كلمات كليدي : قرآن، عقوق، مقام مادر، والدين، احسان، شكر، شرك
نویسنده : علی محمودی
"عقوق" از مادۀ عقق (عقّ) و به معنی نافرمانی و سرکشی از پدر و مادر و بریدن از ایشان میباشد.[1]
عقوق شامل همۀ خویشاوندان نیز میشود و اختصاص به پدر و مادر ندارد. عاق والدین در مورد فرزندی است که پدر و مادر هر دو از او ناراضی بوده و او را نفرین کرده باشند.[2] عقوق و آزردن پدر و مادر بدترین نوع قطع رحم است زیرا نزدیکترین ارحام به سبب ولادت تحقق مییابد و بنابراین حق پدر و مادر را دو چندان میکند، عقوق والدین یا ناشی از کینه و خشم است یا از بخل و حب دنیاست و به هر حال از رذایل اخلاقی است.[3]
علامه مجلسی در شرح کافی گوید: عقوق والدین به این است که فرزند، حرمت آنها را رعایت نکند و بی ادبی نماید و آنها را به سبب گرفتاری یا رفتاری برنجاند و آزار و اذیت کند و در چیزهایی که عقلاً و شرعاً مانعی ندارد از آنها نافرمانی نماید و این عقوق گناه کبیره است و دلیل بر حرمت آن کتاب و سنت و اجماع خاصه و عامه است.[4]
امام صادق (ع) میفرماید:
«عقوقُ والِدَیْنِ مِنَ الکبائِر لِأنَّ اللهَ تعالی جَعَلَ العاقَ عَصِیّاً شَقِیّاً »[5]
«نافرمانی والدین از گناهان کبیره است زیرا خداوند متعال فرزند نافرمان را عصیانگر بدبخت قرار داده است »
نیکی به پدر و مادر برترین وسیلۀ قرب به خدا و شریفترین سعادتهاست. هر مؤمنی سزاوار است که در گرامی داشتن ایشان اهتمام نماید و در خدمت آنها کوتاهی نکند و در معاشرت و مصاحبت با آنها رفتار نیکو داشته باشد، نگاه تند به ایشان نیفکند بلکه به نظر رحمت و عطوفت بنگرد، صدای خود را از صدای آنها بلندتر نکند و هر چه از فروتنی و خاکساری بر ایشان مبالغه نماید، اجر و ثوابش بیشتر است، در صورت اختلاف بین والدین، فرزند باید در اصلاح و آشتی میان آنها به هر طریق ممکن بکوشد.[6]
گر چه عواطف انسانی و مسأله حق شناسی به تنهایی برای رعایت احترام به والدین کافی است ولی از آنجا که اسلام حتی در مسائلی که هم عقل در آن استقلال کامل دارد و هم عاطفه آن را به وضوح در مییابد، سکوت روا نمیدارد بلکه به عنوان تأکید در اینگونه موارد، دستوراتی صادر میکند، در مورد احترام به والدین آنقدر تأکید کرده که در کمتر مسألهای دیده میشود.[7]
مهمترین رابطهای که ممکن است بین دو انسان تحقق پیدا کند، رابطه فرزند با پدر و مادر است که نمایانگر وابستگی وجود فرزند به وجود والدین اوست. حق پدر و مادر چنان بزرگ است که همانندی در سایر افراد جامعه ندارد، البته ممکن است پدر و مادر غیر از حق پدری و مادری حقوق دیگری نیز بر فرزند پیدا کنند که در سایر افراد جامعه همانند داشته باشد اما اصل حقوق والدین در جای دیگر یافت نمیشود از این روست که وظایف و تکالیف فرزند نسبت به پدر و مادر در جای دیگری نظیر ندارد.[8]
اما متأسفانه فرزندان وقتی از پدر و مادرشان بی نیاز میشوند، اغلب نظریات تازه و عجیبی پیدا میکنند که با نظریات والدین مخالف میباشد، فرزندان از ولی نعمت خویش (والدین) زود خسته میگردند مواردی از این قبیل باعث شده که اسلام تأکید فراوانی دربارۀ پیوند و نیکی فرزند به والدین داشته باشد اما سفارش فرزند به پدر و مادر کمتر دیده میشود و در حاشیۀ دستوران مذهبی قرار دارد زیرا فطرت و طبیعت پدر و مادر خود ضامن رعایت حقوق فرزندان است از جمله این حقوق، تربیت نیکو، نامگذاری نیکو، ازدواج مناسب و....میباشد.[9]
مقام مادر:
بدون شک اگر زحمات فراوانی که مادر از هنگام حمل تا وضع و دوران شیرخوارگی تا بزرگ شدن او تحمل میکند، رنجها، بیداریها، بیماریها، پرستاریها و ....که همه را با آغوش باز در راه فرزند پذیرا میگردد. در نظر بگیریم، خواهیم دید که هر قدر انسان در احسان به مقام مادر بکوشد باز هم در برابر حقوق او بدهکار است.[10] از جمله افتخارات حضرت عیسی (ع) به خود، نیکوکاریاش را نسبت به مادرش ذکر کرده[11] که دلیلی بر اهمیت مقام مادر است.[12]
آفات عقوق والدین:
حدیثی از حضرت رسول اعظم (ص) بسیار تأمل برانگیز است:
«اِثْنَتانِ یُعَجِّلُها اللهُ فِی الدُنیا: الْبَغیُ و عُقوقُ الْوالِدَیْنِ »[13]
«دو کار است که خداوند در همین دنیا کیفرش را میدهد تعدی کردن و نافرمانی والدین »
روایات فراوانی وجود دارد که مؤید این حدیث است: عاق والدین نمازش مقبول نمیشود،[14] دعایش مستجاب نمیگردد[15] حقوق والدین سبب کمی مال و باعث ذلت میگردد.[16] و....این تنها مکافات دنیوی است و مجازات اخروی به قوت خود باقی است
عقوق والدین در قرآن:
"عقّ " و مشتقات آن در قرآن نیامده است ولی آیات فراوانی وجود دارد که اشاره به مقام والای پدر و مادر دارند و وظیفه فرزندان را در قبال
زحمات ایشان بازگو میکنند:
«وَ قَضَى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَ لاَ تَنْهَرْهُمَا وَ قُل لَّهُمَا قَوْلاً کَرِیمًا وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا »[17]
«و پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید هرگاه یکی از آن دو، یا هر دوی آنها، نزد تو به سن پیری رسند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار و بر آنها فریاد مزن و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو. و بادهای تواضع خویش را از محبت و لطف، در برابر آنان فرود آر و بگو پروردگارا همان گونه که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند مشمول رحمتشان قرار ده »
این آیات از جمله تأکیدات قرآن است بر مسأله حقوق والدین: "قضا" مفهوم مؤکدتری نسبت به "امر" دارد و امر و فرمان قطعی را میرساند و این نخستین تأکید در این مسأله است، قرار دادن توحید یعنی اساسی ترین اصل اسلامی در کنار نیکی به پدر و مادر تأکید دیگری است بر اهمیت این دستور اسلامی. مطلق بودن احسان که هر گونه نیکی را شامل میشود و همچنین مطلق بودن والدین که مسلمان و کافر را نیز در برمیگیرد سومین و چهارمین تأکید در این جمله است. نکره بودن احسان که در این گونه موارد برای عظمت میآید، پنجمین تأکید محسوب میشود.[18]
امام باقر (ع) در تفسیر کلمه اف میفرماید: «این کمترین آزردن است که خداوند آن و هر چه بالاتر از آن را حرام کرده است »[19] باز تأکید میکند که با قول کریم و بزرگوارانه که نهایت ادب در سخن است، با آنها سخن بگو که زبان کلید قلب است.
3- هرگاه به سوی درگاه الهی روی آوری پدر و مادر را چه در حیات و چه در ممات فراموش مکن و بر ایشان از خداوند تقاضای رحمت نما.[20] میان عبادت خدا و احترام به پدر و مادر ارتباط و پیوندی وجود دارد چون بزرگترین نعمت، نعمت هستی و حیات است که در درجۀ اول از ناحیۀ خداست و در مراحل بعد به پدر و مادر برمیگردد. زیرا فرزند بخشی از وجود پدر و مادر
است. پس ترک حقوق والدین، همدوش شرک به خداست.[21]
«وَ وَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَ فِصَالُهُ فِی عَامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِی وَ لِوَالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ وَ إِن جَاهَدَاکَ عَلى أَن تُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَ صَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیَا مَعْرُوفًا...»[22]
«و ما به انسان دربارۀ پدر و مادرش سفارش کردیم. مادرش او را با ناتوانی حمل کرد (به هنگام بارداری هر روز رنج و ناراحتی تازهای را متحمّل میشد) و دوران شیرخوارگی او در دو سال پایان مییابد (آری به او توصیه کردم) که برای من و برای پدر و مادرت شکر به جا آور که بازگشت (همۀ شما) به سوی من است. و هرگاه آن دو تلاش کنند که تو چیزی را همتای من قرار دهی، که از آن آگاهی نداری.(بلکه میدانی باطل است) از ایشان اطاعت مکن. ولی با آن دو در دنیا به طرز شایستهای رفتار کن...»
از نظر عملی و تجربی ثابت شده که مادران در دوران بارداری دچار وهن و سستی میشوند چرا که شیرۀ جان و مغز استخوانشان را بر پرورش جنین خود اختصاص میدهند و خود دچار کمبود ویتامین میشوند که باید جبران کنند، در دوران شیر دادن نیز اینگونه است. به هر حال در این دوران مادر بزرگترین فداکاری را هم از نظر عاطفی و هم و از نظر جسمی و هم خدمات دیگر در مورد فرزندش انجام میدهد.[23]
با اینکه نعمتهای خدا بیش از آن است که قابل شمارش باشد، شکرگذاری در برابر پدر و مادر را همردیف آن قرار داده است و این عمق و وسعت حقوق والدین است.[24]
در هیچ جای قرآن سراغ نداریم که خداوند بلافاصله بعد از دستور به شکر از خودش، دستور به شکر از والدین بدهد. جالب اینکه شکر والدین را از شکر خدا جدا نمیکند بلکه امر به این دو شکر را با یک فعل ذکر میکند و این چیزی جز اهمیت حقوق والدین را نمیرساند.[25]
از آنجا که توجه به نیکی در مورد والدین ممکن است این توهم را ایجاد کند که حتی در مسأله عقاید و کفر و ایمان باید از ایشان پیروی نمود. قرآن برای پاسخ این توهم میافزاید هرگز نباید رابطۀ انسان و پدر مادرش مقدم بر رابطۀ او با خدا باشد و هرگز نباید عواطف خویشاوندی حاکم بر اعتقادات مکتبی گردد. تعبیر «جاهداک» اشاره به این است که آنها گمان میکنند که سعادت فرزند را میخواهند و تلاش میکنند که او را بر عقیدۀ انحرافی خویش بکشانند. وظیفه فرزندان این است که در برابر این فشارها تسلیم نشوند و استقلال فکری خود را حفظ نمایند. باز از آنجا که ممکن است این توهم ایجاد شود که در برابر پدر و مادر مشرک باید شدت عمل به خرج داد قرآن بلافاصله میافزاید عدم اطاعت آنها در این مسأله دلیل بر قطع رابطه و قطع مهر و محبت و ملاطفت نیست.[26] احسان و تکریم در امور دنیوی و اطاعت آنها در این امور لازم است ولی اطاعت آنها اگر مخالف فرمان خدا و رسولش بود لازم نیست در حقیقت همه چیز باید فدای هدف اصلی یعنی توحید شود.[27]