كلمات كليدي : انسان شناسي، انسان شناسي ديني
نویسنده : رضا میرزائی
در انسان شناسی دینی، ابعاد، ویژگیها، حقایق و ارزشهای گوناگون انسانی از طریق مراجعه به متون مقدس دینی یعنی کتاب و سنت به دست می آید. به بیان دیگر در انسان شناسی دینی به جای بهرهگیری از روشهای تجربی، عقلی یا شهودی برای شناخت انسان از روش نقلی استفاده میشود.[1]
ویژگیهای انسان شناسی دینی
با توجه به اشکالاتی که متوجه انواع انسان شناسی است، جای طرح این سئوال وجود دارد، که از چه راهی میتوان شناختی مطابق با واقع و همه جانبه از انسان کسب کرد. در پاسخ باید گفت بهترین راه برای شناخت انسان، روش دینی و وحیانی است، چرا که حقیقت انسان، همانند کتابی است که نیازمند شرح و تفسیر است و فقط خداوند که خالق انسان است به خوبی میتواند حقیقت وجود انسان را شرح و تفسیر کند، و خداوند سبحان هم حقیقت انسان را بوسیله انبیاء و اولیاء و فرشتگان خود برای ما بیان کرده است و با بیان اینکه آدمی از کجا آمده و به کجا می رود و در چه راهی گام برمیدارد، او را هم با خودش آشنا میکند و هم با آفریدگارش و هم با گذشته و حال و آیندهاش. در نتیجه انسان باید برای شناخت حقیقی خود به خدا مراجعه کند، و اگر انسان حقیقت خود را برای شرح به خدا نسپارد دیگران او را شرح کرده و انسان شناسی برایش مینگارند، در نتیجه هرگز به شناخت حقیقی از خود و سعادت و راه رسیدن به آن دست نخواهد یافت. و همچنین دیگران اموری بیگانه را بعنوان خواستههایش بر او تحمیل مینمایند و خواستههای حقیقی او را جا به جا میکنند.[2] البته باید توجه داشت که در ادیانی مانندمسحیت و یهودیت و سایر ادیان الهی تحریف صورت گرفته است، و لذا بر اساس متون مقدس آن ادیان نمیتوان به شناخت انسان دست یافت. ولی این مشکل در مورد اسلام که متن مقدس آن یعنی قرآن، مصون از هر گونه تحریف بوده و بیانات مفسران واقعی آن یعنی اهل بیت (ع) هم، موجود است وجود ندارد. لذا میتوان با مراجعه به قرآن (ثقل اکبر) و تفسیر آن بوسیله حضرات معصومین (ثقل اصغر) به انسان شناسی دینی واقعی دست یافت.
ویژگیهای انسان شناسی دینی
1. جامعیت: با بررسی انسان شناسی دینی متوجه میشویم که در این نوع از انسان شناسی، ابعاد مختلف وجود انسان مورد توجه قرار گرفته است. در این نوع انسان شناسی بیان ابعاد مختلف انسان با توجه به هدفی که مورد نظر تعالیم دینی است، صورت می گیرد و در هر بعد، موضوع به اندازه تاثیری که در رساندن انسان به سعادت و کمالش دارد، مطرح می شود. مثلا بدلیل اینکه حقیقت انسان همان روح اوست، و بعد از مرگ هم حیات ابدی برای روح است و سعادت اخروی انسان نیز در گرو سلامت روح است، لذا توجه زیادی به روح و راههای تصفیه آن از آلودگیها شده است.
2. اتقان و خطاناپذیری: انسان شناسی دینی به دلیل بهره مندی از معارف وحیانی که خطاناپذیراند از استحکام و اطمینان بالا برخوردار است، چرا که دین از طرف خداوندی است که دارای علم نامتناهی است و به همه ابعاد وجودی انسان علم کامل دارد و هیچ بعدی از ابعاد وجودی انسان از خداوند مخفی نیست.
3. توجه به مبدا و معاد: بر خلاف انسان شناسیهای غیر دینی که در آنها، یا به کلی مبدا و معاد به فراموشی سپرده میشود، و یا در قالبی کلی و اجمالی از آنها سخن به میان می آید، و به همین دلیل آن انسان شناسیها نمیتواند برای چگونه زیستن انسان راه گشا باشد، در انسان شناسی دینی مبدا و معاد به عنوان دو بخش مهم وجود انسان مورد توجه قرار می گیرد و روابط زندگی انسان با مبدا ومعاد او به تفصیل مورد بحث قرار میگیرد.[3] و ارتباط افعال و رفتار انسان در این دنیا با سعادت و یا شقاوت اخرویش به او گوشزد میشود.