دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

دین و اخلاق

No image
دین و اخلاق

كلمات كليدي : دين و اخلاق، حسن وقبح عقلي، حسن و قبح شرعي

نویسنده : عبدالله محمدي

مقصود از دین مجموعه‌ای از تعالیم نظری و عملی است که حول محوری قدسی شکل گرفته‌اند. اعتقادات بنیادین در باب جهان، انسان، مبدء و معاد و احکام و ارزش‌های اخلاقی. ویژگی اساسی آنها قدسی بودن آنهاست.[1] اخلاق نیز معانی و کاربردهای متعدد دارد و منظور از اخلاق در اینجا نهادی در عرض علم، هنر، حقوق و حتی دین است که به نوعی مستقل از اشخاص وجود دارد و هنجارهایی را بر جامعه تحمیل می‌نماید.[2]

این بحث در حقیقت پاسخی به این پرسش است که آیا میان دین و اخلاق رابطه‌ای وجود دارد که یا اینکه این دو موضوعاتی کاملا متباین و بی‌ارتباط با هم هستند. و در صورت مرتبط بودن رابطه آنها در چه موضوعاتی و به چه میزان است؟ آیا میان دین و اخلاق ارتباط مفهومی، حکمی، معرفتی، انگیزشی، ذاتی، منطقی، هستی شناختی، غایت شناختی و... وجود دارد؟ گرچه این بحث تا حدی شبیه بحث «اخلاق دینی و سکولار »‌ است اما با آن متفاوت است. در این عنوان نیازها و وابستگی‌های دین به اخلاق و اخلاق به دین بررسی می‌شود.

پیش از عصر رنسانس در اروپا مفاهیم اخلاقی با مفاهیم دینی همراه بودند. مسیحیت رایج بیشتر بر جنبه های اخلاقی تکیه نموده و دستورات اخلاقی نیز از کتاب مقدس استخراج و تبیین می‌شد. پس از این عصر که به تدریج گرایش مذهبی کمرنگ شد این فکر پدید آمد که می‌توان اخلاق را جدای از دین طرح نمود. در میان مسلمانان نیز نزاع تاریخی اشاعره و معتزله در بحث حسن و قبح ناظر به همین بحث بوده است.

به طور کلی گروهی اخلاق و دین را کاملا مستقل از هم دانسته‌اند و گروهی غیر مستقل. در گروه اول نیز برخی آنها را کاملا باهم سازگار می دانند. برخی قائل به ناسازگاری جزیی آندو هستند (‌مانند کی یر کگور) برخی قائل به ناسازگاری کلی هستند. (مانند راسل، جیمز راسلر و اسمیت ناول). در گروه دوم برخی اخلاق و دین را یک حقیقت می‌دانند(‌مانند تئودور پارکر) عده‌ای اخلاق را برگرفته از دین می‌شمارند (‌اشاعره و بسیاری از غربیان) و برخی دین را متخذ از اخلاق قلمداد می‌کنند (آر بی بریث دیت)[3]

دیندارانی که دین را بی‌نیاز از اخلاق می‌دانند معتقدند بایدها و نبایدهای دین امری کاملا مستقل از اخلاق بوده و بدون پذیرش اصول اخلاقی نیز می‌توان احکام و قوانین شرعی را نظامی معرفتی بخشید. زیرا از نظر ایشان این امر به معنای پیروی خداوند از اصول اخلاقی است که به نوعی قدرت او را محدود می‌کند. اما این سوال تاریخی پیش می‌آید که سقراط از اوثیفرون پرسید:‌ «‌آیا چون خدا به چیزی امر کرده آن چیز خوب است یا چون آن چیز خوب است خدا به آن امر کرده است ؟» پاسخ به این سوال دیدگاه حسن و قبح عقلی و شرعی را ایجاد می‌کند.[4]

نظر صحیح آن است که اخلاق و دین هر دو به هم وابستگی‌هایی دارند.

وابستگی‌های دین به اخلاق

حسن و قبح اوامر شارع را می‌توان از جمله مهم ترین وابستگی‌های دین به اخلاق دانست. بسیاری از بایدهای شرع از قوانین و اصول اخلاقی اخذ شده است. خداوند حکیم انسانها را به کاری که در آن خیر و مصلحتی نیست فرمان نمی‌دهد. و از سوی دیگر انگیزه بسیاری از مومنان از ایمان به خدا وجود صفات اخلاقی پسندیده‌ای است که در خداوند وجود دارد. برخی از اعراب زمان رسول اکرم(ص) به این دلیل به خدا ایمان آوردند که اوصاف اخلاقی نیکویی را در باره او شنیده بودند. همچون رحمت، ‌مهربانی،‌ بخشندگی و.... و اگر این اصول را موافق فطرت خود نمی‌دیدند ایمان نمی‌آوردند. این امر گرچه انگیزه ایمان تمام مومنان نیست ولی می‌تواند در کنار نکته پیش گقته یکی از کمک‌های اخلاق به دین یا وابستگی‌های دین به اخلاق محسوب شود.[5]

وابستگی‌های اخلاق به دین

این وابستگی را می‌توان از دو جنبه برون دینی و درون دینی بررسی نمود. از نگاه برون دینی باید گفت:

اگرچه ارزش های اصلی و اصول اخلاقی را عقل در ک می‌کند اما عقل به تنهایی توان تشخیص مصادیق این اصول را ندارد. مثلا عقل تنها به خوبی عدالت حکم می‌کند اما این که در شرایط مختلف مصداق این عدالت چیست را به تنهایی نمی‌فهمد از این رو پس از آنکه حجیت شرع را به کمک عقل اثبات کردیم از احکام شرع برای تشخیص این مصادیق کمک می‌گیریم. [6]

همچنین غالب احکام اخلاقی به تنهایی ضمانت اجرا ندارند چرا که در بسیاری موارد آگاهی از ارزش اخلاق برای عملی کردن آن کافی نیست. در اینجا اعتقاد به خداوند و ثواب و جزا در معاد است که پای بندی به دستورات اخلاقی را تضمین می‌کند. و برای کسانی که در سطح بالاتری هستند نیز انگیزه قرب الهی و اعتقاد به اینکه میان اعمال انسان و سرنوشت او رابطه تکوینی و وضعی وجود دارد ضمانت اجرایی احکام اخلاقی را فراهم می‌آورد[7]

در محتوای اخلاق نیز اخلاقی که مبتنی برجهان بینی کامل توحیدی و اطلاعات دینی از انسان، جهان، ابتدا و انتهای هستی و هدف آفرینش است محتوای بسیار عمیق تری نسبت به اخلاق بریده از خدا و اعتقادات دینی دارد. از دیگر سو اعتقادات دینی در توجیه گزاره‌های اخلاقی نیز موثر بوده و فلسفه اطاعت از اخلاق را به روشنی تبیین می‌کند.[8]

در بعد درون دینی باید به وجود آیات و روایات فراوانی اشاره نمود که به طور مفصل به بیان مسائل اخلاقی می‌پردازند که در واقع بیان چگونگی آباد ساختن زندگی دنیوی و اخروی انسان‌هاست.

همچنین در بسیاری از متون اسلامی اهداف و غایات ارزش‌های اخلاقی و مصادیق عدل و ظلم مطرح شده است. [9]

مقاله

نویسنده عبدالله محمدي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS