پيورتين، پيوريتيانيسم، پرزبيترين، كالونيستي، كاتوليك و انگليكان، تجزيه طلب، زائرين، وليام تبندل، پروتستان هاي ايوانجليك، پاكي گرايان، عل
در مورد عقبهی تاریخی پیورتینها، میتوان گفت که در زمان ملکهی الیزابت که فساد تمام جامعهی انگلیس را در خود گرفته بود نطفهی این نهضت بسته شد و در هنگام پادشاهی جیمز اول در سال (1603م) به اوج خود رسید، بنابراین خواستگاه این نهضت در انگلستان بود.
پیورتینها فرقهای از پروتستانها هستند که در امور مذهبی و اخلاقی هواخواه سختگیری بودند.[1] "نصیر صاحب خلق" در کتاب خود چنین اشاره میکند که: در دایرةالمعارف یهود پیوریتیانیزم اینگونه معرفی شده که ساختار هنجارهای اخلاقی آنان کاملا منطبق با تورات است، پس میتوان آنها را یهودیگری انگلیس نامید.[2]
آیین کلیسای انگلیسی ـ پروتستان ـ که مذهب رسمی کشور انگلستان بود با دو مشکل جدی مواجه بود:
1. کاتولیکها که به علت زجر و آزارهایی که در نتیجهی جنگ با اسپانیا، توطئههای ژزوئیتها و محرومیت از کلیهی مشاغل دولتی... کشیده بودند خیلی راضی نبودند؛
2. پیوریتانها بودند که اینان نه تنها میخواستن کلیسای انگلیس را از تماس با روم منع کنند بلکه خواهان این بودند که انگلستان را از هرگونه رسوم و آیین کاتولیک منزه کنند.[3]
در کتاب "تاریخ دموکراسی در اروپا" به این مطلب اینگونه اشاره شده که: کلیسای انگلستان در آغاز با دو گرایش مهم دینی مواجه بود؛ نخستین گرایش پرزبیترین (prestyteranism) که گرایش دینی آنها کاملا به بینش پروتستان کالونیستی نزدیک بود... و گرایش دوم که پاکیگرایان (Puritanism) معروف شدند کسانی را دربر میگرفت که در جستجوی مذهبی شخصی بودند و از آیینها و مراسم دینی بیزار بودند. دین آنها بر زندگی درونی تأکید داشت و به لزوم سازمان کلیسایی باور نداشتند.[4]
این دو گرایش در ابتدا منتقد؛ برای هژمونی کلیسای انگلستان بزرگترین تهدید بودند. ویلیام تبندل (Willia tyndale) که خود فردی کالونیستی و پروتستان بشمار میآید را بهعنوان پایهگذار و موسس مکتب پیوریتانیزم میدانند.[5] اما خود این مکتب هم مصون از اختلاف درونی و سرانجام انشعاب بیرونی نبود. با وجود اینکه در ابتدا یک مکتب منسجم و یکپارچه به حساب میآمد. اما در بستر زمان بین خود آنها هم تناقضات زیادی شکل گرفت؛ آنچنانکه در کتاب "آمریکا چگونه آمریکا شد" به این انشعاب اینگونه اشاره میکند: اولین دسته از مهاجران ماساچوست که به خاطر آزادی سنتهای مذهبی از انگلستان به آمریکا فرار کرده بودند تجزیهطلبان (separatisty) هستند که تنها یکی از دو شعبهی فرقهی پروتستان پیوریتینی به شمار میرفتند؛ اما شعبه دیگر نونکنفورمیستها (nonconformists) بودند که این فرقه کاملا مطیع مذهب کلیسای آنگلیکان نیستند.[6] با توجه به مطالب گفته شد روشن میشود که پیروان مکتب پیوریتین در نیمهی دوم قرن 16م جلالی وطن میکنند و به دلایلی که بعدا اشاره خواهد شد عازم سرزمین تازه کشفشدهی آمریکا میشوند.
بنیاد تئوریک و اندیشهای پیورتینها
شاید بتوان با جرأت گفت که پیورتین در ابتدا یک جنبش و گرایش دینی بود، اما بعدها تبدیل به یک جنبش اصلاحطلب در اکثر نهادها شد. فرانک ال.شوئل در کتابش اینگونه میگوید: اینان (پیوریتینها) آرزوی تصفیهی کلیسای انگلستان را در سر داشتند.[7]
پیوریتینها در مبانی نظری خودشان کاملا متأثر از عهد عتیق و تورات بودند، در این مورد آقای نصیر صاحب خلق اشاره میکند که: ویژگی پیوریتانیزم این است که وابستگی به عهد عتیق در آنها بیش از پروتستانیزم بود و در عین حال که یهودی نبودند اما صفت «judaizer» را کسب کرده بودند. آنان برای خود هویت یهودی جدیدی کسب کرده بودند.[8] ایشان دربارهی علت این وابستگی تئوریک پیوریتینها به یهودیت اینگونه توضیح میدهد: در کتب مقدس یهودیان اینگونه آمده که قبل از رجعت مسیح(ع) یهودیان باید در تمام دنیا بخشش میشدند. پیوریتانها در راستای این پیشگوی تورات احترام فوقالعاده برای تورات قائل بودند و پیروان تورات را قوم برگزیده مینامیدن و از آنها حمایت میکردند.[9]
پیورتینها را میتوان پیروان و حامیان مکتب کالونیستی دانست، بنیانگذار این مکتب متفکری بود به نام کالو، کالو با تورات و منابع دینی یهودیت کاملاً آشنا بوده است و از آن تأثیر پذیرفته. پس میتوان پذیرفت که یکی دیگر از دلایل وابستگی و تمایل آنها به یهودیت همین امر بوده است.
باری! پیوریتینها در مواجه با تورات و تأثیر از آن به سمت یک نوع جزماندیشی دینی رفتند ـ که فهم ما از مسیحیت فهم درست ـ و اصلاح زوائد مسیحیت دغدغه دائمی آنها گشت.
عقاید پیورتینهای ساکن در انگلستان
عقائد این افراد بیشتر عقائدی اصلاحگرایانه بود، در ذیل برخی از عقائد آنها را به اختصار اشاره میکنیم: اینان در نامهی خود به جیمز اول خواهان این بودند که کشیش حق داشته باشد هر جبهای را که خواست بپوشد. علامت صلیب در مراسم غسل تعمید و خم کردن سر در موقع ذکر نام مسیح، زانو زدن در محراب، به دست کردن حلقه در هنگام ازدواج ملغی شود. آیین و مراسم یکشنبه جدا رعایت گردد، گروهی دیگر از آنها که از لحاظ مشرب طالب اصلاحات اساسیتر بودند خواهان این بودند که منصب استقفی از بین برود و یک کلیسای پرسبیتری تشکیل شود[10] و در ادامهی همین مطلب دربارهی جزماندیشی دینیشان اینگونه آورده شده که آنان خود را قوم برگزیده خدا میدانند، خود را فرزند نور میخوانند. کسانی را که با آنها هم عقیده نباشند را اولاد ظلمت میدانند؛ این جماعت عبوس، درستگار، غیر قابل تحمل و نیرومنداند.[11]
این جنبش اعتراضی بود به رفتارها هرزه آن روزگار و جنبهای سلبی هم داشت مثل نفی خروسبازی، مسابقهی اسبسواری، نمایشهای تئاتر... بود و برای ارشاد انسانها و نهی از منکر مأمورانشان به استانها مختلف میرفتند تا رفتار مردم را اصلاح کنند. از زیادهروی آبجوخوری جلوگیری کنند. یکشنبه در اختیار پروردگار و کلیسا باشد.[12]
عقائد پیورتینهای ساکن در آمریکا
