دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

برهان وجودی Ontological Argument

No image
برهان وجودی Ontological Argument

كلمات كليدي : خدا، اثبات وجود خدا، برهان وجودي، آنسلم قديس، گونيلون

نویسنده : مهدي عبداللهي

بدون شک جالب‌ترین و معّماگونه‌ترین براهین خداشناسی، برهان وجودی است،[1] هر چند برخی از منتقدان، آن را ضعیف‌ترین و بی‌اعتبارترین براهین دانسته‌اند.[2]بنیان‌گذار برهان وجودی، راهب آگوستینی «آنسلم» اهل کانتربری (1109– 1023م) است. البته اصطلاح «وجودی» را، کانت برای آن جعل نمود.[3]

طبق یک تقسیم‌بندی در باب براهین اثبات وجود خداوند متعال، می‌توان این گونه گفت که براهین ناظر به وجود خداوند، دو دسته‌اند: دسته‌ای به جای اثبات وجود خدا، اثبات می‌کنند که وجود خدا، بی‌نیاز از استدلال است، دسته دیگر که مستقیمات به اثبات وجود خدا می‌پردازند، دو گروه‌اند: گروهی از آنها، از صرف تعریف خداوند، وجود او را اثبات می‌کنند و برای اثبات وجود خداوند، بر وجود هیچ شیء خارجی تکیه نمی‌کنند، به این گروه، «براهین وجودی» می‌گویند، اما گروه دیگر که برای اثبات وجود خدا، بر وجود شیء یا اشیایی در خارج از ذهن تکیه می‌کنند، یا از وجود شی‌ئی غیر خداوند کمک می‌گیرند، یا نه.[4]

این برهان پس از تقریر، پیوسته مورد طرد و قبول، واقع شده و هنوز بحث درباره آن ادامه دارد. در زمان خود آنسلم این برهان توسط گونیلون مورد انتقاد قرار گرفت. بعدها فیلسوفان متألهی چون توماس آکوییناس، دکارت، اسپینوزا، لایب نیتز و… به تقریر و دفاع از این برهان پرداختند، ولی برخی دیگر، چون کانت و راسل آن را نپذیرفتند و برخی از جمله «چارلز هارت شورن» و «نورمن مالکوم» تقریرهایی به شیوه منطق ریاضی اقامه کرده‌اند.[5]

در این نوع برهان، از صرف تحلیل مفهوم خداوند، وجود خداوند ثابت می شود، به نظر کسانی که به صحت این نوع استدلال معتقدند، در بین اوصاف منحصر به فرد خداوند دست کم سه وصف «واجب بالذات»، «کامل مطلق» و «موجود بی نهایت» از این ویژگی برخوردارند که صرفا با تحلیل مفهوم آنها می‌توان وجود مصداق آنها را در خارج ثابت کرد. قائلین به این نوع استدلال می‌گویند خداوند، تنها موجودی است، که صرف تصور او، مستلزم اعتراف به وجود اوست.[6]

جان هیک، برهان آنسلم را این گونه گزارش می‌کند:

آنسلم در آغاز (تعریف یا) مفهوم مسیحی خداوند را در این عبارت خلاصه می‌کند: «وجودی که بزرگ‌تر از آن تصور نتوان کرد» آشکار است که منظور آنسلم از «بزرگ‌تر»، برخوردار بودن از کمال بیشتری است و نه بزرگ‌تر از لحاظ حجم و مکان داشتن… آنسلم، خداوند را وجودی بی‌نهایت کامل توصیف می‌کند که کامل‌تر از او نمی‌توان تصور کرد.

در مرحله بعد، آنسلم میان آنچه که تنها در ذهن وجود دارد و وجود او در عالم واقع، تفاوت می‌گذارد. اگر کامل‌ترین وجود قابل تصور، تنها در ذهن وجود داشته باشد، ما با این تناقض مواجه خواهیم شد که ممکن است باز هم بتوان، وجود کامل‌تری را تصور کرد، یعنی همان وجود با این وصف که در عالم واقع نیز مانند عالم ذهن وجود داشته باشد. بنابراین کامل‌ترین وجود قابل تصور باید، هم در ذهن وجود داشته باشد و هم در عالم واقع.

آنسلم، هنگام ارائه برهان وجودی به «احمق» مزامیر داود نظر دارد که در دل می‌گوید: «خدایی نیست»، او می‌گوید حتی چنین فردی، تصوری از خدا به عنوان بزرگ‌ترین وجود قابل تصور دارد. اولین کسی که بر آنسلم، اعتراض کرد، راهبی به نام گونیلون بود که پاسخ خود را «به نیابت از احمق»[7] نامگذاری کرد. گونیلون از طریق اموری که شکی در معدوم بودن آنها نیست؛ به اشکال نقضی نسبت به این برهان پرداخته، می‌گوید کامل‌ترین جزیره قابل تصور باید براساس برهان آنسلم، موجود باشد، زیرا اگر موجود نباشد، کامل‌ترین جزیره قابل تصور نخواهد بود!

آنسلم در پاسخ، بر این نکته تأکید می‌کند که مفهوم خدا، با سایر مفاهیم تفاوت دارد و برهان وجودی، تنها در مورد خدا، قابل اطلاق است. عنصر مهمی که در مفهوم خداوند وجود دارد و در مفهوم کامل‌ترین جزیره ممکن، موجود نیست، ضروری بودن یا وجوب خداوند است؛ یک جزیره یا هر شیء مادی دیگر جزئی از عالم است که خود حادث یا ممکن الوجود است… لذا بدون برخوردن به هیچ نوع تناقضی، می‌توان تصور کرد که وجود ندارد. بنابراین برهان آنسلم در این مورد، قابل اطلاق نیست. این برهان، تنها در مورد کامل ترین وجود قابل تصور، صادق است.[8]

توماس آکویناس معتقد بود که خطای برهان آنسلم، آن است که این برهان، مبتنی بر این فرض است که ما می‌توانیم پیش از آن که بدانیم خدا وجود دارد، صفات او، یعنی موجود کامل بودن او را، بشناسیم، حال آن که، صفات خداوند را تنها پس از شناخت وجود او، می‌توان شناخت. به اعتقاد توماس، آخرین مرتبه فهم ما از خداوند و شناخت ما نسبت به او، تعریفی است که از خداوند در برهان وجودی ارائه شده است، از این رو، ما باید ابتدا، وجود خداوند را به وسیله برهان دیگری اثبات نماییم، سپس به مطالعه و تحقیق در باب صفات او بپردازیم.

اما معروف‌ترین انتقاد بر برهان وجودی، از ایمانوئل کانت بود. کانت با انکار «وجود محمولی» معتقد بود، وجود، صفتی نیست که بتواند جزء تعریف یک مفهوم باشد. تصوری که ما از چیزی داریم، مستلزم مجموعه‌ای از صفات یا محمولات است، مانند این که آن چیز، مربع، سبز و سنگین است، اما وجود نمی‌تواند به عنوان محمولی در نظر گرفته شود که با افزودن آن، شیء تغییر نماید. اگر چیزی را تصور نماییم، سپس آن را به عنوان موجود تصور نماییم، تصور ما هیچ تفاوتی نمی‌کند. حاصل آن که، مفهوم و تصور ما از موجود کامل، یعنی خدا، با افزودن وجود به آن، تفاوتی نمی‌کند. از این رو، به اعتقاد کانت، هیچ پلی میان تصور یک موجود کامل و وجود واقعی چنین موجودی نمی‌توان یافت.[9]

اشکال اساسی برهان وجودی آنسلم که از دید ناقدان غربی آن، مخفی مانده است، مغالطه‌ای است که از خلط میان مفهوم و مصداق یا خلط حمل اولی ذاتی و حمل شایع صناعی واژه «وجود» رخ داده است، و چون یکی از وحدت‌های معتبر در تناقض قضایا، وحدت حمل است، از این رو، اگر عنوان «وجودی که بزرگ‌تر از آن نتوان تصور کرد»، در خار ج موجود نباشد، هیچ تناقضی لازم نمی‌آید، زیرا چنین عنوانی، به حمل اولی بزرگ‌تر است و به حمل شایع بزرگ‌تر نیست، و چون سلب و ایجاب، به یک سنخ حمل، نیست، از این رو، تناقضی لازم نمی‌آید. کامل‌ترین بودن مفهوم خدا، زمانی خدشه‌دار می‌شود که مفهوم هستی و موجود بودن، از آن به حمل اولی سلب شود، در حالی که اگر خداوند در خارج موجود نباشد، یعنی به حمل شایع، وجود از آن سلب گردد، سلب مفهوم وجود و در نتیجه سلب کمال به حمل اولی، از آن نتیجه گرفته نمی‌شود.[10]

الوین پلانتیجا از بحث‌انگیزترین فیلسوفان دین معاصر، معتقد است که این برهان، صدق اعتقاد به وجود خداوند را اثبات نمی‌کند، بلکه تنها اثبات می‌کند که پذیرش این اعتقاد، معقول است، در نتیجه، دست کم، یکی از اهداف سنت الهیات طبیعی را محقق می‌سازد.[11]

در خاتمه، ذکر این نکته خالی از لطف نیست که برخی از فلاسفه غرب که از این دلیل، استفاده نموده‌اند، آن را نه به عنوان دلیلی برای اثبات وجود خدا، بلکه برای توضیح ذات و صفات موجود الهی به کار گرفته‌اند، مثلا دکارت، پس از آن که وجود خدا را به وسیله دلیل دیگری، یعنی برهان علّی اثبات کرده است، برهان وجودشناسی را مطرح نموده است. پس اگر کسی قبلا وجود خدا را پذیرفته باشد، ارزش برهان وجودی، در شناخت بیشتر ذات و صفات خداوند خواهد بود.[12]

مقاله

نویسنده مهدي عبداللهي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS