وقتی به تاریخ صدر اسلام با دقت نگاه میکنیم، میبینیم که در صدر اسلام بخاطر وجود نبی مکرم اسلام (ص) مردم از اختلافات و دو دستگیها دور بوده و اسلام را همانطور که خداوند متعال بر نبی مکرم اسلام نازل کرده است از ایشان اخذ میکردند. اما بعد از نبیمکرم اسلام (ص) بخاطر خود کامگی برخی افراد و اختلافی که پیش آوردند، اسلام دستخوش فراز و نشیبهایی شد که گاهی چهره اسلام وارونه نشان داده شده و مردم در تشخیص حق و باطل سر درگم میشدند و اگر این حق به جای خود نشسته بود به تعبیر صدیقه طاهره (س) که فرمودند:
«آگاه باشید بخدا قسم اگر حق «خلافت» را ترک نمیکردند تا به اهلش میرسید و از عترت پیغمبر تبعیت میکردند در راه خدا هیچ دو نفری با هم اختلاف نمیکردند.[1]»
حتی بخاطر عدم تدوین حدیث و مسائل دیگر باید گفت که این مسائل حتی در بین اهل سنت نیز وجود دارد، تا جایی که برخی از اهل سنت برخی دیگر را کافر و مشرک خواندند. در بین این مسائل اختلافی، یکی از آنها که خود را نشان میداد مبحث قسم خوردن بغیر خدا و قسم دادن خدا بغیر است که در عهد پیامبر اسلام بوده و در عهد خلفا و بعد از آن بین شیعه و اهل سنت رواج داشته است. ولی بعد از آن با وجود آمدن گروه وهابیت، قسم خوردن ا شرک و کفر و گوینده و معتقد به آن را مشرک و کافر معرفی مینمایند.
"ابن تیمه" از بزرگان وهابیت میگوید:
پیامبر اسلام (ص) فرمودند: هر کسی که میخواهد قسم بخورد باید به خدا قسم بخورد یا ساکت باشد. و همچنین فرمودند: هر کس بغیر خدا قسم بخورد مشرک شده است بنابر این هیچ کس حق ندارد به مخلوقات خدا قسم بخورد.[2]
و یا صنعانی که از بزرگان وهابیت میباشد، میگوید:
قطعاً قسم خوردن فقط به خداست و هر کس بغیر خدا قسم بخورد مشرک شده است و این بخاطر آن تعظیمی است که در قسم هست و تعظیم فقط باید برای خدا باشد و این کلام را ما مفصلا در تطهیر الاعتقاد بیان کردیم.[3]
اقسام این قبیل فتاوی در بین وهابیت زیاد است که آقایان وهابیها در این رابطه به سه دلیل تمسک نمودهاند. این ادله عبارتند از دو روایت و یک دلیل، که این دلیل سوم نیز به آیه «فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ[4] جمیعا» برگشت دارد.
ادله :
دلیل اول: روایتی است که از عبدالله ابن عمر روایت شده که پیامبر اکرم روزی عمر را دید که در بین جماعتی راه میرفت و به پدرش قسم میخورد. پیامبر اسلام فرمود: آگاه باشید خداوند شما را نهی کرده است که به پدرانتان قسم بخورید و هر کسی میخواهد قسم بخورد یا باید به خدا قسم بخورد یا ساکت باشد.[5]
دلیل دوم: روایت دیگری است از نبیمکرم اسلام که فرمودند:
شخصی از عبدالله بن عمر سؤال کرد: که آیا کسی میتوان به کعبه قسم خورد وی گفت: به کعبه قسم نخور و به خدای کعبه قسم بخور. بدرستی که عمر به پدرش قسم خورد و هر کس بغیر خدا قسم بخورد بتحقیق مشرک شده است.[6]
دلیل سوم: که صنعانی مطرح میکند. وی میگوید طبق آیه شریفه قرآن ، عزت مخصوص خداست و قسم خوردن به کسی عزت و عظمت آن شخص را بدنبال دارد در حالیکه این شرک است که عزت و عظمتی را که مخصوص خداست به دیگران نسبت دهیم.
نقد ادله وهابی ها:
دلیل اول به هیچ وجهی دلالت بر حرمت نداشته، تنها مسألهای که از آن بدست میآید کراهت میباشد و این دلیل تام و کاملی برای استدلال نیست.
