دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

سیره پیامبر اکرم(ص) در برخورد با رزایل اخلاقی(استهزاء، غضب، حسد)

No image
سیره پیامبر اکرم(ص) در برخورد با رزایل اخلاقی(استهزاء، غضب، حسد)

كلمات كليدي : تاريخ، رسول خدا(ص)، خشم، غضب، كنترل خشم، استهزاء، حسد

نویسنده : سيد علي اكبر حسيني

خشم و غضب

از اوصاف زشت و نکوهیده‌ای که در سیره و قول نبی اکرم(ص) بدان پرداخته شده، احادیثی در ذمّ آن بیان گردیده خشم و غضب بی‌جا است. حضرت(ص) غضب را یکی از ارکان کفر برشمرده[1] آن را تیر شیطان معرفی کرده‌اند.[2] می‌فرمود: «کسی که خشمی را فرو برد با این‌که می‌توانست آن را به کار بندد خداوند دل او را از آرامش و ایمان در روز قیامت پر می‌کند.»[3]

خشم و غضب در سیره پیامبر اکرم(ص)

الف: اوصاف خشم نبوی(ص)

رسول خدا(ص) دیرتر از هر کسی به خشم می‌آمد و زودتر از همه خشمش فرو می‌نشست.[4] چون خشم می‌گرفت آثار خشم در چهره‌شان کاملاً نمایانمی‌گردید؛[5] به هنگام خشم رنگ از رخسار حضرت(ص) می‌پرید و سرخ[6] یا تیره می‌شد[7] و قطرات عرق مانند دانه‌های مروارید از پیشانی‌اش می‌چکید،[8] به‌ طوری که در این هنگام، جز امیرالمؤمنین علی(ع)، کسی را جرأت سخن گفتن با ایشان نبود.[9] گرچه رسول خدا(ص) در خشم به «اشدّ الناس غضباً» ستوده شده‌اند؛[10] اما غضب ایشان غضبی مذموم نبود، بلکه غضبی بود ممدوح که مقتضای منصب نبوت ایشان بود،[11] چرا که خشمش هرگز برای دنیا و ناملایمات آن نبود؛ زمانی که حرمتی الهی دریده می‌شد و یا حدی از حدود الهی پایمال می‌شد از شدت خشم کسی او را نمی‌شناخت و از پا نمی‌نشست تا آن که حق را یاری کند.[12] اما در حال غضب نیز سخنی جز سخن حق نمی‌گفت.[13]

ب:راه‌های کنترل خشم

توصیه‌ رسول خدا(ص) به اصحاب و یاران، اجتناب از غضب بود.[14] ایشان همچنین راه‌هایی را جهت کنترل خشم و غضب به مردم ارائه فرمودند که از جمله این راه‌ها می‌توان به تغییر حالت و وضعیت شخص خشمگین اشاره کرد. ایشان می‌فرمودند: «هر گاه یکی از شما خشمگین شد اگر ایستاده است بنشیند و چنانچه خشمش برطرف نشد دراز بکشد»[15] خود نیز جهت تعلیم امت، چنین می‌کرد.[16]

طریق دیگری که از سوی رسول اکرم(ص) به عنوان یکی از راه‌های کنترل خشم معرفی گردیده ‌است، استعاذه و پناه جستن به خداوند متعال است. نقل شده که «دو مرد نزد حضرت(ص) آمدند یکی از آن‌ها عصبانی شد و از شدت عصبانیت چشمانش سرخ شده و رگ گردنش بالا آمده بود حضرت(ص) فرمود: من کلمه‌ای را می‌دانم که اگر آن را بیان کند عصبانیت او فرو می‌نشیند و آن اعوذ بالله من الشیطان الرجیم است.»[17]

وضو گرفتن نیز از دیگر توصیه‌هایی بود که حضرت(ص) مسلمانان را جهت کنترل خشم بدان سفارش می‌نمود، رسول خدا(ص) می‌فرمود: «همانا غضب از شیطان است و شیطان از آتش خلق شده و بدرستی که اطفای آتش بواسطه آب است پس هرگاه یکی از شما غضب کرد [جهت فرو نشاندن آتش غضبش] وضو بگیرد.»[18]

استهزاء

استهزاء نیز از دیگر اوصاف زشت و نکوهیده‌ای برشمرده شده است که در سیره و قول نبی اکرم(ص) به شدت از آن نهی گردیده است. آن‌‌که گفتار یا کردار یا صفات و خلقت مردمان را وسیله‌ی استهزاء و تمسخر خویش می‌سازد از ویژگی‌های انسانی دور و از صفات الهی بی‌بهره است. اسباب استهزاء، اهانت و تحقیر دیگران است که بالطبع پیوند ایمانی و دوستی‌ها را از بین می‌برد و موجب دشمنیمی‌شود از این‌رو رسول اکرم(ص) در سیره و قول خود مسلمانان را به شدت از این عمل زشت بر حذر داشته آنان را از این کار نهی می‌فرمودند.

رسول خدا(ص) فرمودند: «همانا در آخرت برای مسخره‌کنندگان دری از بهشت باز می‌شود، سپس به او گفته می‌شود بیا؛ پس او شتاب می‌کند که از آن وارد شود؛ اما چون نزدیک شد در به رویش بسته می‌شود پس در دیگری به رویش گشوده می‌شود... این کار پشت سر هم تکرار می‌شود تا جایی که در به رویش باز می‌گردد و گفته می‌شود بیا اما او دیگر جلو نمی‌رود.»[19]

حسد

حسد نیز از دیگر اوصاف ناشایستی است که در سیره و کلام نبوی(ص) به شدت از آن نهی شده است. رسول خدا(ص) حسادت را از بین برنده ایمان[20] معرفی کردند و حسود را فردی دانستند که در بین مردم کمترین بهره را از آسایش و راحتی می‌برد، «اقل الناس راحة الحسود.»[21] ایشان در خطبه غدیر خطاب به مردم فرمودند: «ای مردم؛ همانا ابلیس، آدم(س) را بخاطر حسد از بهشت بیرون کرد پس حسد نورزید که اعمالتان از بین می‌رود و قدمهایتان متزلزل و سست می‌گردد و....».[22] حضرت(ص) در حدیثی دیگر فرمودند: «هان؛ بیماری امت‌های پیشین به شما نیز سرایت کرده و آن حسادت است؛ این بیماری نه موی سر را که دین را می‌تراشد و از بین می‌برد.»[23] پیامبر اکرم(ص) چهار نشانه برای حسود برشمردند و فرمودند: «علائم حسود چهار چیز است: غیبت کردن، چاپلوسی کردن و شاد شدن از گرفتاری دیگران.»[24]-[25] ایشان جهت رفع مفسده‌های حسد به مسلمانان توصیه کردند در زمان بروز حسادت ستم نکنند.[26]

همچنین از انَس بن مالک روایت شده که: «روزی در محضر رسول خدا(ص) نشسته بودیم حضرت(ص) رو به ما کرده فرمودند:" هم ‌اینک، مردى از اهل بهشت به نزد شما مى‌آید." اندکی بعد، مردى از انصار که آب وضو از ریشش مى‌چکید و کفش خود را در دست چپش گرفته بود وارد شد. فرداى آن روز، باز هم پیامبر(ص) فرمود:" هم‌اینک، مردى از اهل بهشت، نزد شما مى‌آید" و باز، همان مرد با همان وضع، وارد شد. فرداى آن روز نیز پیامبر(ص) همان سخن را فرمود و باز، همان مرد، وارد شد. چون او برخاست و رفت، عبداللّه بن عمرو بن عاص، در پىِ او روان شد و [به وى‌] گفت: من با پدرم مشاجره کرده‌ام و سوگند خورده‌ام که تا سه روز، نزد او نروم اگر صلاح مى‌دانى، مرا نزد خود جاى ده، تا به سوگندم عمل کنم. مرد انصاری پذیرفت؛ [عبداللّه بن عمرو بن عاص مى‌گفت: با او رفتم و] دیدم خیمه‌اى دارد و یک نخل و یک بز (گوسفندى). شب که شد، از خیمه‌اش خارج شد و بز خود را دوشید و خرمایى چید و آن‌ها را نزد من نهاد و من خوردم؛ ولى او خودش بى‌شام خفت، و من شب را به نماز و عبادت گذراندم. صبح که شد، او صبحانه خورد؛ ولى من روزه داشتم. سه شب به همین منوال گذشت و هر گاه در رختخوابش از این پهلو به آن پهلو مى‌شد، ذکر خداى متعال مى‌گفت و تکبیر مى‌گفت و صبح براى نماز، بیدار مى‌شد و وضوى کامل مى‌گرفت و من، جز سخن خیر از او نمى‌شنیدم.

چون چند شب گذشت و کار او در نظر من تقریباً ناچیز آمد، گفتم: اى بنده خدا! میان من و پدرم، نه مشاجره‌اى بوده و نه قهرى؛ بلکه از پیامبر خدا(ص)، سه بار در سه مجلس شنیدم که فرمود:" هم‌اینک، مردى از اهل بهشت نزد شما مى‌آید" و هر سه بار، تو وارد شدى. از این‌رو، خواستم [مرا به خانه‌ات ببرى‌] تا عمل تو را ببینم. پس به من بگو که تو چه عملى انجام مى‌دهى [که اهل بهشت شده‌اى‌]؟ مرد گفت: به نزد همان کسى که به تو خبر داده، برو تا از عمل من به تو خبر دهد. من نزد رسول خدا(ص) رفتم. ایشان فرمود:" نزد خود او برو و بگو که حقیقت را به تو بگوید". من نزد آن مرد رفتم و گفتم: پیامبر خدا(ص) به تو امر مى‌کند که مرا خبر دهى. مرد گفت: حال که چنین است، مى‌گویم؛ سپس گفت: اگر دنیا از آنِ من باشد و از من گرفته شود، ناراحت نمى‌شوم و اگر دنیا به من داده شود، از آن شادمان نمى‌شوم. شب را در حالى مى‌خوابم که از هیچ کس، کینه‌اى به دل ندارم، و بر نعمتى که خداوند به دیگرى داده است، حسادت نمى‌ورزم.»[27]

مقاله

نویسنده سيد علي اكبر حسيني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

سلسله کتب موسوعه كلمات الرسول الاعظم (ص) ⠕ جلدي)

سلسله کتب موسوعه كلمات الرسول الاعظم (ص) (15 جلدي)

پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله) روح همه انبياء اولياء و شهدا بوده و جان اين جهان است. شريعت او كامل ترين و جامع ترين شريعت ها و در بردارندة همة جنبه هاي فردي و اجتماعي آنان مي باشد، از اين رو چون خود، اعظم رسولان است شريعت او نيز اعظم شرايع است و سيره هاي رفتاري و سلوك هاي فردي و اجتماعي او آيينة تمام نماي انبياي الهي است و سخنان او پيام رسان عظيم ترين مفاهيم الهي و راهنماي كمال و سعادت براي انسان ها است؛ فهم سخنانش انسان ها را از ظلمت ها جهل به نور هدايت مي كشاند و فرموده هايش با فطرت انسان ها هموار بوده و به دل و جان آنها روح عبوديت و ذكر حق القا مي كند.
Powered by TayaCMS