كلمات كليدي : تاريخ، رضاخان، سيد ضياءالدين طباطبايي، انگليس، روسيه، جنگ جهاني اول
نویسنده : يدالله حاجي زاده
کودتای سوم اسفند 1299ش. را میتوان نقطه عطفی در روابط ایران و انگلیس دانست. با این کودتا انگلستان موفق شد، بدون حضور جدی رقیب خود یعنی روسیه، نقش گسترده خویش را در ایران تثبیت کند. این کودتا که توسط دولت انگلیس طراحی شده بود، با مساعدت عوامل خارجی و ایادی داخلی و دست نشاندههای این حکومت به سرانجام رسید. این کودتا مقدمات تغییر سلطنت قاجار[1] به پهلوی را فراهم کرد و فصل جدیدی را در تاریخ ایران رقم زد.
زمینههای کودتا
در خلال جنگ جهانی اول، ایران به اشغال نیروهای درگیر در آمد. عثمانیها وارد آذربایجان شده بودند و دولت بریتانیا علاوه بر پلیس جنوب، قوایی از هند به خراسان و از بینالنهرین به همدان وارد کرده بود.[2] ایران به میدان جنگ مبدل شده بود و قدرت دولت مرکزی عملاً به تهران محدود میشد. در سایر نقاط نیز هرج و مرج و ناامنی گسترش یافته بود. پس از انقلاب اکتبر روسیه(1917م.) و روی کار آمدن بلشویکها، روسها تا مدتی صحنه سیاسی ایران را ترک کردند و این فرصتی بود، تا رقیب آنان یعنی انگلستان سلطه خود را در ایران گسترش دهد. اولین گام، انعقاد قرار داد 1919م. ایران و انگلیس بود که ایران را به صورت مستعمره آنان در میآورد. این قرارداد با مخالفتهای گسترده مردم رو به رو شد و سرانجام به لغو آن انجامید؛ اما انگلیسیها برای جبران این شکست و حفاظت از منافع خود در ایران، سعی کردند از طریق دیگری منظور خویش را به انجام رسانند.[3]
همزمان با تخلیه ایران از نیروهای روسیه "وثوقالدوله" که از سیاستمداران طرفدار انگلیس بود، به رئیسالوزرائی انتخاب شد. انگلیسیها که میخواستند، ایران را بدون رقیب و مزاحم در اختیار بگیرند، با امضای قرارداد 1919م. قشون و مالیه ایران را تحت کنترل در آوردند. "محمدتقی بهار" مینویسد: «نتیجه این قرارداد این بود که مالیه و قشون ایران زیر نظر معلمین و فرماندهان انگلیسی قرار گیرد.»[4] انتشار خبر امضای این قرارداد با مخالفت افکار عمومی مواجه شد.[5] در همین زمان جنبشهای مردمی و اصلاحطلبانه ضد استعماری ظهور کردند، از آن جمله میتوان به نهضت جنگل به رهبری "میرزا کوچکخان"، قیام تبریز به رهبری "شیخ محمد خیابانی" از روحانیون مشروطهخواه و قیام تنگستانیها در جنوب اشاره کرد.
"ا.س. ملیکف" مینویسد: «وضع سیاسی ایران در پایان سال 1920م. بسیار پیچیده بود. در گیلان، آذربایجان، خراسان و دیگر ایالتها مبارزه و پیکار با امپریالیسم انگلستان و حکومت شاه دوام داشت... برای امپریالیست بریتانیا دیگر چون روز روشن بود که قشرهای گسترده مردم از حکومت فئودالهای بزرگ بیزار شدهاند و چنین حکومتی در چشمان مردم سخت بیآبرو شده است و دیگر نمیتواند در برابر جنبش رهایی بخش خلق پایداری کند.... انگلیسیها میکوشیدند، حکومتی را در ایران سر کار بیاورند که بتواند با نیرنگ و درویی، زحمتکشان را بفریبد و هر چه زودتر کار جنبشهای رهایی بخش را یکسره سازد.»[6] علاوه بر این، دولتمردان بریتانیا که در طول جنگ جهانی اول به ارزش نفت ایران پی برده بودند، راهی برای تضمین بلند مدت آن جستجو میکردند. ادامه ناامنی منافع دراز مدت آنان را به خطر میانداخت. این دولت که به دنبال تثبیت اوضاع سیاسی و اقتصادی ایران در جهت دستیابی به اهداف خودش بود، ابتدا از طریق قرارداد 1919م. وثوقالدوله وارد شد؛ اما این قرارداد با واکنش بسیار تند ایرانیان رو به رو شد و لغو شد.[7]
سرانجام انگلیسیها به این نتیجه رسیدند که در ایران باید کودتایی صورت بگیرد و فردی قدرتمند و البته دست نشاندهی آنها روی کار بیاید تا بتواند به این اوضاع آشفته سیاسی پایان دهد.[8] از دیگر اهداف و منافع انگلستان در ایران میتوان به هدف تأمین امنیت هندوستان و حفظ موقعیت خودشان در خلیج فارس اشاره کرد. آنها میخواستند دولتی با قوای نظامی قدرتمند در ایران شکل بگیرد، تا بتواند از تخطی دیگران(با بیطرفی خودش) جلوگیری کند.[9] "سید جلالالدین مدنی" به نقل از "هاس" یک مؤلف آمریکایی مینویسد: «همین که روشن شد، تصرف ایران و تبدیل آن به یکی از اقمار انگلستان شدنی نیست، بر آن شدند که با تحکیم ایران همچون دولتی مستقل و گوش به فرمان، از منافع آنها بهتر دفاع شود.»[10]
عوامل کودتا
در کودتای سوم اسفند 1299م. که طراح آن انگلیس بود، هم عواملی از این کشور در روند اجرایی شدن آن به طور مستقیم دخیل بودند و هم عوامل داخلی در شکل گیری آن نقش داشتند.
از جمله نیروهای دخیل انگلیسی در این ماجرا به "آیرون ساید" و "کلنل اسمایس" و از عوامل داخلی باید به "رضاخان" و "سید ضیاءالدین طباطبایی" اشاره شود.
مأموریت آیرون ساید در ایران تهیه مقدمات کودتا بود. او این مأموریت را در دو مرحله انجام داد:
1. جایگزین کردن افسران قزاق ایرانی به جای افسران روس.
2. انتخاب یکی از آنها برای فرماندهی نیرویی که نقشه کودتا را به انجام برسانند.[11]
انگلیس برای اجرای نقشه کودتا چند نفر را زیر نظر داشت من جمله؛ "سردار همایون رئیس دیویزن قزاق"، "عبدالله خان طهماسبی" و "رضاخان امیر پنجه مازندرانی" بودند. مذاکرات با رضاخان در خصوص انجام کودتا به نتیجه رسید.[12] موضوع همکاری رضاخان با افسران انگلیسی پیش از کودتای 1299م. و معرفی او به آیرون ساید یکی از مسائل مهم و پیچیده تاریخ معاصر است. در کتاب ایران بین دو انقلاب آمده است: «رضاخان پیش از حرکت به سمت تهران احتمالاً با افسران انگلیسی در قزوین مشورت کرد و از آنان برای افرادش مهمات و آذوقه و مواجب گرفت.» [13]
سرانجام رضاخان میر پنج از افسران قزاق با کمک آیرون ساید(فرمانده نیروهای انگلیسی در ایران) به فرماندهی قزاقها(تنها نیروی نظامی در ایران) انتخاب شد و به پیشنهاد آیرون ساید به همراه سید ضیاءالدین طباطبایی برای تشکیل دولتی قدرتمند به سوی تهران رهسپار گردید. پایتخت با قوایی که در آن بود، به تصرف جماعتی که خود را فروخته بودند، در آمد[14] و بدین ترتیب کودتای سوم اسفند 1299م. متولد شد. سید ضیاءالدین از نخستین مراحل کودتا در جریان اجرای این نقشه بود و پیش از کودتا در تهران و قزوین ملاقاتهای مکرر با رضاخان داشته است. نام سید ضیاء با حمایت بیچون و چرایش از وثوقالدوله و قرارداد 1919م. انگلیس و ایران بر سر زبانها افتاد. او با اعضای سفارت انگلیس در ارتباط بود. سید ضیاء از سویی مورد اعتماد "میسیون" نظامی انگلستان بود؛ زیرا روزنامهاش «رعد» در سراسر دوران جنگ از انگلیس حمایت کرده بود و از سوی دیگر به عنوان اصلاحطلبی مستقل شهرت داشت....[15] "یحیی دولتآبادی" مینویسد: «سید ضیاءالدین طباطبایی و رفقای کمیتهای او مثل کمیته آهن و فولاد یا کمیته زرگنده، قوه سیاسی ایرانی برای اجرای کودتای 1299م. بودند.»[16]
به این نکته باید اشاره کرد که هنگام وقوع کودتا دولت سپهدار قدرت را در دست داشت. با وقوع کودتا و تصرف تهران توسط نیروهای قزاق و رضاخان این دولت عملاً قدرت را از دست داد و "احمد شاه" مجبور شد، سید ضیاءالدین را به رئیس الوزرایی انتخاب کند.
رضاخان مأمور بود با کمک سید ضیاءالدین طباطبایی و نیروهای قزاق که در قزوین بودند، به تهران بیایند و قدرت را در دست بگیرند. بنابراین، سوم اسفند سپاهیان رضاخان به مهرآباد تهران رسیدند. سپهدار هیئتی را برای مذاکراه فرستاد؛ ولی رضاخان گفت: برای تصرف تهران آمده و یک دولت نظامی تشکیل خواهد داد.[17] با فرار هیئت دولت و پناهندگی سپهدار به سفارت انگلیس، حکومت نظامی اعلام گردید. سید ضیاء فعالیت خویش را(به عنوان رئیس الوزراء) آغاز کرد و رضاخان از احمد شاه فرمان «سردار سپه» را گرفت.[18]
پیامدهای کودتا
از جمله پیامدهای این کودتا میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
1. دستگیری گسترده شخصیتهای برجسته سیاسی، در تهران؛ همانند "قوامالدوله"، "ممتازالدوله"، "سید حسن مدرس" که دستگیر و باز داشت شدند.[19]
2. ایجاد ارتش متحدالشکل
3. سرکوب کلیه شورشها و مبارزات آزادی بخش
4. سلطه همه جانبه انگلیسیها در ایران
5. شتاب هرچه بیشتر روند قدرتگیری رضاخان.
رضاخان به تدریج بر قدرت خویش افزود و با زد و بندهای سیاسی و با کمک نیروی نظامی، سرانجام در سال 1304ش. به حاکمیت قاجاریه پایان داد و سلسله پهلوی را تأسیس کرد.