دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

قسم بندگان

No image
قسم بندگان

كلمات كليدي : قرآن، قسم، انسان، حنث، كفاره، حفظ سوگند

نویسنده : ابوالفضل زارعي نژاد

در قرآن کریم سوگند با واژگان مختلف از جمله: قسم، حلف، یمین، و... ذکر شده است.

"قَسَم" در اصل به معنای بهره و نصیب است،[1] و در اصطلاح فقهی و قرآنی به معنای "حلف" و "یمین" آمده که از "قَسامه" گرفته شده است.[2]واژه هایی هم ردیف قسم به کار می رود که عبارتند از:

1. "حلف" همان التزام، تعهد و بریدن است که در آن قاطعیت و حقیقت است؛ اما مجرد قسم، مقید به التزام نیست.[3]

2. "قسامه" دلیل و بینه‌ای است که اولیاء دم جهت گرفتن حق خون‌بهای مقتول از قاتل، سوگند یاد می‌کنند.[4]

3. "یمین" را از آن جهت به معنای سوگند گرفته‌اند که عرب چون در حین پیمان ‌بستن و هم‌سوگند شدن، دست راست یکدیگر را می‌فشردند، لذا به طور مجاز در سوگند نیز یمین گفته‌ می‌شود.[5]

در زبان فارسی، سوگند معادل قسم به کار می رود و وجه نامگذاری سوگند به "قسم" اینست که یادکننده‌ی قسم گویا با سوگند خوردن در هر جایگاهی که باشد از زیبایی و جمال آن چیزی که به آن قسم می‌خورد، بهره‌ای می‌برد.[6]

یادکنندگان قسم در قرآن به طور کلی سه‌دسته‌اند: خدا، انسان و جن. در این نوشتار به سوگندهایی می‌پردازیم که انسان برای اثبات مدعای خویش به اموری سوگند یاد کرده‌ است.

قسم بندگان در قرآن

سوگندهایی که انسانها از آنها یاد کرده‌اند، بر سه نوع می‌تواند باشد:

1. قسم راست

گرچه قسم راست به طور کلی کراهت دارد؛[7] ولی در مواردی برای حصول اطمینان و تخلف نکردن از شهادت، سفارش شده که شاهد را قسم دهند:

«... تحَْبِسُونَهُمَا مِن بَعْدِ الصَّلَوةِ فَیُقْسِمَانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لَانَشْترَِى بِهِ ثَمَنًا وَ لَوْ کاَنَ ذَا قُرْبىَ‌ وَ لَانَکْتُمُ شهََادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذًا لَّمِنَ الاَْثِمِینَ»[8]

«... و اگر به هنگام اداى شهادت، در صدق آنها شک کردید، آنها را بعد از نماز نگاه مى‌دارید تا سوگند یاد کنند که: ما حاضر نیستیم حق را به چیزى بفروشیم، هر چند در مورد خویشاوندان ما باشد! و شهادت الهى را کتمان نمى‌کنیم، که از گناهکاران خواهیم بود!»

آیه‌ی شریفه‌ی در مورد شهادت بر وصیت نازل شده‌؛ چون وصیت از مهمترین مسائلى است که اسلام روى آن تکیه ‌کرده و آن مساله‌ی حفظ حقوق و اموال مردم و به طور کلى اجراى عدالت اجتماعى است. نخست براى اینکه حقوق ورثه در اموال میت از میان نرود به افراد با ایمان دستور مى‌دهد که به هنگام وصیت کردن دو نفر از افراد عادل را به گواهى بطلبند و اموال خود را به عنوان امانت براى تحویل دادن به ورثه به آنها بسپارند؛ سپس اضافه مى‌کند که اگر در مسافرت بودید و مرگ براى شما فرا رسید و از مسلمانان وصى و شاهدى پیدا نکردید، دو نفر از غیر مسلمان‌ها (اهل کتاب) را براى این منظور انتخاب نمائید و آنها را وادار به سوگند کنید. بنابراین قرآن تصریح نموده به اینکه، به نام خداوند سوگند یاد کنند و شهادت بدهند بر اینکه به حق عمل نموده و ملزم به آن شوند.[9]

2. قسم بیهوده و لغو

"لغو" به چیزى می‌گویند که اثری از آثار عملی نداشته باشد و به هر کاری که بر انجام و یا ترک آن قسم یاد مى‌شود، باید انجام آن کار و یا ترکش، رجحان داشته باشد، و گرنه لغو و بیهوده خواهد بود‌ و صرفاً از روى عادت یا سبب دیگرى بر زبان جارى می‌شود؛ لذا یاد کننده‌ی این نوع سوگندها مورد مؤاخذه قرار نمی‌گیرد:

«لَایؤَاخِذُکُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فىِ أَیمَانِکُمْ وَ لَاکِن یؤَاخِذُکُم بِمَا عَقَّدتُّمُ الْأَیمَان‌ ...»[10]

«خداوند شما را بخاطر سوگندهاى بیهوده (و خالى از اراده،) مؤاخذه نمى‌کند ولى در برابر سوگندهایى که (از روى اراده) محکم کرده‌اید، مؤاخذه مى‌نماید...»

