دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

محمد بن مَسلَمه

No image
محمد بن مَسلَمه

كلمات كليدي : تاريخ، امويان، مسلمه، محمد، اباعبدالرحمن، فتنه ها

نویسنده : هادي اكبري

محمد بیست سال پیش از بعثت دیده به جهان گشود. پدرش مَسلَمه، از قبیلۀ اوس و مادرش خلیده، از قبیلۀ خزرج بود. محمد شش زن و ده فرزند داشت و کنیه‌اش به سبب نام فرزند بزرگش، أبوعبدالرحمن بود.[1] وی در جاهلیت نیز محمد نامیده می‌شد.[2] محمد مردی بلند قد، درشت هیکل و سیه چهره بود.[3]

اسلام محمد بن مَسلَمه

محمد بن مسلمه پیش از أسید بن حضیر و سعد بن معاذ، توسط مصعب بن عمیر در مدینه مسلمان شد.[4] پس از ورود پیامبر(ص) به مدینه و برقراری عقد اخوت میان مهاجر و انصار، رسول خدا(ص) میان محمد و أبوعبیده جراح عقد برادری بستند.[5] روایاتی از رسول خدا(ص) توسط محمد بن مسلمه نقل شده است.[6]

حضور در غزوات

محمد بن مسلمه از بزرگان صحابه بود[7] و در تمامی غزوات، به جز غزوۀ تبوک که رسول خدا(ص) او را به جانشینی خودشان در مدینه منصوب کردند، حضور داشت. برخی نیز برآنند که وی جانشین پیامبر(ص) در مدینه به هنگام غزوۀ قرقره الکدر بوده است.[8] نقل شده است که به محمد بن مسلمه سوارکار رسول خدا(ص) می‌گفتند.[9] او از جمله افرادی بود که به هنگام تنگ شدن عرصه بر رسول خدا(ص) در جنگ احد، به رغم فرار عدۀ بسیاری از اصحاب از صحنۀ نبرد، به همراه تعداد اندکی از یاران پیامبر(ص)، در میدان باقی ماند و از رسول خدا(ص) دفاع نمود.[10]

سرایای محمد بن مَسلَمه

از مجموع سرایای به وقوع پیوسته در زمان حیات پیامبر مکرم اسلام(ص)، فرماندهی سه سریه از آن محمد بن مسلمه بود. مهم‌ترین سریۀ وی، مأموریت برای از بین بردن کعب بن اشرف یهودی بود که در سال سوم هجری به وقوع پیوست و با کشته شدن وی، یکی از دشمنان سرسخت اسلام از میان برداشته شد.[11] فرماندهی سریه‌ای به سوی قرطاء، به جهت مقابله با قبیلۀ بنی‌بکر بن کلاب در سال پنجم ه.ق، یکی دیگر از سرایای محمد بن مسلمه است.[12] در سال ششم ه.ق نیز رسول خدا(ص) وی را به همراه ده تن از مسلمانان به سوی قبایل بنی‌ثعلبه و بنی‌عوال که در ذی‌القصه می‌زیستند، اعزام فرمود.[13]

محمد بن مسلمه به فرزندانش می‌گفت؛ دربارۀ سرایای رسول خدا(ص) از من سؤال کنید، چرا که یا خود در سرایا حضور داشته‌ام و یا از اعزام آنان آگاهی دارم. محمد می‌گفت؛ در تمامی جنگ‌ها نیز به جز جنگ تبوک که در آن جانشین رسول خدا(ص) در مدینه بود، در هیچ جنگ دیگری غایب نبوده است.[14] در عمره القضاء نیز که پیامبر(ص) به منطقۀ ذوالحلیفه رسیدند، محمد بن مسلمه را به همراه صد سوار، جلوتر از سپاه اسلام اعزام فرمودند و محمد فرماندهی این گروه را بر عهده داشت.[15]

کناره‌گیری از فتنه‌ها

محمد بن مسلمه از فتنه‌های به وجود آمده، پس از رحلت رسول خدا(ص) خود را کنار کشید و در این باره می‌گفت؛ رسول خدا(ص) شمشیری به او دادند و به او فرمودند: ای محمد بن مسلمه، با این شمشیر در راه خدا جهاد کن و هرگاه مشاهده کردی که دو گروه از مسلمانان با یکدیگر به جنگ برخاسته‌اند، شمشیرت را به سنگ بزن تا بشکند. آن‌گاه زبان و دست خود را نگاه‌دار تا آن‌که مرگ به سراغت آید و یا به دست گنه‌کاری کشته شوی![16]محمد شمشیری از چوب ساخته بود و آن را در غلافی قرار داده و از سقف خانه‌اش آویزان نموده بود و می‌گفت؛ شمشیر چوبی را برای ترساندن دشمن آویزان نموده است. هنگامی که عثمان کشته شد، محمد شمشیرش را به سنگ کوبید تا شکسته شد.[17] او در هیچ‌کدام از جنگ‌های جمل و صفین حضور نداشت و در ربذه سکنی گزیده بود.[18]

ضبیعه بن حصین ثعلبی می‌گوید: هنگامی که فتنه‌ (قتل عثمان) به وقوع پیوست، من به همراه تعدادی از مردم مدینه از شهر خارج شدیم تا به آبی رسیدیم که خیمه‌ای در آن‌جا وجود داشت و وزش باد آن را به حرکت وامی‌داشت. سراغ صاحب خیمه را گرفتم و به من گفتند که مالک آن محمد بن مسلمه است. ضبیعه می‌گوید؛ من محمد بن مسلمه را در حالی که پیرمردی بود ملاقات کردم و به او گفتم: خدا رحمتت کند، مردی از بزرگان مسلمین را می‌بینم که شهر، خانه، خانواده و همسایگان خود را رها کرده است. محمد گفت: آری، آن‌ها را به خاطر دوری از شرّ و فتنه رها کرده‌ام! نمی‌توانم در هیچ یک از شهرهای آنان زندگی کنم تا این‌که آتش فتنه‌ها خاموش گردد.[19]

محمد در زمان عمر و عثمان

محمد بن مسلمه در زمان حکومت عمر بن خطاب مسئول رسیدگی به صدقات قبیلۀ جُهینه بود. همچنین عمر وی را برای حل معضلات و مشکلات شهرها اعزام می‌کرد و اگر شخصی از مردم، از کارگزاران عمر شکایتی داشت محمد بن مسلمه از طرف خلیفه مأموریت رسیدگی به شکایات را داشت. اعتماد و اطمینان عمر به محمد بن مسلمه به حدی بود که وی از طرف عمر مأمور رسیدگی به اموال کارگزاران و تقسیم اموال آنها بود.[20]

هنگامی که به عمر بن خطاب خبر رسید که سعد بن ابی‌وقاص در کوفه قصری ساخته و برای آن دربی قرار داده است، به محمد مأموریت داد تا به کوفه برود و درب خانۀ سعد را به آتش بکشد. محمد بن مسلمه نیز به کوفه رفت و درب خانۀ سعد را به آتش کشید.[21] گفته شده است که محمد بن مسلمه از جمله کسانی بود که به همراه عمر بن خطاب به خانۀ حضرت زهرا(س) هجوم آوردند.[22] در زمان عثمان نیز که اعتراضات مردمی علیه عثمان شدت یافت، محمد بن مسلمه ضمانت نمود، عثمان رفتار خود را اصلاح خواهد نمود.[23]

عدم همراهی محمد با امام علی(ع)

پس از کشته شدن عثمان و بیعت گستردۀ مردم مدینه با امیرالمومنین(ع)، امام مردم را برای حرکت به سوی عراق فراخواندند. پس از این دعوت، سعد بن ابی وقاص، عبدالله بن عمر بن خطاب و محمد بن مسلمه به حضور امام علی(ع) رسیدند. امام به آنان فرمودند: سخنانی از جانب شما به من رسیده است که آن سخنان را در شأن شما نمی‌بینم و برای شما نمی‌پسندم. سعد و عبدالله سخنانی را که به اطلاع امام رسیده بود تصدیق کردند و کناره‌گیری خود را از حضور در سپاه امام و همراهی با ایشان اعلام کردند. محمد بن مسلمه نیز به امیرمؤمنان گفت: به راستی که رسول خدا(ص) مرا امر نمود که با شمشیرم با مشرکان بجنگم و آنان را به قتل برسانم و هنگامی که مسلمانان به جنگ با یکدیگر برخاستند و کشته شدند، شمشیرم را به سنگ بزنم تا بشکند و من دیروز شمشیر خود را شکستم.[24]

نامه معاویه به محمد بن مَسلَمه

‌ معاویه در مورد اتفاقات به وجود آمده در مورد قتل عثمان و به منظور جلب نظر محمد بن مسلمه برای یاری او و دخالت در دفع تبعات این مسأله، نامه‌ای به محمد نوشت و در نامه از وی خواست تا مانع از بروز اختلاف میان مسلمانان شود. معاویه در نامه خود آورده است:

من این نامه را به امید بیعت برای تو ننوشته‌ام. قصد من تذکر نعمتی است که از آن خارج شده‌ای! همانا تو سرور انصار و مددکار مهاجرانی. تو را به سوی امری از رسول خدا فرا می‌خوانم که کسی توانایی رد آن را ندارد. از تو می‌خواهم که مرا در جلوگیری از کشتار مسلمانان یاری نمایی. آیا اهل نماز از کشتن یکدیگر نهی نشده‌اند؟ آیا عثمان و خانواده او از مسلمانان نیستند؟ همانا انصار گناه کردند و عثمان را یاری ننمودند. از آنان در این مورد سؤال کن، چرا که در روز قیامت از تو بازخواست خواهد شد.

محمد بن مسلمه در پاسخ معاویه اینچنین نوشت:

همانا کسی هم که، چون من، فرمانی از رسول خدا(ص) در مورد کناره‌گیری از فتنه‌ها در دست نداشت، خود را از این مسائل کنار کشید. به راستی که پیامبر(ص) قبل از وقوع فتنه‌ها خبر ظهور آن را به من داد و من هنگامی که فتنه را مشاهده کردم شمشیرم را شکستم و در خانه‌ام ماندم! من خود را در موقعیتی نمی‌دیدیم که به معروفی امر کنم یا از منکری نهی نمایم، چرا که در تشخیص معروف و منکر دچار شک و تردید بودم. اما تو ای معاویه؛ به جانم سوگند تو به دنبال چیزی جز دنیا نیستی و تنها از هوای نفس خود پیروی می‌کنی. اگر چه تو عثمان را پس از مرگش یاری نمودی؛ اما در زمان حیاتش او را تنها گذاشتی و رها کردی. این را هم بدان که ما، مهاجران و انصار در تشخیص راه درست از باطل از تو سزاوارتریم![25]

وفات

محمد بن مسلمه سرانجام در صفر سال چهل و شش ه.ق و در حالی که هفتاد و هفت سال داشت در مدینه وفات یافت و مروان بن حکم بر او نماز خواند.محمد در آن زمان حاکم مدینه بود.[26] گفته شده است که مردی از شام، محمد بن مسلمه را در حالی که در خانه‌اش بود به قتل رساند.[27]

مقاله

نویسنده هادي اكبري

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

No image

فتح مغرب و اندلس

No image

جریر بن عطیه

No image

مصعب بن زبیر

Powered by TayaCMS