پیورتینها بعد از مهاجرت به آمریکا هم تئوری اصلاح دینی خود را نه تنها ادامه دادند بلکه اصلاحات را در ابعاد وسیعتری پی گرفتند، دوتوکویل در کتاب خود به این امر اذعان میکند و چنین میگوید: پیورتینهای که به آمریکا مهاجرت کردند خود را زائرین خطاب میکردند همه طرفدار طریقتی بودند که به علت و یا صفتهای که در اجرای اصولی متحمل میشدند شهرت داشتند، آنها فقط یک طریقیت مذهبی نبودند.[13]
او همچنین ادامه میدهد: ساکنین جدید آمریکا در عین حال که نسبت به فرقهی مذهبی خود تعصب فوقالعاده داشتن ولی ترقیخواه و تجددخواه بودند. و در عین تعصب به مذهب در همان حال خالی و عاری از هرگونه تعصبات سیاسی بودند.[14] اما این تمام واقعیت نبود این اصلاحگرایی رادیکال و پاکاندیشان دینی وقتی در کشور تازه کشف شدهی آمریکا فضای تنفس و حیات پیدا کردند آرام آرام و در طول زمان اندیشهی آرمانگرایانیشان در معرفی واقعیات زمان و مکان به سمت فرسایش رفت و از بستر خود خارج شد. در این مورد آرتور کروکی میگوید: نگرشی خشک و عقدهای به بدن که تصورات عهد عتیق را به هوس بدان تفسیر میکرد، جداییطلب، رنجیده خاطر، سخت شدن در سندان آهنین مبارزات دین اروپایی، پر شده با روح برگزیدگی معنوی، عقدهدار ناحیه انحراف جنسی و سرکوب شهوت بدنی.[15] اینها بخشی از علل انحراف پیورتینیهای مهاجر بودند. اینان اگرچه در انگلستان اصلاحطلب دینی بودند اما به نظر میرسد که در آمریکا به سمت استبداد دینی حرکت میکردند «آنان با مستند کردن اعمال وحتشتناک خود به فرامین تورات فجایع زیادی را علیه سرخپوستان آمریکا اعمال کردند.»[16]
انقلاب پیورتینها
پیورتینها و متأثرین از این مکتب دو جنبش رهاییبخش و اصلاحطلبی مهم داشتهاند: الف) انقلاب انگلستان؛ ب) انقلاب آمریکا؛ که اولی منجر به پیروزی پارلمان بر سلطنتطلبان و دومی منجر به استقلال آمریکا شد.
الف) انقلاب انگلستان:
چارلز اول پادشاه انگلستان میخواست که آداب و مراسم کلیسای انگلستان را بر اسکاتلندیها که در آن زمان جزء امپراطوری انگلستان بود تحمیل کند، اما آنان که مدافع سرسخت کلیسای پرسبیتری بودند در مقابل این فرمان چارلز ایستادند تمام مردم عهدنامهای امضاء کردند به نام "میثاق مقدس" و به پایبندی خود به کلیسا سوگند خوردند چارلز که نه پول و نه سپاهیان وفاداری داشت ناچار در مقابل عزم رعایای خود تسلیم شد و به خواست آنها مبنی بر تشکیل پارلمان در سال 1640م تن داد؛ اعضای پارلمان که بیشتر مردمانی اعتدالی، متدین و اصیل بودند میخواستند دو موضوع سیاسی، مذهبی را با شاه حل و فصل کنند. چارلز که ظاهرا قوانین پارلمان را تأیید، ولی در خفاء بر ضد پارلمان میکرد؛ در نتیجه (پیورتینها) علیه شاه شورش کردند. این انقلاب در سال 1641م اتفاق افتاد و در سال 1646م چارلز و سپاه سلطنتطلبان از سپاه پارلمان (پیورتینها) شکست خوردند.[17]
ب) انقلاب آمریکا:
جورج سوم پادشاه جوان بریتانیا پارلمان انگلستان را متقاعد کرد که برای تأمین هزینههای امپراطوری انگلستان حقوق گمرکی خاصی در مورد صدور کالاهای ضروری مانند: چای، کاغذ، شیشه، سرب و رنگ از مستعمرات آمریکایی وضع کند؛ پاسخی که از سوی مستعمرات رسید جنبش بسیار شدید و وسیع بود. سرانجام بعد از چندین سال جنگ بین مهاجرین و ارتش انگلستان (1782 تا 1775م) با قسمت فرانسویان، شورشیان آمریکا پیروز شدند و در نوامبر 1782م معاهدهای مقدماتی میان ایالات متحده و بریتانیا بسته شد و استقلال آنها به رسمیت شناخته شد.[18]
عملگرایی سیاسی
هر فکر و اندیشهای تا به مرحلهی عمل نرسد ابتر و بیثمر است، تئوری که در چهارچوب ذهن اسیر باشد نمیتواند دوایی بر درد جامعه باشد پیورتینها از این قاعده متسثنی نبودند. مضاف بر اینکه آنها دغدغه اصلاحات را هم داشتن و اصلاح در میدان عمل امکانپذیر است. دوتوکویل در مورد عملگرایی این جماعت اینطور میگوید: نباید تصور کرد که در نظر پیورتینها تقوی و عبادت صرفا جنبههای مذهبی و معنوی داشته، بلکه به همان اندازه که یک طریقیت مذهبی بود یک مکتب سیاسی هم به شمار میرفت به همین خاطر در اولین قدم مهاجرین بعد از رسیدن به سواحل آمریکا اقدام به تنظیم روابط اجتماعی و تشکیل جامعهای مبنی بر اساس و اصول معین و مشخص نمودند و بدین منظور قراردادی را هم تنظیم کردند.[19]
ایشان در ادامه اضافه میکنند قوانین و مقررات آنها مبنایی شد برای ادارهی حکومت در کشورهای دیگر، در انگلستان جدید قوانین و اصولی تنظیم شده بود که آن اصول امروزه شالودهی دول اروپایی قرار گرفته من جمله مشارکت مردم در ادارهی امور مملکت، استقرار مالیات، مسئولیت حکومتکنندهگان، تأمین آزادیهای فردی و ایجاد محاکمهی قضایی، استقرار هر چیزی براساس آراء آزاد مردم.[20]
ایشان پا را از این هم فراتر نهاده و اشاره میکند: در پارهای از موارد اصول آنها با جمهوریت و دموکراسی کاملا مطابقت میکرد. آنها دنبال سرزمینی بودند که در آنجا به دلخواه خود زندگی کنند و آزادانه خدا را پرستش کنند.
شاید بتوان گفت اولین قدمی که در راه پراگماتیسم سیاسی این جریان اتفاق افتاد، بعد از مهاجرت به آمریکا و استقرار در سرزمینی که امروزه آنرا انگلستان جدید (new England) میدانند شکل گرفت و در آنجا بود که اندیشهی ایجاد یک حکومت روحانی در عمل شکل گرفت. فرانک ال. شوئل در اینباره میگوید: زایران بعد از قدم گذاشتن در سرزمین جدید، عقل بر آنان حکم میکرد تا شخصا خط مشی معتدلی و قاطعی برگزینند و این کاری بود که چهل و یک تن از مهاجرین با امضای پیمان میفلاور (may flower) پس از فرود آمدن در ساحل انجام دادند که این پیمان بعدها زمینهی شیوهی حکومت خود مختارشان شد.[21]
در ادامه فرانک ال. شوئل در مورد بنیان نهادن یک حکومت روحانی پیوریتنی میگوید: در سال 1630م گروهی از مهاجران خواهان حق رأی بودند؛ اما پیورتینها از پذیرفتن عوامل کفر و پلیدی اکراه داشتن پس قانون محدودکنندهای را ایجاد کردن که فقط کسانی میتوانند به جرگهی اعضای سیاسی راه یابند که عضو یک کلیسا در محدودهی میهن باشند و این در حالی بود که کلیسا فقط از پیورتینها تشکیل شده بود. این محدودیت به مثابه بنیاد نهادن یک حکومت روحانی آنهم از نوع پیورتینیستی بود.[22]
امروزه بنیادگراها و پروتستانهای ایوانجلیک در آمریکا را میتوان ادامهی پیورتیانیزم دانست و فرهنگ امروزهی آمریکا کاملا متأثر از مکتب پیورتیانیزم است.
