دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اومانیسم اخلاقی

No image
اومانیسم اخلاقی

كلمات كليدي : اومانيسم اخلاقي، عقل‌گرايي افراطي، تجربه‌گرايي، آزادي‌خواهي، اصالت انسان، حق‌گرائي، تکليف‌گرائي

اومانیسم را می‌توان به هر نوع فلسفه‌ای که منزلت ویژه‌ای برای انسان و استعدادها و توانایی‌های او قائل است و او را مقیاس و محور همه چیز قرار می‌دهد تعریف نمود. بنا بر این فلسفه، سرشت انسانی و حدود و علایق طبیعی او موضوعی است که باید بیش از هر چیز به آن پرداخته شود.[1] عقل‌گرایی افراطی، تجربه‌گرایی، آزادی‌خواهی (لیبرالیسم) و تسامح و تساهل از مؤلفه‌های اصلی و اساسی اومانیسم می‌باشند.[2]

اصطلاح اومانیسم ابتدا توسط برخی از روشنفکران ایتالیا برای نامیدن دروسی که در دبیرستان‌ها و دانشگاه‌ها شامل برنامه مطالعه زبان یونانی و لاتین باستان و تاریخ و فرهنگ مردمان این دو زبان می‌شد، بکار رفت. در قالب این برنامه درسی نوعی رنسانس و تولد دوباره تمدن یونانی ـ رومی و ارزش‌های موجود در آن، به و سیله اومانیست‌ها ترویج می‌شد. به عبارت دیگر مفهومی که این اصطلاح تداعی می‌کرد نوعی بازگشت به نگر‌ش‌های اومانیستی یونان باستان و روم بود. پس از ایتالیا، فرهنگ و خلقیات اومانیستی و ارد فرهنگ روشنفکری کشورهای آلمان، انگلستان، فرانسه و بالاخره سایر کشورهای اروپایی گردید.[3]

به اعتقاد اومانیست‌ها کمال آدمی در ارتباط با هم‌نوعان خود اوست و نه خدا و اخلاق؛ و کسب بیشترین خیر در دنیا بالاترین هدفی است که یک انسان باید دنبال نماید. خلاصه آنکه انسان باید عشق به خود را جایگزین هر تعلق خاطر دیگری بنماید.[4]

در میان اومانیست‌ها افراد متدین و معتقد به خدا نیز وجود داشته‌اند، اما روشن است که با اصالت دادن به انسان و خواسته‌های او در مقابل اصالت خداوند و ‌اراده مطلقه‌اش.

اومانیسم کاملاً با انکار دین و باورهای دینی و به تبع آن ارزش‌ها و هنجارهای اخلاقیِ و ابسته به آن سازگار است. از بررسی اجمالی سیر تحولات تاریخی و نیز بررسی زندگی‌نامه اکثریت طرفداران آن، این واقعیت روشن می‌گردد. شکی نیست که هرگاه آدمی محور و مدار همه چیز قرار گیرد روز به روز از جایگاه دین و ارزش‌های وابسته به آن کاسته شده، بی‌دینی و انکار خدا به جای آن ترویج خواهد شد.

از طرفی این موضوع به نوعی بیانگر تناقضی است که اومانیست‌های متدین دچار آن هستند. از یک طرف اصالت را با آدمی و خواست‌های او می‌دانند و از طرف دیگر خدا را به عنوان خالق انسان و کسی که اطاعت از او و اجب است تلقی می‌نمایند.[5]

در اینکه اومانیسم با اعتقادات دینی و هم‌چنین اخلاق دینی درگیر خواهد شد شکی و جود ندارد؛ زیرا نمی‌توان هم آدمی را اصل و محور همه چیز دانست و خواست‌های او را بر خواست‌های هر کس دیگری ترجیح داد و هم تسلیم دستورات دین و اخلاق دینی شد. لذا سکولار شدن عرصه‌های مختلف حیات بشری از پیامدهای ناگزیر اومانیسم می‌باشد و حوزه اخلاق نیز از این امر مستثنی نیست.

طرفداران این نظریه با اصل قراردادن آدمی و خواست‌های او معیار همه چیز را انسان و طلب‌های او می‌دانند. این برداشتی افراطی از توانایی‌ها و جایگاه آدمی است، اما واقعیت آن است که انسان و هر آن چه با اوست مخلوق خداوند متعال است و مخلوق را شایسته نیست که در مقابل خالق خویش عرض اندام نموده و اراده خود را بر اراده و خواست خداوند ترجیح دهد. چنین عملی شبیه عمل شیطان است که برای خود ربوبیتی در برابر ربوبیت الهی فرض کرد و به سبب تکبری که داشت حاضر نشد به فرمان الهی آنگاه که فرمود: «اسجدوا لآدم»[6] گردن گذارد.[7]

از جمله خصوصیات اخلاق اومانیستی حق‌گرایی آن در مقابل تکلیف‌گرایان است. بدیهی است که بنابر اصالت انسان و محور قرار گرفتن خواست‌های او دیگر سخنی از تکلیف نمی‌توان گفت. انسانی که خود را اصل و معیار همه چیز می‌داند خداپرستی و دینداری را نیز حق خود خواهد دانست و نگاهی تکلیفی بدان نخواهد داشت. این موضوع را می‌توان از لوازم جنبه افراطی اومانیسم به حساب آورد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

No image

عقل نظری و عملی

No image

تعریف اخلاق

No image

مسئولیت اخلاقی

No image

انگیزش اخلاقی

No image

اخلاق مارکسیستی

Powered by TayaCMS