دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نگرش Attitude

No image
نگرش Attitude

كلمات كليدي : نگرش، طرزتلقي، عناصر نگرش، ويژگي هاي نگرش، اهميت نگرش، عوامل شكل-گيري نگرش

معادل واژه Attitude در فارسی، نگرش، ایستار، طرز رفتار، طرز تلقّى، پنداشت، طرز تفکر بر اساس مفروضات پیشین و مانند آن‌ها ترجمه شده است.[1]

در اصطلاح، تعاریف بسیاری در مدیریت و روان‌شناسی از نگرش شده است که در ذیل به برخی از آنها اشاره می‌شود:

نگرش یا طرز تلقی عبارت از آمادگی برای واکنش ویژه نسبت به یک فرد، شیء، فکر یا وضعیت است.[2]

نگرش مجموعه‌ای از اعتقادات، عواطف و نیات رفتاری نسبت به یک شیء، شخص یا واقعه است. به عبارتی تمایل نسبتاً پایدار به شخصی، چیزی یا رویدادی است که در احساس و رفتار نمایان می‌شود.[3]

نگرش ارزیابی یا برآوردی است که به صورت مطلوب یا نامطلوب درباره شی یا فرد یا رویدادی صورت می‌گیرد. نگرش بازتابی از شیوه احساس فرد نسبت به یک چیز یا یک فرد است. مثلا هنگامی که می‌گوییم «کارم را دوست دارم» نگرش خود را درباره کار ابراز می‌نماییم.[4]

به حالتى ذهنى یا عصبى حاکى از تمایل، که از طریق تجربه سازمان‌یافته و بر پاسخ‌هاى فرد به تمامى موضوعات و موقعیت‌هایى که با آن در ارتباط است، تأثیرى جهت‌دار یا پویا دارد، نگرش گفته می‌شود.[5]

نگرش نشان‌دهنده‌ی اثر شناختی و عاطفی به جای تجربه‌ی شخصی از شی‌ء یا موضوع اجتماعی مورد نگرش و یک تمایل به پاسخ در برابر آن شی‌ء است. نگرش در این معنی یک «مکانیسم پنهانی» است که رفتار را هدایت می‌کند.[6] نگرش نظری است که درباره افراد، چیزها یا رویدادها ابراز می‌گردد. و منعکس‌کننده نوع احساس فرد درباره آن است.[7]

نگرش‌ها، با توجه به تعاریف مزبور، در زمینه‌سازى و شکل‌دهى به رفتارها، ایجاد انگیزش‌ها، ارضاى نیازها و جهت‌دهى به گرایش‌ها تأثیرى جدّى دارند. به همین دلیل، مطالعه آن‌ها بخش عمده‌اى از روان‌شناسى اجتماعى را به خود اختصاص داده است.[8] هیچ مفهوم مجرّدى نتوانسته است همچون مفهوم «نگرش»، موقعیت عمده‌اى در روان شناسى اجتماعى کسب کند.[9]

اهمیت شناخت نگرش

در ذیل، به برخى کارکردها و آثار مترتب بر شناخت نگرش‌ها اشاره مى‌شود:

1ـ امکان پیش‌بینى رفتار: آگاهى از نگرش‌ها تا حد زیادى فرد را قادر به پیش بینى رفتارها مى‌سازد. البته روشن است که رفتارها از عوامل متعددى ناشى شده و شرایط و موقعیت‌هاى گوناگونى در شکل گیرى و تعدد آنها مؤثر است. اما همه این عوامل و شرایط، رفتار را در بسترهایى همساز با نگرش‌ها جهت مى‌دهند و با مرور زمان و استمرار عمل برخى از تعارضات بدوى نیز، که معمولا میان این دو واقع مى‌شود، جاى خود را به سازگارى و التیام مى‌دهند، اگرچه بعید نیست که در برخى افراد یا گروه‌ها بر اساس بعضى رفتارها و تحت شرایط و اوضاع و احوال خاص فرهنگى ـ اجتماعى، این تعارض میان رفتار و نگرش‌شان به صورت ریشه‌اى همواره باقى بماند. در حقیقت، امکان پیش بینى درست رفتار بر اساس نگرش، به میزان همسازى میان این دو بستگى دارد. به عنوان مثال، در جایى که میان باورها (عناصر شناختى) و نگرش‌ها (عناصر هیجانى) ناهمسازى وجود داشته باشد، از نگرش نمى‌توان به عنوان یک مبناى مطمئن در پیش‌بینى رفتار استفاده کرد. به اعتقاد برخى، بسیارى از عواملى که پیش‌بینى رفتار را از روى نگرش‌ها امکان‌پذیر مى‌سازند در یک چارچوب نظرى در هم بافته شده‌اند و پیش‌بینى تنها با درک آن مجموعه امکان‌پذیر خواهد بود.