بهطور خلاصه میتوان گفت که اندیشهی پیورتینها باعث ایجاد یک مبنای تئوریک و نظری در مورد حکومت دموکراتیک در انگلستان شد و این مبنای نظری در آمریکا به مرحلهی تحقق و عمل منجر شد.
رویکرد اقتصادی
همانطور که پیورتینها را پایهگذار خیلی از اصول حکومتهای دمکراتیک و جمهوری دانستیم بیشک میتوان آنها را بهعنوان بانی و پایهگذار حکومتهای کاپیتالیستی هم قلمداد کرد. ذهن هزینه - فایده آنها همانطور که گذشت کاملا متأثر از عهد عتیق و کتاب تورات بوده. پیرامون این موضوع نصیر صاحب خلق در کتابش چنین مینویسد: در میان تمامی ادیان، یهودیت دینی دنیوی است، تحقق عدالت باید در این دنیا شکل بگیرد نه دنیای آخرت و با متأثر شدن متفکران پروتستانیزم مثل لوتر و کالون از اندیشهی یهودیت، آنها از بهشت اخروی به سمت بهشت دنیوی حرکت کردند.[23] او در ادامه نمونهای از تأثیر کالوین از اندیشهی یهودیت را اشاره میکند بنابر تفسیر آیهی 35 بخش ششم انجلیل اوتا سود و ربا را حرام شمرده و آنرا ممنوع نمودهاند؛ اما کالوین در کتاب سود و ربا آیهی مذکور را چنین تفسیر میکند که هیچ دلیلی در مذمت رباخواری و سود وجود ندارد.[24]
ایشان در مورد کالوین اشاره میکند که در کالوین هم علایم و شواهد «بهره و ریزه» شدن را در افکار خود داشت، من جمله حلیت سود و بهرهی ربا... انباشت سرمایه و مقبولیت آن که با دین عبرانی انطباقی داشت.[25]
همانگونه که قبلا اشاره شد پیورتینها ادامهدهندگان تئوری کالوین و مکتب کالونیستی بودند، سپس به تبع فکر کالوین آنها هم به سمت ثروتاندوزی و سرمایهداری متمایل شدند. بهگونهای که ماساچوست که محل اقامت مهاجران اولیه بود جزء ثروتمندترین مناطق آمریکا به حساب میآمد. آنان این ثروتاندوزی را نه تنها خلاف شرع نمیدانستند بلکه آنرا عنایت ویژهی خدا میدانستند.
این نگرش با تأکید افراطی به انضباط در رعایت برخی ظواهر روح متعالی و معنوی و دین، تابع منطق سودگرایی و عقل معاش و روش زندگی سرمایهداری تجاری و کار از خود بیگانه صنعتی قرار میگیرد، آنها تکاپو برای ثروت را نه تنها مشروع میدانند بلکه آنرا خواست خدا میدانند.[26]
ایرادات مطرحشده بر مکتب پیورتینها
با توجه به مطالبی که ارائه شد میتوان چند ایراد اساسی بر این مکتب و پیروانش وارد دانست:
الف) اگرچه این مکتب در اندیشههای متفکرانی چون کالو، تنیدل، لوتر رشد داشت؛ اما به علت عدم انسجام نظری و بسط مفهومی و تفسیری مدام دچار انشعاب میشد.
ب) اگرچه این مکتب در بستر مسیحیت (انگلستان) شکل گرفت اما وابستگی تئوریک به تورات پیدا کرده بود و برای خود هویتی یهودی ایجاد کرد.
ج) پیورتینهای مهاجر هنگامی که در آمریکا ساکن شدند چهرهی واقعی این جریان را به نمایش گذاشتند و برخلاف ادعای بنیانگذاران این جنبش به سمت خشونت و استبداد علیه ساکنان بومی آمریکا سوق پیدا کرد.