دلیل دوم نیز قابل استناد نمیباشد؛ زیرا طبق اعتراف منصور بن یونس بن إدریس البهوتی و محمد بن عبدالباقی بن یوسف الزرقانی که هر دو از علمای اهل سنت میباشند این روایت مرفوعه بوده و رفع موجب ضعف سند حدیث میباشد.[7]
اما دلیل سوم که صنعانی مطرح میکند. در مورد این دلیل باید گفت که؛
اولاً برخی از آیات قرآن برخی دیگر را توضیح و تفسیر میکنند. اگر در آیه ای داریم که «العزهلله جمیعا» در آیه دیگری داریم که: «لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ[8]» این آیه شریفه تصریح میکند عزت مخصوص خدا و پیامبرش و مؤمنین هست. و مؤمنین را هم در این آیه دارای عزت و آبرو معرفی مینماید. و ثانیاً قسم به غیر خدا از جهت تعظیم آن شخص و برابر دانستن وی با خدا نمیباشد و هرگونه تعظیمی هم کفر و شرک نمیباشد؛ همان گونه که میبینیم خداوند متعال در قرآن کریم در موارد متعددی من جمله در آیه «وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا[9]» از اهل بیت عصمت و طهارت به عظمت یاد نموده است. آیا این هم حرام است؟ بله اگر کسی به مشرکان یا به بتها قسم بخورد این نوع از قسم حرام است همانطور که ابن حجر هیثمی در الزواجر مینویسد:
سبب این حدیث این است که صحابه رسول خدا چون در زمان جاهلیت به بتها و مشرکان قسم میخوردند. این حالت بر ایشان یک عادت شده بود و بعد از اسلام نیز گاهی اوقات طبق همان عادت زمان جاهلیت به بتها قسم میخوردند و نبیمکرم اسلام از این عمل نهی کردند تا این عادت از سر آنها بیرون برود. ولی کلام بزرگان ما دلالت بر حرمت نمیکند بلکه دلالت بر کراهت دارد. البته اگر کسی با قسم خوردن عظمتی را که برای خدا قائل است برای بتها در نظر بگیرد شرک بوده و قسم به بت هم همین حکم را دارد.[10] بنا بر این واضح است که نه شیعه و نه اهل سنت زمانی که به کسی غیر از خدا قسم میخوردند مثلاً به پیامبر، هیچگاه عظمتی را که برای خدا میبینند برای پیامبر قائل نشده بلکه وی را آیه و نشانهای از عظمت بیانتهای خدا میدانند.
ثانیا: علاوه بر این همان طور که اشاره شد خیلی از بزرگان اهل سنت این نهی را کراهتی میدانند نه تحریمی، مثل روایت ابن حجر هیثمی و ابن ادریس شافعی که از بزرگان فقهی اهل سنت است نقل میکند که شافعی گفته است هر کس بغیر خدا قسم بخورد کار مکروهی انجام داده است.[11]
ثالثا: برخی دیگر از علمای اهل سنت، در زمانی که شخص قسم به غیر خدا بخورد حکم به عصیان تنها داده و آن را شرک خفی دانستهاند که این هم موجب کفر و خروج از اسلام نمیشود. ابن منذر میگوید: هر کس به غیر خدا قسم بخورد در حالیکه عالم به نهی از این کار باشد گناه کرده است[12]و یا ابو المحاسن حنفی میگوید: این کار (قسم خوردن بغیر خدا) گناه است و اگر گفته شده شرک است منظور شرکی نیست که شخص را از اسلام خارج نماید.[13] و شبیه به همین مطلب را از شارح بخاری میبینیم که برای مختصر شدن کلام فقط برای علاقهمندان آدرسش را ذکر می کنیم.[14]
رابعا: خود نبیمکرم اسلام نیز، هم به خدا قسم خورده است و هم به غیر خدا. برای مثال چند مورد را ذکر می شود:
«أن أعرابیا جاء إلی رسولالله صلی الله علیه وسلم ثائر الرأس فقال یا رسول الله أخبرنی ما افترض الله علی من الصلاة قال الصلوات الخمس إلا أن تطوع شیئا فقال أخبرنی ما افترض الله علی من الصیام قال صیام رمضان إلا أن تطوع شیئا فقال أخبرنی ما افترض الله علی من الزکاة قال فأخبره رسول الله صلی الله علیه وسلم بشرائع الإسلام فقال والذی أکرمک لا أتطوع شیئا ولا أنقص مما فرض الله علی شیئا فقال رسول الله صلی الله علیه وسلم افلح وأبیه أن صدق دخل الجنه[15]»
در فراز آخر این روایت میبینیم که نبیمکرم اسلام به پدر آن شخص قسم خورده میفرمایند: به پدر وی سوگند اگر راست بگوید رستگار شده و داخل در بهشت میگردد.
در جایی دیگر، ایشان خداوند را به حق شخص دیگری قسم می دهد: زمانی که نبیمکرم اسلام فاطمه بنت اسد را دفن کرد و روی قبر را پوشاند این چنین فرمود:
«ثم قال الحمدلله الذی یحیی ویمیت وهو حی لا یوت اغفر لأمی فاطمة بنت أسد ولقنها حجتها وأوسع علیها مدخلها بحق نبیک والانبیاء الذین من قبلی فإنک أرحم الراحمین.[16]»
در این روایت، پیامبر اسلام، خدا را به حق خودش و انبیاء قبل از خودش قسم داده. از قبیل روایات بین شیعه و اهل سنت بسیار است که علاقمندان میتوانند به کتب مربوطه مراجعه نمایند.
پس باید گفت که هر نوع قسمی که به غیر خدا باشد حرام نبوده و موجب کفر و شرک نمیشود و این نظریه وهابیها باطل بوده و نهیی که در برخی موارد وارد شده است ، نهی کراهتی است.