قابل ذکر است که نگرش‌ها نیز همچون پاسخ‌هاى مربوط به محرّک‌هاى رفتارى باید ارضا کننده باشند و به پاسخ‌هایى منجر شوند که به طور مستقیم، در شخص ایجاد خرسندى مى‌کنند. در هر صورت، اگرچه رابطه میان برخى نگرش‌ها با نظام احتیاجات فرد، گروه یا جامعه دقیقاً مشخص نیست، اما مى‌توان ارتباطى هر چند مبهم یا با واسطه میان آنها پیدا کرد. صاحب‌نظران، مطالعه نگرش را برای درک رفتار اجتماعی، حیاتی می‌دانند. بخشی از این اهمیت، بر این فرض استوار است که نگرش‌ها تعیین‌کننده رفتارها هستند و این فرض به‌طور ضمنی دلالت بر این امر دارد که با تغییر دادن نگرش‌های افراد می‌توانیم رفتار آنان را پیش‌بینی کنیم یا بر رفتار آنان کنترل داشته باشیم.[10]البته باید مدنظر داشته باشیم که برای تغییر رفتار، باید به تغییر نگرش آنها پرداخت. تحقیقات فراتحلیل اخیر نشان می‌دهند که یک میزان بالای تغییر در نگرش، گاهی منجر به میزان پایینی تغییر در رفتار می‌شود.[11]

البته رابینز معتقد است که اگرچه در گذشته چنین می‌پنداشتند که نگرش و رفتار رابطه عالی با هم دارند یعنی نگرش فرد تعیین کننده کارهایی است که انجام می‌دهد. اما در سالهای اخیر این رابطه که به اسم A-B نامیده می‌شود چنین بیان می‌کند که بین این دو رابطه‌ای وجود نداشته یا در صورت وجود بسیار کم اهمیت هست. چون فشارهای اجتماعی افراد را وادار می‌کند بگونه‌ای مغایر با نگرش خود رفتار کند.[12]

2ـ شناخت شخصیت افراد: از جمله امورى که در توصیف و تشریح شخصیت فرد دخالت تام دارد نگرش‌ها مى‌باشند. اهمیت نگرش‌ها، که خود ناشى از به کار بردن نظام ارزش‌هاى فرد هستند، اگر بیش‌تر از نظام ارزش‌هاى مولّد خود نباشد، دست کم، به اندازه آن در شناخت فرد مؤثر است.

3ـ نقش آن در تشخیص پیش داورى‌ها: نگرش‌ها به تدریج، نوعى تجلّى کلى غیر قابل فهمى در روش و سیاق زندگى اجتماعى ایجاد مى‌کنند و با کمک ارزش‌ها و هنجارهاى گروه خودى، به ارزیابى دیگران مى‌پردازند. از همین زمان است که بعضى از نگرش‌هاى پیچیده و مبهم و از نظر منطقى توجیه‌ناپذیر پدیدار مى‌شوند و منبع تغذیه پیش داورى‌هاى طبقاتى و گروهى مى‌گردند.[13]

4ـ نقش آن در داورى‌هاى علمى: گولدنر تأثیر پیش فرض‌هاى ذهنى را (که در معناى کلى، نگرش را نیز شامل مى‌شوند) در قبول برخى نظریات علمى و ردّ نظریات دیگر این چنین ارزیابى مى‌کند: «نظریه‌اى که با پیش‌فرض‌هاى ذهنى بررسى کننده نزدیک باشد و جایى در تجربیات شخصى او داشته باشد از نظر روانى، آسان‌تر پذیرفته مى‌شود. علت پذیرش آن، این است که چنین فرضیاتى بخشى از فرضیات کلى ذهن بررسى‌کننده را مى‌سازند که او مستقیماً و به‌وضوح، با آن‌ها مواجه نبوده است؛ زیرا در دورنماى ذهن او جاى داشته‌اند، اما اکنون صریحاً به شکل یک نظریه ارائه مى‌گردد و یا به علت وجود تشابه ذهنى و یا تأیید و تکمیل فرضیات ذهنى خود شخص، به آسانى مورد پذیرش قرار مى‌گیرد.[14]

شناخت نگرش و کاربرد آن در مدیریت

برای درک رفتار فرد در سازمان و پیش‌بینی رفتار آن شناخت نگرش کارکنان بسیار مهم است. مدیران از آن جهت به نوع نگرش کارکنان توجه می‌کنندکه نگرش بر رفتار فرد اثر می‌گذارد؛ برای مثال کارگر یا کارمندی که از شغل خود راضی است کمتر غیبت می‌کند و میزان جابجایی او با کارمند ناراضی کمتر است؛ اگر فرض کنیم که مدیر بخواهد میزان غیبت را پایین بیاورد، به ویژه نمی‌خواهد کارگران پربازده و مولد، سازمان را ترک کنند، باید به گونه‌ای عمل کند که فرد نگرشی مثبت به شغل خود پیدا کند. مساله مهم این است که نگرش قابل کنترل است و مدیران می‌توانند کارکنان را به اموری مشغول کنند که به‌صورت ظاهر با نوع نگرش آن‌ها سازگار است.[15]

مدیریت برای طرزتلقی‌های کارکنان اهمیت قابل ملاحظه‌ای قائل است. طرز تلقی‌های کارکنان با رفتارهایی که برای سازمان از حساسیت برخوردار هستند، در ارتباط است. به‌طور کلی کارکنان دارای مجموعه‌ای از طرزتلقی‌های باثبات و قابل شناسایی نسبت به محیط کار خود هستند که بعضی از آن‌ها عبارت‌اند از: پرداخت‌ها، شرایط محیط کار، شرح وظایف شغل و....[16]

یک شخص می‌تواند هزاران نگرش داشته باشد، ولی در رفتار سازمانی بر تعداد محدودی از نگرش‌ها درباره شغل توجه میشود که عبارتند از: رضایت شغلی، کار را معرف خود دانستن (یعنی درجه یا میزانی که شخص کار یا شغل خود را می‌شناسد و به صورتی فعال در آن مشارکت دارد)، تعهد سازمانی (شاخصی است از وفاداری فرد نسبت به سازمان).[17]

انواع نگرش

افراد ممکن است نگرش‌های فراوانی داشته باشند اما در دانش رفتار سازمانی به برخی از نگرش‌ها توجه خواهد شد:

رضایت شغلی: نگرش کلی فرد درباره شغلش را رضایت شغلی گویند. کسی که سطح بالایی از رضایت شغلی را داشته باشد دارای نگرش مثبت است.(و برعکس(

وابستگی شغلی: وابستگی شغلی هر فرد، به درجه یا میزانی اطلاق می شود که شخص شغلش را معرف خود، و کار یا عملکردش را موجب سربلندی و کسب حیثیت واعتبارش می‌داند.

تعهد سازمانی: تعهد سازمانی حالتی است که فرد هدف های سازمان را معرف و هویت خود می داند و آرزو می کند که در عضویت آن سازمان بماند.[18]

ویژگى‌هاى نگرش

ویژگى‌هاى نگرش عبارتند از:

1) موضوع: هر آنچه که در میدان جهان‌شناختى فرد قرار داشته باشد موضوع نگرش را تشکیل مى‌دهد؛ مانند: نگرش نسبت به اشیا، افراد، گروه‌ها، سازمان‌ها، وقایع سیاسى، مسائل اقتصادى، موضوعات هنرى، امور فلسفى، خدا، جهان دیگر و مانند آن‌ها. نگرش‌هاى ما به افراد دیگر، احتمالاً مهم‌ترین نگرش‌هاى ما هستند.

2) جهت‌گیرى: منظور از جهت‌گیرى، موافقت یا مخالفت فرد با موضوع نگرش است.

3) شدت (والانس): منظور از والانس، درجه موافقت یا مخالفت نسبت به موضوع نگرش است. جزءِ شناختى نگرش ممکن است با موضوع کاملا موافق باشد و آن را خیر مطلق بداند یا کاملا مخالف باشد و آن را شرّ مطلق بداند. جزءِ احساسى یا هیجانى نگرش نیز ممکن است به صورت محبت نامشروط یا تنفّر محض (عقده) در برخورد با موضوع ظاهر شود؛ جزءِ آمادگى نگرش هم ممکن است در برخورد با موضوع به صورت حمایتى کامل و یا مخالفت جدّى نشان داده شود.

4) نوع ترکیب: اجزاى سازنده نظام سه بخشى نگرش ممکن است سطحى، ساده و یا عمقى و پیچیده باشند. کودکان در بُعد ادراکى، محدود و در نتیجه، زود باورند، ولى شناخت بزرگسالان گسترده و خودشان دیر‌باورند. شرکت در انتخابات براى یک فرد، ممکن است تنها به دادن رأى خلاصه شود، ولى در فرد دیگر با تبلیغات گسترده براى پیروزى کاندیداى مورد نظر همراه باشد.

5) هماهنگى: نگرش‌ها گاهى هماهنگ و زمانى ناهماهنگ‌اند؛ ممکن است کسى اعمال قدرت دولت را براى سرکوب مخالفان سیاسى تأیید کند، ولى با قاطعیت دولت در عرصه اقتصادى موافق نباشد. همین فرد ممکن است نگرش‌هاى هماهنگى نسبت به چند موضوع دیگر داشته باشد.[19]

عوامل شکل‌دهنده نگرش

نگرش در خلأ شکل نمی‌گیرد بلکه در شکل گیری نگرش عوامل زیادی دخیل هستند.[20] افراد با خصایص مشخص به دنیا می‌آیند و این خصایص بر نگرش آن‌ها اثر می‌گذارد. اما بسیاری از عوامل دیگر هست که نقش بزرگتری در زندگی افراد و شکل‌گیری نگرش آنها ایفا می‌کند.

این عوامل که در دوره‌های مختلف سنی بر افراد اثر می‌گذارد عبارتند‌از:

باورها: سیستم باور آدمی، تصویر ذهنی محیط مرتبط اوست که با روابط علی و معلولی احتمالی تکمیل می‌گردد. هنگامی فرد نسبت به انجام رفتاری نگرش مثبت خواهد داشت که بداند (باور داشته باشد) رفتارش با نتایج مثبت قرین است.[21]

تجربیات: در موارد بسیاری، نگرشها حاصل تجربه مستقیم فرد با موضوع یا شیء نگرش است. این شکل‌گیری ممکن است حاصل مشاهده یک رویداد منفی یا مثبت باشد. در این صورت ممکن است نگرش‌های منفی یا مثبت در انسان شکل گیرد.[22]

شخصیت: هر نوع شخصیت با مجموعه خاصی از نگرش‌ها همراه است. به طور کلی افرادی با خلق و خوی معین صاحب نگرش‌های خاص منطبق با آن خلق و خو می‌شوند.[23] نگرش‌های هر فرد منعکس کننده شخصیت او هستند. معمولاً شخصیت‌های خاصی دارای نگرش‌های خاصی هم هستند. به عنوان مثال شخصیت اقتدار‌طلب که با ویژگی‌های چون جمود فکری، تعصب افراطی، عدم گذشت، و... همراه است، نگرش‌های مشخصی را به ظهور می‌رساند.[24]

محیط: محیط می‌تواند با فراهم نمودن عوامل زیر در شکل‌گیری نگرش افراد، تأثیرگذار باشد:

الف. الگو و سرمشق: یکی از عواملی که می‌تواند در نگرش افراد مؤثر باشد، الگوی یادگیری اجتماعی و سرمشق قرار دادن است؛ مثلاً، در خانواده، فرزندان، بسیاری از نگرشهای خود را با مشاهده نگرش‌ها و به ویژه مشاهده رفتارهای نگرشی خاص والدین شکل دهند. این فرایند حتی هنگامی هم که والدین در آموزش نگرش خاصی به فرزندان خود تعمدی ندارند، وارد عمل می‌شود. در بسیاری از موارد، کودکان می‌شنوند که والدین آنها نسبت به شخص خاص، شیء، یا موضوع خاص، نظر به خصوصی ابراز می‌کنند، و همین آگاهی از نگرش‌های والدین سبب شکل‌گیری همان نگرش‌ها در آنان می‌شود. البته علاوه والدین افراد دیگر نیز در خانواده و اجتماع می‌توانند الگو و سرمشق قرار گیرند.