قسم لغو با الفاظی مثل "نه واللَّه یا آرى واللَّه" است که بخصوص در معاملات بیشتر یاد مى‌شود.[11]

3. قسم دروغ

قسم اگر مطابق با واقع باشد آن را صادق و راست نامند، و اگر بر خلاف واقع باشد آن را قسم دروغ گویند که یکى از گناهان کبیره است؛ چون صاحب آن در معصیت و پس از آن در آتش دوزخ فرو میرود.[12]

مصادیق قسم دروغ در قرآن

یادکنندگان قسم دروغ را خداوند در قرآن به صراحت معرفی و بیان نموده که برخی، مورد بحث قرار می‌گیرد:

1. شیطان

قرآن داستان وسوسه شدن حضرت آدم و حوا توسط شیطان را بیان نموده است. خداوند همه‌ی نعمتهای بهشتی را برای آدم و حوا مباح نموده و فقط استفاده از درختی را ممنوع کرده بود و تا زمانی که از آن درخت ممنوعه تناول نکرده بودند، عورتشان مخفی بود؛ شیطان از این مطلب اطلاع داشت که هرکس عورتش ظاهر باشد، در بهشت جایگاهی ندارد و باید از آنجا بیرون رود؛ لذا با ظاهری دوستانه و خیرخواهانه آنها را وسوسه نموده و برای خوردن درخت ممنوعه راهنمایی کرد؛ بنابراین برای اینکه نقشه و نیرنگ خود را عملی سازد و به اهدافش برسد، جهت جلب اعتمادشان متوسل به سوگند دروغ شد:

«وَ قَاسَمَهُمَا إِنىّ‌ِ لَکُمَا لَمِنَ النَّاصِحِین»‌[13]

«و براى آنها سوگند یاد کرد که من براى شما از خیرخواهانم.»

نتیجه‌ی قسم دروغ این شد که حضرت آدم و حوا به خاطر حسن ظنی که پیدا نمودند، به سراغ آن درخت رفته و از آن خوردند و از بهشت اخراج شدند.[14]

2. منافقان

منافق در عرف قرآن به معناى اظهار ایمان و پنهان داشتن کفر باطنى است.[15] منافقان ایمانشان در زبان و ظاهر اعمالشان است، ولی در دلهایشان کفر مستولی شده و به خداوند کفر می‌ورزند؛ هنگام مواجهه با مؤمنین، ادعا می‌کنند که جزء مؤمنانند، و جهت اثبات ادعایشان متوسل به سوگند و دروغ می‌شوند؛ درحالی‌که وقتی با کفار روبرو می‌گردند، کفر و حقیقت خویش را آشکار می‌سازند: [16]

«وَ یحْلِفُونَ بِاللّهِ إِنَّهُمْ لَمِنکُمْ وَمَا هُم مِّنکُمْ وَلَـکِنَّهُمْ قَوْمٌ یَفْرَقُونَ»[17]

«آنها به خدا سوگند می‌خورند که از شما هستند، در حالیکه از شما نیستند؛ ولی آنها گروهی هستند که می‌‌ترسند (و بخاطر ترس از فاش شدن اسرارشان، دروغ می‌گویند).»

همچنین منافقان برای بدست آوردن رضایت مسلمانان،[18] بازداشتن مردم از راه خدا[19] و نیز بهانه بر عدم توانایی حضور در جهاد ،[20] به سوگند پناه می‌بردند.

3. مشرکان

قریش مکه وقتی مطلع شدند که اهل کتاب، پیامبران خود را تکذیب کرده‌اند، گفتند: خداوند یهود و نصاری را لعنت کند؛ [21]در نتیجه با محکمترین سوگند به خداوند، ادعا کردند که اگر پیامبری از سوی خداوند برای آنها بیاید، بی شک از هر امتی در هدایت پیش‌قدم باشند؛[22] ولی به پیمان خویش وفادار نماندند، و آمدن رسول خدا فقط بر گمراهیشان افزود؛[23] لذا قرآن در مورد آنها می‌فرماید:

«وَ أَقْسَمُواْ بِاللَّهِ جَهْدَ أَیمَانهِِمْ لَئنِ جَاءَهُمْ نَذِیرٌ لَّیکُونُنَّ أَهْدَى‌ مِنْ إِحْدَى الْأُمَمِ فَلَمَّا جَاءَهُمْ نَذِیرٌ مَّا زَادَهُمْ إِلَّا نُفُورًا.»[24]

«آنان با نهایت تأکید به خدا سوگند خوردند که اگر پیامبرى انذارکننده به سراغشان آید، هدایت‌یافته‌ترین امّتها خواهند بود؛ امّا چون پیامبرى براى آنان آمد، جز فرار و فاصله‌گرفتن از (حق) چیزى بر آنها نیفزود.»

احکام قسم

بر اساس تقسیمات یاد شده در انواع قسم، بر هر سوگندی نسبت به نوع آن، حکم خاصی بار می‌شود:

1. حکم قسم دروغ

قسم دروغ بدترین نوع سوگند است که در قرآن احکام و کیفر خاصی بر این نوع قسم بیان شده است؛ از جمله در مورد منافقان می‌فرماید:

«یحَْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُواْ وَ لَقَدْ قَالُواْ کلَِمَةَ الْکُفْرِ... فَإِن یتُوبُواْ یَکُ خَیرًْا لهَُّمْ وَ إِن‌یتَوَلَّوْاْ یعَذِّبهُْمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِیمًا فىِ الدُّنْیا وَ الاَْخِرَةِ...»[25]

به خدا سوگند مى‌خورند که (در غیاب پیامبر، سخنان نادرست) نگفته‌اند در حالى که قطعاً سخنان کفرآمیز گفته‌اند... (با این حال،) اگر توبه کنند، براى آنها بهتر است و اگر روى گردانند، خداوند آنها را در دنیا و آخرت، به مجازات دردناکى کیفر خواهد داد...»

خداوند آنان را در دنیا به بدنامی، اندوه و حسرت و در آخرت به عذاب دردناک دوزخ مبتلا خواهد کرد.[26]

همچنین خدای تبارک در مذمت اهل کتاب (یهود و نصاری) به دلیل مبادله و معاوضه‌ی سوگند و پیمان الهى با بهاى ناچیز دنیوی، عدم کرامت آنها در نزد خداوند و کیفر اخرویشان را به وضوح بیان نموده است به اینکه «آنان بهره‌اى در آخرت نخواهند داشت و خداوند با آنها سخن نمى‌گوید و به آنان در قیامت نمى‌نگرد و آنها را از گناه پاک نمى‌سازد و عذاب دردناکى براى آنهاست.»[27]

2. حکم قسم بیهوده

قسم‌ لغو که هیچ گونه اثرى ندارد، اولاً نباید به آن اعتنا کرد؛ ثانیاً شکستن این نوع قسم کفاره ندارد؛ چون از روى اراده و تصمیم نیست:[28]

«لَّایؤَاخِذُکُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فىِ أَیمَانِکُمْ ...» [29]

«خداوند شما را به خاطر سوگندهایى بیهوده (و خالی از اراده)، مؤاخذه

نمی‌کند...»

3. حکم قسم جدی و کفاره‌ی آن

این نوع از سوگند، قسم‌هایی هستند که با اراده و تصمیم جدی یاد می‌شوند که یادکننده‌ی آن در برابر سوگندی که می‌خورد، مورد مؤاخذه قرار می‌گیرد و موظف است به آن عمل کند:[30]

«...وَ لَکِن یؤَاخِذُکُم بِمَا عَقَّدتُّمُ الْأَیمَانَ»[31]

«...خداوند شما را در برابر سوگندهایى که (از روى اراده) محکم کرده‌اید، مؤاخذه مى‌نماید»

کفاره‌ای که خدای متعال در قرآن برای شکستن قسم بیان نموده، به ترتیب ذیل است:

«...فَکَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشرََةِ مَسَاکِینَ مِنْ أَوْسَطِ مَاتُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ

أَوْ کِسْوَتُهُمْ أَوْ تحَْرِیرُ رَقَبَةٍ فَمَن لَّمْ‌یجَِدْ فَصِیامُ ثَلَثَةِ أَیامٍ ذَلِکَ کَفَّارَةُ

أَیمَانِکُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ...»[32]

«...کفاره این گونه قسمها، اطعام ده نفر مستمند، از غذاهاى معمولى است که به خانواده خود مى‌دهید یا لباس پوشاندن بر آن ده نفر و یا آزاد کردن یک برده؛ و کسى که هیچ کدام از اینها را نیابد، سه روز روزه مى‌گیرد. این، کفاره‌ی سوگندهاى شماست به هنگامى که سوگند یاد مى‌کنید (و مخالفت مى‌نمایید)...»

مسکین همان فقیری است که توانایی مخارج سالیانه‌اش را ندارد و مستحق زکات است؛ و مراد از "من اوسط" طعام در حد معمول است.[33]

ظاهر سیاق آیه بیان‌گر اینست که یاد کننده‌ی سوگند در پرداخت کفاره‌ی حنث قسم، در سه تای اولی (اطعام ده مسکین، یا پوشاندن ده مسکین و یا آزاد کردن یک برده) مخیر است و هر کدام را خواست می‌تواند انجام دهد؛ اما بین این سه مورد و مورد آخری(سه روز روزه) ترتیب وجود دارد، به این معنا که اگر سه مورد قبلی مقدور نبود، مورد اخیر تعیین می‌شود و باید سه روز روزه بگیرد.[34]

شکستن قسم

شکستن قسم بر دو نوع می‌تواند باشد:

1. جایز یا واجب

قرآن کریم به پیامبر اکرم –صلی‌الله علیه و آله- در مسئله‌ی تحریم نمودن برخی از لذتهای حلال بر خود که با سوگند محکم نموده بود، با تشریع کفاره دستور به شکستن قسم داده و فرموده:[35]

«قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَکمُ‌ْ تحَِلَّةَ أَیمَانِکُمْ وَاللَّهُ مَوْلَئکمُ‌ْ...‌»[36]

«خداوند راه گشودن سوگندهایتان را (در این گونه موارد) روشن ساخته و خداوند مولاى شماست...»

حلیت از مطلق سوگند با اینکه با پرداخت کفاره همراه باشد، جایز نیست؛ چون شکستن قسم حرام است، و شکستن یمینی جایز است که شخص چیزی را بر نفس خویش تحریم نموده که فی نفسه حلال باشد؛ لذا این مورد از قسم، حنث آن جایز یا واجب است و جواز و وجوب شکستن آن در حقیقت دلیل بر عدم بسته شدن یمین بوده و لحاظ کردن کفاره بر آن به جهت کرامت سوگند است.[37]

2. حرام

در مواردی که شکستن قسم حرام است، در جایی است که قسم موافق با واقع باشد؛ مثل سوگند خوردن بر ترک حرام، یا ترک امر مکروه و یا امری که ضرری از ناحیه‌ی آن مواجه انسان می‌شود که خداوند دستور به حفظ أیمان نموده است:[38]

«وَاحْفَظُواْ أَیمَانَکُمْ...»[39]

«و سوگندهاى خود را حفظ کنید (و نشکنید!) ...»

وفا نمودن به عهد واجب است و هرگاه شخصی با خداوند عهدی ببندد، موظف است که بدان عمل نماید؛ به همین جهت خداوند در قرآن می‌فرماید: پس از بستن پیمان و محکم کردن آن به وسیله‌ی سوگند نقض عهد نکنید.[40]

«وَ أَوْفُواْ بِعَهْدِ اللَّهِ إِذَا عَاهَدتُّمْ وَ لَاتَنقُضُواْ الْأَیمَانَ بَعْدَ تَوْکِیدِهَا وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَیکُمْ کَفِیلاً إِنَّ اللَّهَ یعْلَمُ مَا تَفْعَلُون‌»[41]

«و هنگامى که با خدا عهد بستید، به عهد او وفا کنید! و سوگندها را بعد از محکم ساختن نشکنید، در حالى که خدا را کفیل و ضامن بر (سوگند) خود قرار داده‌اید، به یقین خداوند از آنچه انجام مى‌دهید، آگاه است!»

مقاله

نویسنده ابوالفضل زارعي نژاد
جایگاه در درختواره تفسیر قرآن
جایگاه در درختواره علوم قرآن و حدیث - قرآن پژوهی - اخلاق
جایگاه در درختواره علوم قرآن و حدیث - قرآن پژوهی - اخلاق
جایگاه در درختواره علوم قرآن و حدیث - قرآن‌پژوهی - اخلاق

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اخلاق زیست‌محیطی

اخلاق زیست‌محیطی

خاطره‌ای بسیار آموزنده و جذاب از رهبر انقلاب درباره اثرات نیکی به پدر و مادر

خاطره‌ای بسیار آموزنده و جذاب از رهبر انقلاب درباره اثرات نیکی به پدر و مادر

من به شما عرض کنم که رعایت حق والدین علاوه بر آثار الهی و اخروی توفیقاتی را هم در زندگی نصیب انسان می‌کند.
No image

رجس

No image

تواضع و خضوع

No image

عجب

پر بازدیدترین ها

No image

ظن (گمان)

No image

تفاخر

No image

سر و اسرار

No image

فراموشی(نسیان)

Powered by TayaCMS