ارتباطات و انگیزش آنها اثر بگذارد. از آنجایی که مهارت‌های ارتباطی برای یادگیری تحصیلی ضروری هستند وقتی این‌گونه مهارت‌ها تحت تاثیر قرار می‌گیرند، پیشرفت تحصیلی نیز متاثر می‌شود؛ اما رشد اجتماعی و شناختی در کودکان ناشنوا ضرورتا با تاخیر مواجه نمی‌شود، به شرط اینکه از سال‌های اولیه، آنها در جریان ارتباط‌های پرمعنی و معقولانه قرار گیرند.[8]

مقاله

نویسنده سمانه محمدي قراسويي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

Powered by TayaCMS