ب. تأمین نیازهای فرد: در جریان فعالیت‌های فرد برای رفع نیاز خود، موانع و مشکلاتی بر سر راه قرار می‌گیرند که نگرش‌های ویژه‌ای را در او به وجود می‌آورند. نسبت به اشیاء، عوامل، وسایل و اشخاصی که نیازهای او را برآورده می‌کنند و وی را به هدف‌هایش می‌رسانند، نگرش‌های موافق و مثبت، و نسبت به موانعی که سد راه رسیدن او به هدف‌هایش می‌شوند، نگرش‌های منفی پیدا می‌کند.[25]

تعلق گروهی: نیاز تعلق به گروه یکی از نیازهای مهم انسان است و همبستگی شخص با گروه در ایجاد نگرش‌های او تأثیر حتمی دارد.[26]

تصور از خود: ما معمولاً در ارتباط مستقیم با تصوری که از خودمان داریم عمل می‌کنیم. هیچ کاری دشوارتر از این نیست که بدون تغییر دادن احساسات درونی‌مان، اعمال بیرونی‌مان را تغییر دهیم.[27]

ظاهر جسمانی: ظاهر ما نقش مهمی در ایجاد نگرش‌مان دارد.فشاری باور نکردنی روی مردم وجود دارد تا ظاهر خوبی داشته باشند.[28]

ازدواج، خانواده و امنیت شغلی: پس از ازدواج زوجین می توانند بر روی نگرش هم تاثیرات عمیقی داشته باشند.[29]

همه عوامل فوق آمیزه نگرش را تشکیل می‌دهند.[30]

برخی هم اعتقاد دارند چهار شرط عمده براى پیدایش یک نگرش نیاز می‌باشد که عبارت است از:

اولین شرط، تراکم تجربه است که عبارت است از سر و کار داشتن با موضوعى و یا گروهى از اشخاص و تجربیات نزدیک یا مشابه است. دومین شرط مبتنى بر تمایز گذاشتن آن است؛ یعنى، در تجربیات جدیدى که به دست مى‌آیند، نگرش مشخصى از نگرش‌هاى نزدیک به آن متمایز مى‌سازد. سومین شرط بر پایه یک ضربه عاطفى یا یک تجربه دراماتیک قرار دارد که شخص یا موضوعى در آن دخیل است. اما آن چیزى که بر شرط چهارمین استوار است و احتمالا اهمیت بیشترى هم دارد این است که باید در اینجا، شمار زیادى از نگرش‌هاى پذیرفته‌شده از طریق تقلید از والدین، دوستان، استادان و غیره را مشخص ساخت.[31]

عناصر نگرش

نگرش‌ها دارای سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری بدین شرح می‌باشند:

1. بخش شناختی آن عبارت از باورها و ارزش‌ها و اطلاعات درباره هدف شناخته شده به وسیله فرد است.

2. بخش عاطفی آن شامل احساس‌ها و عواطف درباره هدف، فرد، فکر، رخداد یا شیء است.

3. بخش رفتاری آن از نگرش سرچشمه می‌گیرد و به نیت «رفتار به صورت معین» بر می‌گردد.

این اجزاء جدای از یکدیگر نیستند.[32]

جِرد () هم معتقد است عناصر تشکیل‌دهنده نگرش از همین سه عنصر می‌باشد اما با این بیان:

1. مولفه‌های شناختی عبارت است ‌از آگاهی، فهم و دانش نسبت به وجود محصول.

2. مولفه‌های عاطفی عبارت ‌است ‌از ارزیابی، دوست داشتن و ترجیح دادن یک محصول بر محصول دیگر.

3. مولفه‌های رفتاری عبارت‌ است ‌از گرایش، میل، قصد خرید و آزمایش کردن یک محصول.[33]

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS